لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۵۴

«انسانیت زدایی» از بهاییان در ایران؛ «بدتر از آپارتاید»


گروهی از بهاییان که ایران را ترک می کنند، عکس تزئینی است
گروهی از بهاییان که ایران را ترک می کنند، عکس تزئینی است
محمد نوری‌زاد و محسن مخملباف، در سال های نخست روی کارآمدن جمهوری اسلامی، مسلمانان راديکالی محسوب می شدند که جز اسلام و شيعه دوازده امامی با دین و آیین دیگری کنار نمی‌آمدند، اما حال مدتی است که به سرشناس‌ترين حاميان غير بهايی بهايیت تبديل شده‌اند.
محسن مخملباف در آخرين فيلمش از زيبايی‌ها و معنويت بهاييت می‌گويد و نوری‌زاد به پاهای کودکی که والدينش زندانی هستند بوسه می‌زند و از طرف روحانيت شيعه از او و ديگر پيروان آيين بهايی طلب بخشش می‌کند.
هر چند بر اساس اعلام جامعه بهاییان اروپا، حدود ۳۰۰ هزار نفر از پیروان آیین بهایى در ایران زندگى مى‌کنند، با این حال مقام‌هاى جمهورى اسلامى این مذهب را به رسمیت نمى‌شناسند و محدودیت‌هاى زیادى براى پیروان آن در نظر گرفته‌اند.

در سال‌های پس از پيروزی انقلاب اسلامی، بهاييان در ايران اجازه تحصيل در دانشگاه‌ و استخدام در دستگاه‌های دولتی را نداشته‌اند.

يک تاريخ سرکوب
بهاءالله، پایه گذار دین بهایی، خود در تبعيد و در «عکا» در اسرائيل امروزی درگذشت.
شيرين عبادی،‌ برنده جايزه صلح نوبل به رادیو فردا می‌گويد که شرايط بهاييان در ايران «هرگز خوب نبوده است».
به گفته خانم عبادی، می‌توان وضعيت بهاييان در ادوار مختلف تاريخی را به «کمتر بد و بدتر» تقسيم کرد.
پادشاهان قاجار که شيعيان متعصبی بودند، هزاران تن از بهاييان را کشتند. پيش از آن، تعداد نامشخصی از پيروان آيين بابی که سلف بهاييت محسوب می‌شود به دستور اميرکبير، ‌صدراعظم مشهور ايران قتل عام شدند.
شيرين عبادی با اشاره به تاريخ سرکوب بهاييان در ايران توضيح می‌دهد: «اگرچه در زمان شاه وضعيت بهاييان خيلی بهتر از الان بود اما در همان دوران هم حظيره القدس، مرکز بهاييان در ايران را تخريب کردند. اما با وقوع انقلاب اسلامی، بدترين دوران تاريخی بهاييان تاکنون فرا رسيد.»
در جمهوری اسلامی نه تنها زندگان بهايی از تمام حقوق شهروندی محروم هستند بلکه حکومت با تخريب قبرستان‌های آنها نشان می‌دهد که حتی حقی برای مردگان بهايی هم قائل نيست.
شیرین عبادی
برنده ايرانی جايزه صلح نوبل می‌گويد: «در جمهوری اسلامی نه تنها زندگان بهايی از تمام حقوق شهروندی محروم هستند بلکه حکومت با تخريب قبرستان‌های آنها نشان می‌دهد که حتی حقی برای مردگان بهايی هم قائل نيست.»
آنها که خوش‌شانس بودند
در ۳۵ سال گذشته، بسياری از پيروان آيين بهايی از کار بيکار، از تحصيل محروم و در نهايت ناچار به ترک ايران شده اند. آنها البته در مقايسه با تعداد زيادی از هم‌کيشانشان که سرنوشتی جز اعدام و شکنجه پيدا نکردند، بسيار خوش اقبال‌تر بودند.
مهرانگيز کار،‌ نويسنده و فعال در زمينه حقوق بشر به رادیو فردا می‌گويد که «شرايط بهاييان در ايران از شرايط سياه‌پوستان آفريقای جنوبی در دوران رژيم آپارتايد حاکم بر آن کشور نيز بدتر است.»
رژيم آپارتايد آفريقای جنوبی از اختلاط نژادی ميان سفيدپوستان و سياه‌پوستان ممانعت می‌کرد، اما هيچ سياه‌پوستی را از تحصيل محروم نمی‌کرد و مانع آزادی دينی و مذهبی نبود.
مهرانگیز کار
به گفته خانم کار،‌ رژيم آپارتايد آفريقای جنوبی از اختلاط نژادی ميان سفيدپوستان و سياه‌پوستان ممانعت می‌کرد، اما هيچ سياه‌پوستی را از تحصيل محروم نمی‌کرد و مانع آزادی دينی و مذهبی نبود.
محمد نوری‌زاد،‌ اخيرا تصويری از خود را هنگام بوسيدن پاهای يک کودک که پدر و مادر بهايی‌اش هر دو زندانی هستند در صفحه فيسبوک‌اش منتشر کرده است.
اين نويسنده و فيلمساز که پيش از اين از افراطی‌ترين حاميان جمهوری اسلامی و رهبران آن بود، مدتی است که به يکی از صريح‌اللهجه‌ترين منتقدان آنها تبديل شده است. وی در زير آن عکس نوشته است که هنگام بوسيدن پاهای «آرتين» از او خواسته تا «اگر می‌تواند» به روی او به عنوان يک «شيعه آب دهان بيندازد» و به صورتش «سيلی» بزند.
آقای نوری‌زاد نوشته که به آرتين گفته: «پسرکم، من ازطرف آنانی که در اين سال‌های اسلامی، بر تو و بر همه همکيشان تو جفا باريده‌اند، از تو پوزش می‌خواهم. به او گفتم: وقتی پاپ، رهبر کاتوليک‌های جهان خم می‌شود و پاهای يک دخترک بزهکار مسلمان را می‌شويد و بر آن بوسه می‌زند، من چرا به نمايندگی از دم و دستگاه عريض و طويل رهبر مسلمين جهان و مراجع پشت به پشت شيعه بر پاهای کوچک و بهشتی تو بوسه نزنم؟»
تعدادی از سايت‌های منسوب به نهادهای امنيتی در ايران، در واکنش به اين نوشته،‌ متن مشترکی را منتشر کردند که در آن خطاب به آقای نوری‌زاد نوشته شده بود: «شما چطور پدر و مادر اين کودک را بی گناه می‌خوانيد وقتی در حال آموزش به جوانان بهايی بوده‌اند و دستگير شده‌اند؟ انتظار داريد با افرادی که کمر به نابودی مذهب تشيع بين جوانان بسته‌اند سکوت کنيم؟»
بهایی‌ستیزی در ایران؛ «چیزی شبيه فيلم‌های خون‌آشامی»
عرفان ثابتی، پژوهشگر جامعه شناسی دين در دانشگاه لنکستر به رادیو فردا می‌گويد: «اگرچه حمايت افراد سکولار و غير دينی از بهاييان در کمک به احقاق حقوق آنها تاثير دارد اما وقتی افرادی مانند نوری‌زاد و مخملباف با آن سابقه اسلامی و انقلابی از حقوق پيروان بهاييت دفاع می‌کنند، تاثير بسيار بيشتری به خصوص بر روی مخاطبان مسلمان خود می‌گذارند.»
بهايی هراسی و بهايی ستيزی در ايران شبيه درام‌های خون‌آشامی است که در استوديوهای آمريکايی ساخته می‌شوند با اين تفاوت که کارگردان‌های اين درام در ايران، رسانه‌ها، روحانيت و مراجع تقليد شيعه هستند و مجريانش، باندها و نهادهای امنيتی – نظامی مانند سپاه و اطلاعات.
عرفان ثابتی
به گفته آقای ثابتی، «بهايی هراسی و بهايی ستيزی در ايران شبيه درام‌های خون‌آشامی است که در استوديوهای آمريکايی ساخته می‌شوند با اين تفاوت که کارگردان‌های اين درام در ايران، رسانه‌ها، روحانيت و مراجع تقليد شيعه هستند و مجريانش، باندها و نهادهای امنيتی – نظامی مانند سپاه و اطلاعات.»
محسن مخملباف ديگر کارگردان سرشناس ايرانی است که اخيرا با ساخت فيلمی که يکی از محورهای اصلی آن آيين بهاييت است، جنجال آفرين شده است. اين فيلم که «باغبان» نام دارد داستان سفر پدر و پسری فيلمساز به اسرائيل و رفتن به باغ‌های بهايی برای تحقيق درباره اين دين است. آنها در اين سفر با يک باغبان بهايی و چند بهايی ديگر آشنا می‌شوند و ديدگاه‌هايشان تحت تاثير اين آشنايی قرار می‌گيرد.
آقای مخملباف در اسرائيل گفته آخرين فيلمش نشاندهنده «شکيبايی» بهاييان است و آيين بهايی را دينی «مسالمت آميز و دور از خشونت» توصيف کرده است.
انسانيت زدايی از بهاييان
اين تعريف از بهاييت، با تعريفی که در درون ايران و توسط وابستگان جمهوری اسلامی ارائه می‌شود،‌ تفاوت زيادی دارد.
به گفته عرفان ثابتی، روحانيت و مراجع تقليد شيعه با همکاری رسانه‌های حکومتی، تخيلاتی مانند اينکه «بهاييان کودکان و نوجوانان مسلمان را می ربايند، به آنها تجاوز جنسی می کنند و خون آنها را می‌نوشند، با محارم خود زنا می‌کنند، يا با شيطان در ارتباط هستند» توليد می‌کنند.
این پژوهشگر جامعه شناسی دين در دانشگاه لنکستر می‌گويد که بيان مکرر اين تخيلات، به ساخت پديده‌ای اجتماعی به نام «هراس اخلاقی» منجر می‌شود که با استفاده از آن خيلی راحت‌تر می‌توان «هراس اجتماعی» توليد کرد تا اينکه گفته شود مثلا «بهايی‌ها به خاتميت حضرت محمد اعتقاد ندارند».
آقای ثابتی می‌گويد: «هدف از ايجاد هراس اخلاقی،‌ انسانيت زدايی از يک گروه اجتماعی است. شما اگر بتوانيد گروهی که با شما تفاوت دارد را به مادون انسان تنزل دهيد آن را از دايره شمول اخلاق انسانی خارج کرده‌ايد و بدين ترتيب هرگونه جنايت، سرکوب و توحش در حق اعضای آن گروه را مشروع و قانونی جلوه می‌دهيد.»
هدف از ايجاد هراس اخلاقی،‌ انسانيت زدايی از يک گروه اجتماعی است. شما اگر بتوانيد گروهی که با شما تفاوت دارد را به مادون انسان تنزل دهيد آن را از دايره شمول اخلاق انسانی خارج کرده‌ايد و بدين ترتيب هرگونه جنايت، سرکوب و توحش در حق اعضای آن گروه را مشروع و قانونی جلوه می‌دهيد.
عرفان ثابتی
او اضافه می‌کند که «انسانيت زدايی از بهاييان» دقيقا مشابه همان کاری است که نازی‌ها با يهوديان در آلمان و هوتوها با توتسی‌ها در روآندا انجام دادند.
محکومیت به جاسوسی
تعداد زيادی از پيروان آيين بهايی هم اکنون در ايران زندانی هستند. از جمله اعضای گروه «ياران ايران» که مديريت امور بهاييان را انجام می‌دادند.
شيرين عبادی، وکيل مدافع حقوق بشر، برای مدتی وکالت آنها را بر عهده داشت.
او می‌گويد: «اگرچه بهاييت در ايران جرم نيست اما پيروان آن با عناوينی مانند جاسوسی، ارتداد يا مهدورالدم تحت فشار یا مورد محاکمه قرار می‌گيرند.»
خانم عبادی به کيفرخواست سعيد مرتضوی، دادستان اسبق تهران عليه «ياران ايران» اشاره می‌کند و می‌گويد: «در آن پرونده دادستان استناد کرده بود که چون در آمريکا تعدادی بهايی وجود دارد و ما وقتی متهمان را دستگير کرديم دولت آمريکا به اين امر اعتراض زيادی کرد، اين اعتراض نشان می دهد آنها نفعی در اين همکاری دارند بنابراين جاسوس آمريکا هستند.»
«درباره جاسوسی برای اسرائيل هم گفته بود چون مرکز بهاييان يعنی بيت العدل در اسرائيل است اما دولت اسرائيل به طور موذيانه به دستگيری بهاييان اعتراض نکرده، نشان می‌دهد يعنی موکلان من جاسوس اسرائيل هستند.»
برنده ايرانی جايزه صلح نوبل می‌گويد: «بدين ترتيب موکلان من يک بار جاسوس آمريکا بودند چون دولت آمريکا به دستگيری آنها اعتراض کرده بود و يک بار جاسوس اسرائيل بودند چون اسرائيل به دستگيری آنها اعتراض نکرده بود.»
بهاءالله در زمان قاجار به گوشه‌ای از امپراتوری عظيم آن هنگام عثمانی، جايی در سرزمين فعلی اسرائيل تبعيد شد. او در عکا فوت کرد و قبرش در آنجا قرار دارد. در آن هنگام اساسا اسرائيل تشکيل نشده بود اما حکومت ايران با استناد به اين مسئله،‌ بهاييان را به وابستگی به اسرائيل متهم می‌کند.
در فقدان مستندات قانونی
با وجود اين در قوانين جمهوری اسلامی، بهاييت اگرچه به رسميت شناخته نشده اما جرم هم محسوب نمی‌شود. بنابراين دادگاه‌‌های جمهوری اسلامی برای محکوميت پيروان اين آيين از روش‌های ديگری استفاده می‌کنند.
مهرانگيز کار می‌گويد: «طبق اصل ۱۶۷ قانون اساسی، قاضی می‌تواند در فقدان مستندات قانونی به فتاوی فقها مراجعه کند. بنابراين اگر در وضعيتی قرار بگيرد که به هر دليلی بخواهد با يک بهايی برخورد کند،‌ سراغ اين اصل و فتاوی فقها می‌رود و در فتاوی احکام زيادی وجود دارد که بهايی مهدورالدم به حساب می آيد.»
خانم کار توضیح می‌دهد که مهدورالدم يعنی «خونش هدر است، بها ندارد. يعنی اگر خونش را هم بريزند،‌ حرجی نيست به خصوص اگر قاتل مسلمان باشد».
این فعال حقوق بشر در پایان می‌گوید: «اين اصل در جريان قتل‌های زنجيره‌ای توسط قاتلان مورد استناد قرار گرفت و ظاهرا توسط دادگاه هم مورد قبول واقع شد که عاملان آن جنايت الان دارند راست راست می‌گردند.»
XS
SM
MD
LG