شاید بسياری از کسانی که در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ به حسن روحانی رأی دادند، دوران رياست جمهوری سيدمحمد خاتمی را به ياد نمیآورند. اما برای خیلیها، اين روزها يادآور روزهای پس از دوم خرداد ۱۳۷۶ است.
محمدتقی مصباح يزدی، رئیس «مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی» و عضو مجلس خبرگان رهبری، و حسين شريعتمداری،مديرمسئول روزنامه کيهان، در آن هنگام، از اصلیترين مخالفان سياستهای اصلاحطلبانه دولت وقت در حوزههای مختلف بودند. اکنون نيز هم آقای مصباح يزدی و هم آقای شريعتمداری، از مخالفان اصلی دولت حسن روحانی هستند.
به نظر میآيد که تاريخ لااقل در برخی موارد در حال تکرار است.
علی کشتگر، تحليلگر مسائل ايران در پاريس به راديو فردا میگويد که «بدون چراغ سبز» رهبر جمهوری اسلامی، «نه مصباح يزدی و تيم او و نه حسين شريعتمداری و روزنامه کيهان، جرئت نمیکردند که اينچنين وارد صحنه شوند و شمشير را از رو برای دولت ببندند.»
به گفته آقای کشتگر، تندروهايی که محمدتقی مصباح يزدی و حسين شريعتمداری، ديدگاههای آنها را نمايندگی میکنند، از پشتيبانی بيت رهبری، قوه قضائيه و نيروهای امنيتی و نظامی برخوردارند.
«اختلافات مبنایی»
«اختلافات مبنایی»
اصلاحطلبان حامی محمد خاتمی، از آقای مصباح يزدی به عنوان «تئوريسين خشونت در ايران» نام میبردند. اين استاد حوزه علميه قم در تمام دوران رياست جمهوری آقای خاتمی، دموکراسی را تقبيح و به جای آن از حکومت اسلامی دفاع میکرد. میگفت مردم حقی در قدرت ندارند و اين ولی فقيه است که با مشروعيتی الهی، حاکم بی چون و چرای جامعه است.
با آزادی رسانهها و جامعه مدنی دشمن بود، اصلاحطلبان و تمام منتقدان و مخالفان حکومت را وابسته به غرب و دشمنان اسلام و روحانيت میدانست و میگفت که افراد فاسد، مهدورالدماند.
نسلی از شاگردان آقای مصباح در دوران رياست جمهوری محمود احمدینژاد، به مناصب بالای اجرايی و کرسیهای نمايندگی مجلس دست يافتند. هنوز هم تعداد زيادی از نمايندگان مجلس که پر سر و صداترين مخالفان دولت حسن روحانی هستند، از شاگردان و نزديکان او به شمار میآيند.
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، از محمدتقی مصباح يزدی به عنوان «مطهری دوران» نام برده و گفته که «وجود» او «موجب افزايش برکات الهی» است.
اين عضو مجلس خبرگان رهبری، در ديدار اخير خود با عباس عراقچی، عضو ارشد تيم مذاکرهکننده هستهای ايران و معاون وزارت امور خارجه به صراحت گفت که اختلافش با دولت يازدهم «مبنايی» است و تنها به مذاکرات هستهای محدود نيست.
حسين شريعتمداری هم مديرمسئول روزنامه کيهان و نماينده ولی فقيه در اين موسسه است. بسياری از طرفداران رهبر جمهوری اسلامی از آقای شريعتمداری با عناوينی مانند «عمار رهبری» و «زبان بران ولايت» نام میبرند.
روزنامه کيهان در تمام سالهايی که حسين شريعتمداری رياستش را بر عهده داشته، سرشار از مطالبی عليه اصلاحطلبان و مخالفان جمهوری اسلامی بوده است. صدها نفر تاکنون در اين روزنامه با انواع و اقسام اتهامات اخلاقی و امنيتی مواجه شدند اما نه تنها آقای شريعتمداری درباره اين اتهامات به کسی پاسخگو نبوده، بلکه خيلیها میگويند که در دوران بازجويی و حتی در دادگاه با اتهامهايی مواجه شدهاند که پيش از آن در روزنامه کيهان منتشر شده بود.
کيهان در هفتههای اخير سرشار از انتقاداتی تند و تيز عليه حسن روحانی و برخی وزرا و وزارتخانههای دولت او مانند فرهنگ و ارشاد اسلامی و امور خارجه بوده است.
وقتی تحریم ها پایان یابد
وقتی تحریم ها پایان یابد
علی کشتگر، ريشه اين مسائل را در «اختلاف بسيار عميق ميان اعتدالگرايان و اصلاحطلبان از يک سو و شخص خامنهای از سوی ديگر» میداند.
او میگويد در حالی که افرادی مانند حسن روحانی، رئيس جمهور، محمدجواد ظريف، وزير امور خارجه و اکبر هاشمی رفسنجانی، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، خواهان عادیسازی روابط با غرب و به خصوص آمريکا هستند، رهبر جمهوری اسلامی «همچنان خواستار نابودی اسرائيل، تشکيل هلال شيعه در منطقه، ادامه دشمنی با آمريکا و رهبری جهان اسلام است. او در اين مسائل هيچ تغييری نکرده و فکر میکند که حيات و هيبت جمهوری اسلامی در جهان اسلام مشروط به دشمنی با اسرائيل، آمريکا و غرب است.»
به اعتقاد آقای کشتگر، آقای خامنهای به حل مسئله هستهای توسط دولت حسن روحانی رضايت داده چون به اين نتيجه رسيده که «با ادامه تحريمها و فروپاشی اقتصادی کشور، احتمالا با شورشهايی روبرو خواهد شد که بقای نظام را به خطر میاندازند.»
اين تحليلگر مسائل ايران در عين حال میگويد که رهبر جمهوری اسلامی به جز مسئله هستهای، با بهبود شرايط اجتماعی، فرهنگی و سياست داخلی توسط دولت حسن روحانی «به شدت مخالف است.»
«آقای خامنهای در همينجا حل مسئله هستهای را با عادیسازی روابط با غرب و به خصوص آمريکا تفکيک میکند. وقتی پيکره تحريمها در هم شکست و خر آقای خامنهای از پل گذشت، ماموريت روحانی و ظريف هم تمام میشود و آنوقت است که بايد آنها را هم به سرنوشت خاتمی و هاشمی و احمدینژاد دچار کرد.»
دولت حسن روحانی در حال تلاش برای پايان دادن به تحريمهای بیسابقه جامعه جهانی عليه ايران است که دهها ميليارد دلار به اقتصاد ايران ضربه زده است.
او نخستين رئيس جمهور ايران پس از انقلاب اسلامی بود که با همتای آمريکايی خود - تلفنی – گفتوگو کرد و از احتمال بازگشايی سفارت آمريکا در تهران سخن گفته است.
علی خامنهای اما به شدت مخالف چنين مواردی است. او نه تنها گفتوگوی تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما را «اقدامی بیجا» دانسته، بلکه بارها و قاطعانه از مخالفت خود با هرگونه عادی شدن رابطه با آمريکا و بازگشايی سفارت اين کشور در ايران سخن گفته است.
او اخيرا و در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری نيز از دولت آمريکا به عنوان «دشمن بدنام، بیآبرو و آلوده به جنايت» نام برد و خواستار «مرزبندی روشن مسئولان با دشمن» شد.
رهبر جمهوری اسلامی همچنين از مسائل فرهنگی کشور هم ابراز نگرانی کرد.
آماده برای مرحله بعد
آماده برای مرحله بعد
هم محمدتقی مصباح يزدی و هم حسين شريعتمداری، در سخنرانیها و نوشتههای پرشمار خود، به تکرار و تبيين اين ديدگاههای آقای خامنهای میپردازند.
علی کشتگر میگويد هر دوی اين افراد «هميشه مورد تاييد بيت رهبری و شخص رهبر» بودهاند و «در جهت منويات او عمل میکنند.»
اين تحليلگر مسائل ايران با اشاره به سخنان شديداللحن و اخير رئيس قوه قضائيه عليه دولت يازدهم، اضافه میکند: «به حرفهای رئيس قوه قضائيه توجه کنيد. صادق لاريجانی که يک شخصيت قائم به ذات نيست. ايشان اساسا شخصيتی نيست. او کسی است که از طرف خامنهای گماشته شده و نگاه میکند که چه حرفی آقای خامنهای و بيت او را خوشحال میکند تا خودش آن را بيان کند و چه حرفی باعث ناراحتی او میشود تا گوينده آن را مجازات کند.»
صادق آملی لاريجانی، رئيس قوه قضائيه، روز ۲۱ اسفند، در يک سخنرانی تند، به وزارت امور خارجه درباره ديدار اخير کاترين اشتون به تهران و ديدارش با تعدادی از فعالان زن هشدار داد و گفت که «اگر بناست چنين روندی ادامه يابد و بر خلاف امنيت و مصالح کشور در چنين سفرهايی اقداماتی صورت گيرد، قوه قضائيه وارد عمل میشود و تبعات آن نيز در آينده بر عهده وزارت امور خارجه خواهد بود.»
او به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی هم يادآوری کرد که در جمهوری اسلامی «تنفس میکند» و با ابراز تاسف از افرادی که « اصل واقعيت هجوم فرهنگی دشمنان را انکار میکنند»، گفت که «اين افراد خود را به خواب زدهاند.»
علی کشتگر معتقد است که رئيس قوه قضائيه، نقش «دبيرکل حزب مخالف دولت» را بر عهده گرفته و اين مسئله را نشانهای از آن میداند که «آقای خامنهای میخواهد به دولت روحانی يادآوری کند که نه هيچ اختياری در حوزه سياست داخلی دارد و نه میتواند با غرب وارد دوستی و رابطه شود.»
او در عين حال میگويد که رهبر جمهوری اسلامی برای مرحله بعدی هم نقشه کشيده است: «البته پس از حل مسئله هستهای توسط حسن روحانی نيز بايد منتظر حملات تندروها به آن به بهانه سازشکاری بود و آن وقت آقای خامنهای میتواند با تندروها همموضع شود و بگويد ما از اول هم همين را میگفتيم.»