مادر ستار بهشتی، کارگر وبلاگنويس کشته شده در زندان، با انتشار نامهای تاکيد کرد که از خون پسرش نگذشته اما چون «دادگاه صالح و عادلی در جمهوری اسلامی» نيافته، از شکايت مجدد به علت «قتل غير عمد» انصراف داده است.
در نامهای که سايت سحام نيوز، چهارشنبه دوم بهمن منتشر کرده، گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، گفته که «ظلم رفته بر خود و خانواده را به بارگاه خدای تعالی واگذار» میکند و افزوده «در روز حساب و جزا، از تمامی افرادی که میتوانستند ياور من باشند و نبودند، به درگاه خداوند شکوه و ناله میکنم و از حق خود در دادگاه عدل الهی به هيچ عنوان گذشت نمیکنم.»
گيتی پور فاضل، وکيل مدافع اولياء دم ستار بهشتی، در ماه آذر اعلام کرد که موکلانش از پيگيری اين پرونده به علت تغيير اتهام از «قتل عمد» به «قتل شبه عمد» انصراف دادهاند.
خانم پورفاضل گفت: «به رغم اينکه زندانيان بند ۳۵۰ اوين حاضر بودند در مورد پرونده ستار بهشتی شهادت دهند، اما دادگاه کيفری کارکنان دولت، اتهام قتل عمد را در اين پرونده نپذيرفت و آن را شبه عمد تشخيص داد.»
ستار بهشتی کارگر وبلاگنويس ساکن رباط کريم در نزديکی تهران بود که مطالبی در نقد و مخالفت با جمهوری اسلامی در وبلاگ خود منتشر میکرد. بر اساس گزارشها، او روز نهم آبان ۱۳۹۱ توسط پليس فتا (پليس فضای توليد و تبادل اطلاعات ايران) دستگير و چهار روز بعد در سيزدهم آبان در زندان درگذشت.
پس از مرگ آقای بهشتی، ۴۱ زندانی سياسی زندان اوين در نامهای شهادت دادند که او در روزهای ۱۰ و ۱۱ آبان در بند ۳۵۰ زندان اوين بوده، در حالی که به شدت شکنجه شده بود و آثار شکنجههای مختلف بر تمام بدنش مشخص بوده است.
مادر ستار بهشتی در نامه اخير خود مجددا تاکيد کرده، پس از کشته شدن فرزندش، فردی که «شکنجهگر» پسرش بوده را نزد او میآورند: «در روزهای ابتدايی قتل ستار در کنار فردی بنام "حاج آقا مسعودی" که از مسئولين پرونده فرزندم بود، شکنجهگر ستار را نزد من آوردند و او در برابر ديدگان حاضرين از من عذرخواهی و تقاضای گذشت از شکايتم را کرد و بمن گفت: "ستار را زير شکنجه کشته است."»
خانم عشقی افزوده «در عجبم که اگر عمدی در ميان نبوده است چگونه و چرا قاتل در جلوی چشمان من روايت کرد که ستار را زير شکنجه کشته است، در حاليکه او بصورت مداوم به شکنجهگرش می خنديد؟ چرا قاتل از من تقاضای بخشش کرد؟! مگر نه اينکه اگر کسی گناهی انجام داده باشد، برای گذشت از گناهش تقاضای بخشش میکند؟»
او با بيان اينکه به دنبال «فروش خون» فرزندش نيست، افزوده است: «خدای من شاهد است که با تمام توان دويدم و شيون کردم تا در ميان مسئولين مدعی اسلام مداری، گوش شنوندهای پيدا شود و ندای دادخواهی مادری داغدار را پاسخ گويد. مرا اجابت نکردند که هيچ، پرونده ستار مرا در دادگاه عدل اسلامی بستند و تلاشهای ما را برای برپايی يک دادگاه عادل، بی پاسخ گذاشتند.»
گوهر عشقی ادامه داده است: «من دادگاه صالح و عادلی در جمهوری اسلامی نيافتم که داد خود را به آن ببرم و تقاضای ستاندن آن را بنمايم. به همين علت، در نهايت عزت و افتخار از طرح شکايت مجدد در دستگاه قضايی جمهوری اسلامی، خودداری میکنم.»