جبار مهدیون قهرمان کشتی آزاد آسیا که «نخستین پناهنده ورزشی ایران» در جریان مسابقات رسمی پس از انقلاب است، دیده از جهان فروبست.
سال ۱۹۷۹ در نخستین دوره کشتی آزاد قهرمانی آسیا که در هندوستان برگزار شد، به مقام قهرمانی رسید. سال ۱۳۶۰ در جام ۲۲ بهمن بالاتر از علی جواهری و ابوالقاسم اشجع روی سکوی نخست ایستاد. پیشتر با منصور برزگر رقابت داشت و سالها نیز حریف محمدحسین محبی بود.
سال ۱۹۸۱ در مسابقات قهرمانی آسیا که به میزبانی لاهور برگزار شد به مدال نقره دست یافت. سفر تیم ایران به آن رقابتها پر ماجرا بود. در بازار دبی بین جبار و فردی که گویا عراقی بود، درگیری فیزیکی به وجود آمد و اعضای تیم ایران، سه ساعت در بازداشت پلیس بودند.
کتاب «آسمان پرستاره» که مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده، آن ماجرا را چنین روایت می کند: «آن فرد به عکس امام روی سینه مهدیون معترض بود و به او حملهور شد اما مهدیون با مشتی محکم نقش زمینش کرد تا پلیس او و علیرضا رزقی داور اعزامی را بازداشت کند. معزیپور گفت یا آزادش کنید یا کل تیم را بازداشت کنید. همگی را به اداره پلیس بردند.»
جبار درباره آن سالها گفته بسیار مذهبی بوده و روحیات تند انقلابی داشته، پای ثابت حسینیهها بود و مساجد. با اکبر ناطق نوری در زورخانه تمرین میکرده. اما به فاصلهای کوتاه، چرخش دیدگاه سیاسی کشتیگیر جوان قزوینی او را در مسیر متفاوتی با انقلاب اسلامی قرار داد.
سال ۱۹۸۲ در مسابقات جهانی ادمونتون، مهدیون روی تشک رفت و مسابقاتش را به پایان رساند اما به هتل بازنگشت. کشتیگیران تیم ملی، شب نگران و منتظر نماینده ۸۲ کیلوگرم بودند که ناگهان او را در حال مصاحبه با تلویزیون کانادا دیدند.
وحشت نزد ملی پوشان، جای نگرانی را گرفت. سال های پرحادثه و ملتهب آغازین انقلاب بود و کشتی گیران نمیدانستند دقیقا چه شده و در پی بازگشت آنها چه رخ خواهد داد. مهدیون بعدها گفت کشتی گیران دیگری هم در آن تیم بودند که بحث ماندنشان مطرح بود.
در ادمونتون و با فرار مهدیون، بگومگوی تندی بین خبرنگار اعزامی روزنامه جمهوری اسلامی با محمد خرمی رییس وقت فدراسیون کشتی پیش آمد. متواری شدن یک ملی پوش و بازتابش در رسانههای جهان «ضربه به حیثیت انقلاب» قلمداد میشد.
صبح فردا در اقدامی که به نظر می رسید واکنشی به فرار جبار و ارسال پیامی به تهران باشد، امیر تهرانی کشتی گیر وزن ۵۲ کیلوگرم روی تشک، چند مرتبه با مشت گره کرده فریاد الله اکبر سر داد.
ادمونتون تنها مسابقه جهانی در تاریخ کشتی آزاد ایران است که این تیم از دستیابی به مدال بازماند و شاگردان محمود معزیپور، با ناکامی کامل به تهران برگشتند. هم دست خالی و هم با جای خالی کشتیگیر وزن هشتم.
جبار ۲۸ سال در کانادا ماند. کشتی گرفت. مربی شد و مدتی هم مسئولیت این رشته ورزشی در کبک را به عهده گرفت. میگوید دانشگاه هم رفت و در رشته روانشناسی تحصیل کرد. از سازمان مجاهدین خلق که زمینه را برای ماندن او در کانادا مهیا کرد، به طور کامل جدا شده بود.
میگفت در جلسه پرسش و پاسخ مراسم سازمانی در پاریس، در حضور چند ورزشکار دیگر که عضو سازمان بودند، بهشان گفته آنها فریبش داده و جوانیاش را تباه کردهاند. از همانجا برای همیشه ارتباطشان قطع شده و به کانادا برمیگردد.
۱۱ سال بعد از مسابقات جهانی ادمونتون، کانادا باز هم میزبان مسابقات جهانی شد؛ این بار در تورنتو. مهدیون هم مسئولیتی در امر برگزاری رقابتها داشت.
محمد خادم، مربی تیم ملی (پدر امیر و رسول) به او گفت اکبر ترکان رئیس فدراسیون میخواهد ببیندت. ترکان که امروز مشاور ارشد رییس جمهور است، وعده داد «تلاش میکنم به ایران برگردی» اما به گفته مهدیون، پس از بازگشت آن تیم به تهران، تماسی با او گرفته نشد.
حدود دو دهه دیگر سپری شد و جبار بالاخره به کشورش برگشت. با بیماری، موهای سپید و روایتهایی تلخ از ۲۸ سال غربت نشینی.
در مصاحبه با مجله دنیای کشتی گفت: «نهادهای امنیتی زنجان با من نهایت همکاری را کردند اما در زنجان جایی نداشتم. خانه، زمین و مغازه من مصادره شده بود. به بندر انزلی رفتم.»
رفت انزلی. آنجا ماندگار شد و همانجا دیده از جهان فروبست. با وجود نشر خبر در شبکههای اجتماعی، طی دو روزی که از اعلام خبر مرگ او گذشت بازتابی در رسانههای داخلی دیده نشد و هنگام نوشتن این گزارش، حتی سایت رسمی فدراسیون کشتی هنوز خبر را منتشر نکرده است.