"ختنه" که در زبان انگلیسی "Circumcision" نامیده میشود از دو واژه "Circum" به معنی "اطراف" و ""Caedere به معنی "بریدن" ترکیب شده است. بریدن آلت تناسلی زنان، ناقصسازی جنسی زنان، مثله کردن جنسی زنان یا ختنه زنان به عربی "ختان الإناث" و به انگلیسی "Female Genital Mutilation" یا "Female Genital Cutting" نام گذاری شده است.
جامعه جهانی تصمیم گرفت که در کنفرانسی جهانی در آفریقا واژه ناقص سازی جنسی را جایگزین ختنه زنان کند. این عمل به دو دلیل صورت گرفت:
۱. تمایز و تفاوت این عمل با ختنه مردان مشخص شود.
۲. به خطرات و پیامدهای آن توجه بیشتری گردد.
اما پس از سالها پژوهش در این زمینه نگارنده این سطور معتقد است که به کارگیری هر کدام از این واژه ها ویژگیهای خاص خود را دارد و امکان بهره برداریهای گوناگونی را در اختیار مبارزین با این عمل قرار میدهد. به عنوان مثال زمانی که از ناقص سازی جنسی استفاده میشود میتوان موضوع را با معلول کردن زنان مرتبط کرد و زمانی که از ختنه صحبت به میان میآید ابعاد مذهبی این عمل را میتوان سنجید.
به طور کلی در زمان "ختنه" کردن دختران و زنان، پوسته برآمده دراز و استوانهای تکمه مانندی را که در پایین آن مجرای ادرار و سینوس اوروژنیتال قرار دارد و "کلیتوریس " نامیده میشود، میبرند. با توجه به این که کلیتوریس مرکز تحریک جنسی زنان است، طبیعی است که با بریدن این بخش از آلت تناسلی زنان، آنها تا حدودی تا آخر عمر از بهره گیری از لذت جنسی محروم خواهند شد. برپایه گزارش منتشر شدۀ یونسکو در سال ۲۰۰۵ "ختنه زنان بریدن تمام یا بخشی ازقسمت بیرونی آلت تناسلی یا هرنوع آسیب رسانی به اندامهای زنان به دلایل فرهنگی یاغیر درمانی است که در بسیاری از کشورها صورت میگیرد" (یونیسف؛ ۲۰۰۵).
روز ششم فوریه (۱۷ بهمن) از طرف بسیاری از نهادها و سازمانهای بین المللی، روز جهانی جلوگیری از "ختنهی دختران" اعلام شده است. شمار زنان و دختران "ختنه" شده مطابق آماری در سال 2005 در جهان بیش از ۱۳۰ میلیون نفر است. سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که سالانه ۲ میلیون و روزانه ۶ هزار دختر از بدو تولد تا قبل از بلوغ در جهان "ختنه" میشوند (یونیسف؛ ۲۰۰۵)
براساس گزارش یونیسف در سال ۲۰۰۷، به رغم ممنوعیت "ختنه دختران" در بسیاری از کشورها، همچنان روزی ۸ هزار دختر و زن "ختنه" میشوند. تعداد زنان و دختران "ختنه"شده، اکنون به ۱۵۰ میلیون نفر رسیده است. در سراسر جهان در هر ۱۱ ثانیه عضو جنسیِ یک دختر ناقص میشود.
ناقص سازی جنسی زنان انواع گوناگونی دارد. این طبقه بندی را سازمانهای جهانی در سال ۲۰۰۸ مشخص کرده است.
-برداشتن جزیی یا کلی کلیتوریس و یا غلفه
-برداشتن جزیی یا کلی کلیتوریس و لبهای کوچک فرج با/بدون بریدن لبهای بزرگ فرج
-تنگ کردن مجرای مهبل با ایجاد یک مهر و موم پوششی با قطع کردن و تغییر مکان دادن لبهای کوچک فرج و/یا لبهای بزرگ فرج، با یا بدون برش کلیتوریس
هرگونه عمل خطرناک دیگر روی آلت تناسلی زنان با مقاصد غیر پزشکی مانند سوراخ کردن، سوزن زدن، شکافتن جزءِ گروه چهار میباشد.
رایجترین نوع ناقصسازی جنسی زنان برش کلیتوریس و لبهاست که 80 درصد قربانیان را شامل میشود و 15 درصد مابقی نیز تحت عمل چفت کردن آلت تناسلی قرار میگیرند.
مانند هر مسأله دیگری که به تمایلات جنسی مربوط میشود، ناقصسازی جنسی زنان نیز یک تابوست. زنان اغلب در سکوت رنج میبرند و جوامع محلی به مضر بودن این عمل پی نمیبرند. بالا بردن آگاهی در درون جوامع و به ویژه در میان خود زنان بسیار مهم است. فقدان اطلاعات یکی از چندین دلایلی است که زنان در دام ناقصسازی جنسی گرفتار میشوند. "ختنه زنان" خشونت علیه زنان توسط خود زنان است. مردان به ندرت مستقیما در انجام آن نقش دارند. با این حال یکی از دلایل تداوم "ختنه زنان"، این است که بسیاری از زنان و دختران به دید یک شی نگریسته میشوند و مردان به آنها دیدگاه مملوکی دارند. ناقصسازی جنسی زن افزایش ارزش زن قلمداد میشود.
تا آنجایی که مطالعات نشان داده اند ۲۹ کشور جهان در لیست کشورهای ختنه کننده سال۲۰۱۴ ثبت شدهاند که عمل ختنه را روی زنان و دختران انجام میدهند. تمامی این کشورها آفریقایی هستند و تنها یمن و بخش شمالی کشور عراق از آسیا در این لیست ثبت شده است. در حالی که سازمان حقوق بشری جهان تلاش دارند سایر کشورها را مانند عربستان صعودی، جنوب و مرکز عراق، ایران، پاکستان، هند، مالزی، اندونزی و هر جای دیگر جهان که این عمل در آن صورت میگیرد را به این لیست اضافه کند تا بتوان برای آموزش، پیشگیری و آگاه سازی آن مردم مناطق یاری جست.
در ایران حضور و وجود ناقص سازی جنسی زنان با مصاحبه ها و گزارشهای بسیار اندک و محدود از زنانی که به مناطق سفر میکردند یا بومی بودند در اوایل دهه ۸۰ برای اولین بار اعلام شد. همین گزارشها کمک کرد که سایر زنان به این موضوع حساس شوند و پژوهش هایی در این زمینه صورت گیرد. تا کنون حدود ۱۰ پژوهش دانشگاهی با محوریت آماری و حقوقی در دانشگاههای ایران به ثبت رسیده است. پژوهشهای آماری نشان میدهند که در استانهای کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی و هرمزگان عمل ناقص سازی جنسی زنان هنوز زنده و پابرجاست. پژوهشها و گزارشهای غیر رسمی نیز اعلام میدارند که سایر استانهای درگیر ایلام و لرستان میباشند البته این 6 استان تا کنون مورد مطالعه قرار گرفته اند و از سایر نقاط ایران اطلاعاتی به دست نرسیده است.
دکتر فاطمه نوروزیان، مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی بندرعباس در گفتگویی با مهرخانه در سال ۱۳۹۲ اعلام کرد که «در طی ۱۵ یا ۲۰ سال گذشته موارد ختنه زنان در بندر کنگ مشاهده شده که تنها در قسمتهایی از این شهر بوده است.»
ختنه زنان یک امر روتین و مشخص نیست و اگر در خانوادهای هم صورت گیرد٬ به صورت کاملاً مخفی انجام میشود و نه در مطبهای دکتر. این عمل یک کار غلط از نظر اخلاقی٬ شرعی٬ پزشکی و بهداشتی است و اگر بدانیم چه کسانی این کارها را انجام میدهند٬ مطمئناً جلوگیری خواهیم کرد، اما چون به صورت کاملاً مخفیانه صورت میگیرد٬ غیرقابل شناسایی است. ازطرفی چون این عمل شایع نیست، نمیتوان آموزش همگانی در این زمینه داد، اما در همان ۲۰ سال گذشته که این عمل در بندر کنگ صورت میگرفته، یکی از پرسنل مرکز بهداشت در آن زمان توانست با آموزش و آگاهیبخشی به ساکنان این بندر، از پیشرفت و گسترش این عمل جلوگیری کند.
البته این تنها یک مورد مثالی از دیدگاه مسئولین نسبت به ختنه زنان است که از همین یک مورد نیز چند نکته بسیار مهم میتوان استخراج کرد:
۱. به عنوان سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی یک استان باید در نظر داشت که صحبت پیرامون هر موضوعی نیاز به پژوهش دارد. مخفی بودن یک عمل هرگز نباید مانع از اقدام سازمانهای مربوط برای پیشگیری یا آگاه سازی شود. اگر این عمل یک کار غلط اخلاقی، پزشکی و بهداشتی است حتا باید از انجام آن روی یک نفر هم جلوگیری شود. جامعه جهانی سالهاست تلاش دارد با شعار "حتا یک نفر هم زیاد است" علیه این پدیده مبارزه کند.
۲. این موضوع کاملاً واضح است که افرادی که عمل ختنه را انجام میدهند و به ختان یا دایه شهرت دارند هرگز خود را به جامعه و یا سازمانها معرفی نمیکنند. مخفی بودن این عمل بهانه خوبی برای عدم اقدام به جست و جو نیست. به عنوان مثال در دهه ۱۳۷۰ که فعالیتهای مراکز بهداشتی ایران برای مبارزه با زایمان خانگی برای کاهش مرگ و میر مادران آغاز شد سازمانهای مرتبط دولتی دست به دست هم دادند تا جلوی انجام این عمل را توسط قابله های محلی بگیرند و زنان باردار در شرف زایمان را به مراکز بهداشتی منتقل کنند و از تمام قابله ها تعهد بگیرند که دیگر این عمل را در منزل انجام ندهند. این روند به این دلیل بود که میزان مرگ و میر مادران باردار یکی از شاخص های توسعه هر کشور است.
بنابراین دولت همچنان نیز تلاش دارد که با کاهش میزان مرگ و میر مادران، ایران را در رتبه بالای توسعه نشان دهد. چگونه است که شناسایی قابلهها و تعهد گرفتن از آنها برای چنین امری ممکن است ولی در زمینه ختنه زنان مخفی و غیر عملیست؟ این نکته را نیز باید یادآور شد که اغلب کسانی که در این مناطق ختنه میکنند زمانی قابله نیز بودهاند. یکی از مسایلی که در این زمینه و حضور دایهها اهمیت دارد این است که این زنان تا زمان مرگ و پیری، ناآگاهانه از خطران آن، به این کار بدون دریافت هیچ پولی مشغول خواهند بود. بعد از فوت دایه، به صورت خودکار جامعه شخص دیگری را جایگزین او میکند تا کار را ادامه دهد. به این فرآیند "دایه شدگی" میگویند که حدود هر ۴۰ سال یک بار با مرگ یا بیماری شدید دایه اتفاق میافتد. نمونه بسیار خوب از این فرآیند زنی است به نام فرشته در روستای باسعیدوی قشم که در کتاب تیغ و سُنّت روند دایه شدن او آمده است: " فرشته که زنی جوان است و خود دو دختر دارد تنها مدت کوتاهی است که به انجام این عمل روی آورده است. دختر اول او را دایه پیر روستا "ختنه" میکند که به خاطر پیری چشم رگ دختر را میزند و از آن پس فرشته تصمیم میگیرد در وقتی مناسب دختر دوم را خودش "ختنه" کند. او این کار را با قیچی کوچک اصلاح ابرو انجام میدهد. ابتدا قیچی را میشوید، با بتادین آن را ضد عفونی میکند سپس آلت و محلی که قرار است بریده شود را هم با بتادین ضد عفونی میکند.
با سر قیچی کمی از کلیتوریس را میبرد و برای ختم آن صلوات میفرستد. به مادر دختر هم گوشت برداشته را نشان میدهد تا گواه این موضوع باشد که بسیار کم از ناحیه کلیتوریس برداشت کرده است. استفاده از قیچی ابتکار فرشته بوده است وگرنه سایرین با تیغ این عمل را انجام میدهند. او دختران بالای 5 سال را سنت نمیکند. اهالی روستا بسیار شاکر او هستند چون برای پیدا کردن دایه برای "ختنه" دخترشان بسیار نگران بودهاند. فرشته برای دست به کار شدن و انجام "ختنه" بر روی دختران از امام جمعه نظر خواست و او هم در پاسخ گفته است: "حتماً این کار باید انجام شود". وی اضافه میکند که اگر ملا دستور بر عدم انجام دهد او به این کار اقدام نمیکند."
۳. در مصاحبه ذکر شده در مهرخانه، موضوع آموزش همگانی از جهتی ممکن و از جهتی غیر ممکن نشان داده شده است! از جهتی چون این عمل شایع نیست نمیتوان آموزش همگانی داد ولی از جهتی دیگر که یکی از پرسنل احساس مسئولیت کرده است و آموزش را خودش برعهده گرفته است این عمل شدنی و قابل تقدیر است. بعد از سالها پژوهش در زمینه ختنه زنان باید بیان کرد که هیچ عاملی موثرتر از آموزش همگانی برای ریشه کردن این عمل نیست. با وجود این که ایران نیاز دارد که قانون محکم و مدونی در این زمینه ابلاغ کند اما در سایه قانون باید آموزش همگانی نیز وجود داشته باشد. نمونه بسیار خوب این فرآیند کردستان عراق است. سازمانهای مردم نهاد غیر دولتی در عراق از سال ۲۰۰۴ تلاش کردند تا پدیده ختنه زنان را در این منطقه مورد مطالعه قرار دهند. پس از جمع آوری آماری همگانی، به فرستادن گروههای مختلف به این مناطق اقدام کردند و با جمع آوری زنان در مساجد روستاها و پخش بروشورها و فیلم به آگاه سازی همگانی پرداختند. این موضوع باعث شد تا در سال ۲۰۱۴ کردستان عراق در لیست کشورهای ختنه کننده جاگیرد تا مشمول کمکهای بیشتر جهانی شود.
قوانین ایران چه میگویند؟
مزایا و محدودیتهای ممنوعیت قانونی بحثهای متعددی را در مورد ناقصسازی جنسی زنان به راه انداخته است. محدودیت این عمل برای دختران و زنان تاثیری مثبت دارد. قانون میتواند از اعضای آسیب پذیر جامعه حمایت کند. قانون با صراحت اعلام میکند که حفاظت حقوق افراد جامعه و نقض آنها بر عهده قانون میباشد.
در پروتکلهای جهانی و کنوانسیونهای بینالمللی حقوقی در نظر گرفته شده است که اقدام و رواج ختنه زنان نقض این حقوق محسوب میشود. به عنوان مثال برای توجه به میزان اهمیت حقوق کودکان در ماده بیست و چهار، پاراگراف سه از کنوانسیون حقوق کودک آورده شده است:
"کشورهای طرف کنوانسیون تمام اقدامات لازم و مناسب را برای زدودن روش سنتی و خرافاتی در فراهم کردن امکانات بهداشتی کودکان به عمل خواهند آورد" (کنوانسیون حقوق کودک؛ ۱۳۸۳:۱۹).
علاوه بر این برخی کشورها نیز به طور جداگانه قوانین ملی تصویب کردهاند به عنوان مثال در کشورهای اروپایی به دلیل حجوم موج زیاد پناهندگان آفریقایی قوانینی تصویب شده است که اگر والدینی اقدام به این عمل روی دخترشان کنند سرپرستی فرزند از آنها گرفته خواهد شد.
در ایران قانون مستقیمی جهت منع ختنه زنان وجود ندارد اما چند ماده وجود دارد که می توان آنها به ختنه زنان نیز تعمیم داد زیرا که احکامی هستند که به طور کل صادر شدهاند:
مادۀ ۲۶۹ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۰کمیسیون امور قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی (جهانگیر؛ ۱۳۸۸) مقرر میدارد: "قطع عضو یا جرح آن اگر عمدی باشد موجب قصاص است و حسب مورد مجنی علیه [کسی که جرم بر او واقع شده] میتواند با اذن ولی امر جانی را با شرایطی که ذکر خواهد شد قصاص نماید.
تبصرۀ ۱- مجازات معاون جرم موضوع این ماده سه ماه حبس تا یک سال است."
در سال ۱۳۹۲ قانون مجازات اسلامی تغییراتی کرد در مورد قطع عضو نیز ماده از ۲۶۹ به ۳۸۷ و ۳۸۸ تغییر کرده است. سایر مواد مرتبط با این قانون نیز تغییرات جزیی داشتهاند.
ماده ۳۸۷: مجازات جنایت عمدی بر عضو در صورت تقاضای مجنی علیه یا ولی او و وجود سایر شرایط مقرر در قانون، قصاص و در غیر این صورت دیه و تعزیر مقرر در کتاب پنجم نعزیرات است.
ماده ۳۸۸: جنایت بر عضو عبارت از هر آسیب کمتر از قتل، مانند قطع عضو، جرح و صدمههای وارد بر منافع است.
در ماده۶۶۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ آمده است که: "قطع و از بین بردن هر یک از دو طرف اندام تناسلی زن، موجب نصف دیه کامل زن است و قطع و از بین بردن بخشی از آن، به همان نسبت دیه دارد." در این حکم فرقی میان باکره و غیر باکره، خردسال و بزرگسال سالم و معیوب از قبیل رتقاء و قرناء نیست.
ماده ۱۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲: "دیه اعم از مقدر و غیر مقدر، مالی است که در شرع مقدس برای ایراد جنایت غیر عمدی بر ننفس، اعضاء و منافع و یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد، به موجب قانون مقرر میشود."
رتقاء= بسته و قرناء= استخوانی در فرج است که مانع از نزدیکی است، و الأفلاء، افلاء، یک نوع بیماری است که بعد از زایمان برای زن پیدا میشود که محل قابل بهره گیری نیست، هر چند بعضی افلاء را با قرناء یکی گرفتهاند، ولی این دوتا یکی نیستند
تعريف « ارش »: مالي است که جاني در مقابل جنايت به مجني عليه مي پردازد در صورتي که براي آن جراحت يا صدمه، ديه تعيين نشده باشد و طبق ماده ٣٦٧ قانون مجازات اسلامي براي آن عضو شرعا ديه ای معين نشده باشد.
همین قوانین محدود اگر جدی گرفته شود میتواند برای آگاه سازی و جلوگیری انجام این عمل در نقاط پر خطر به کار آیند اگرچه طبق کنوانسیون حقوق کودک ایران موظف است در این زمینه اقدامات جدیتری انجام دهد.
در خاتمه برای نشان دادن آمار و ارقام به ذکر چند یاقته از پایاننامههای کار شده بسنده میشود:
- رایحه مظفریان (۱۳۹۰): کتاب تیغ و سُنّت به بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی مرتبط با ختنه زنان در قشم میپردازد. این مطالعه بین ۴۰۰ زن ۱۵ تا ۴۹ سال زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی انجام شده است. این مطالعه نشان میدهد که شیوع ختنه در میان این زنان ۸۳ درصد است. ۷۲.۵ درصد در طیفهای مختلف دیدگاه موافقی با "ختنه دختران" داشتند. ۷۰ درصد در طیفهای مختلف "ختنه" را فرمان مذهبی میدانستند. ۶۴ درصد هم در طیفهای مختلف "ختنه" دخترها را عملی غیر بهداشتی میدانستند. ۷۵ درصد هم "ختنه دختران" را رسم میدانستند. ۵۹ درصد "ختنه دختران" را باعث حفظ و نجابت میدانستند. ۵۳ درصد "ختنه دختران" را ظلم میدانستند و ۵۹ درصد هم "ختنه دختران" را باعث مسلمان شدن آنها میدانستند.
- پریسا رضا زاده جلالی (۱۳۸۶) با عنوان بررسی زمینه های فرهنگی خشونت علیه زنان با تأکید بر ختنه دختران در بندر کنگ: در این پژوهش جامعه آماری جمعیت ۱۰ هزار نفری زنان بندر کنگ بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و تعداد ۲۰۰ نفر از زنان بومی بندر کنگ را تشکیل دادند که به مرکز درمانی شهید قادری این بندر مراجعه کردهاند. این پژوهش نشان داد که ۷۰ درصد دختران بندر کنگ ختنه می شوند. بیشتر زنان پاسخ دهنده بین سنین ۲۵-۳۵ سال بودند (۴۰ درصد). ۶۲ درصد از زنان نیز سنّی بودند. در حالی که ۷۰ درصد از زنان این بندر ختنه شده اند اما در سوال این پژوهش مبنی بر میزان موافقت زنان با ختنه دخترانشان ۴۷ و نیم درصد از پاسخ دهندگان با بیشترین فراوانی گزینه خیلی کم را انتخاب کرده اند و این پاسخ نشان می دهد که زنان تمایلی به ختنه کردن دخترانشان ندارند. اگر چه باید توجه داشت همچنان بیش از ۵۲ درصد زنان تمایل دارند که در درجات مختلف دختران خود را ختنه کنند.
- پژوهشی را هما احدی و همکاران با عنوان "شیوع و میزان آگاهی و نگرش زنان سنین باروری شهر میناب در مورد ختنه زنان" (۱۳۸۱) در حوزه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی انجام دادهاند. در این مطالعه توصیفی تحلیلی،۴۰۰ زن ۱۵ تا ۴۹ ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر میناب به روش نمونه گیری غیر احتمالی و مبتنی بر هدف گزینش شدند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که شیوع "ختنه" ۷۰ درصد بود که در بین زنان "ختنه" شده، "ختنه" درجه یک ۸۷.۴ درصد و "ختنه" درجه دو ۱۲.۶ درصد بود.
- پژوهش دیگری هم در شهرستان روانسر کردستان ایران توسط طاهره پاشایی و همکاران انجام شده است (۱۳۹۰). "این مطالعه به روش توصیفی تحلیلی و از نوع مقطعی است. جامعه مورد مطالعه را زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان روانسر تشکیل میدهد. چنانچه نتایج مطالعه نشان داد، شیوع ختنه در زنان شرکت کننده در مطالعه ۵۵ و هفت دهم درصد می باشد. ۹۶ و چهار دهم درصد از زنان ختنه شده اعلام کردند که این عمل در منزل انجام گرفته و ۸۷ و هفت دهم درصد از عمل ختنه با تیغ انجام گرفته است.
- فاطمه کریمی (۱۳۸۹) در کردستان ایران با عنوان تراژدی تن انجام داده است. در این پژوهش در ابتدا به توصیف وضعیت کنونی ناقصسازی جنسی زنان اشاره شده است و در پایان کتاب با ۴۰ زن "ختنه" شده منطقه پاوه کردستان مصاحبه شده است.
---------------------------------------------------------------
رایحه مظفریان، مردم شناس و پژوهشگر