«نامآوران ایران» (Eminent Persians) کتابی است در دو جلد که بتازگی به زبان انگلیسی و به قلم دکتر عباس میلانی، رییس بخش ایرانشناسی و مدیر انستیتوی هوور در دانشگاه استنفورد، منتشر شده است.
این کتاب، که انتشارات دانشگاهی سیراکیوس پرس آن را منتشر کرده، دربرگیرنده زندگینامه و شرح حال بیش از ۱۵۰ شخصیت است که در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ نقشی در شکل گرفتن ایران مدرن داشتهاند.
۱۵۰ شخصیتی که در این کتاب معرفی شدهاند در زمینههای فعالیت متفاوتی داشته و از حوزههایی مانند روزنامهنگاری، مذهب، هنر، ادبیات و سیاست برگزیده شدهاند. برای هریک از شخصیتها نیز شرح حالی چندصفحهای آورده شده است.
هدف از انتشار این کتاب، که قرار است به زبان فارسی نیز ترجمه شود، «حفظ تاریخ و سپردن فرهنگ ایرانزمین به نسل آینده» ذکر شده است.
چندی پیش عباس میلانی در بنیاد مهرگان، در کالیفرنیای جنوبی، با معرفی ویژگیهای این کتاب، آن را برای علاقهمندان امضا کرد.
در حاشیه این نشست، عباس میلانی در گفتوگو با رادیو فردا نوع «زندگینامه نویسی» را یکی از انواع پرخواننده دانست و گفت: «به نظر من دلیلش واضح است: مردم نسبت به تاریخ کنجکاوری دارند و بیوگرافی، اگر خوب نوشته شده باشد، دقیقا در ملتقای تاریخ و رمان قرار میگیرد. یعنی هم شگردهای روایی رمان را استفاده میکند و هم دقت و امانت تاریخی را رعایت میکند.»
عباس میلانی همچنین به رادیو فردا گفت: «زبان تاریخ دانشگاهی هر روز بیشتر مجرد میشود و تعقید بیشتری پیدا میکند. بنابر این خوانندگانش محدود شدهاند به استادان دانشگاه و دانشجویان بدبختشان. اگر کسی بخواهد تاریخ بخواند و ضمنا بخواهد از امانت تاریخی آن هم مطمئن باشد، یکی از منابعش بیوگرافی خوب است.»
به گفته وی ضرورت این امر در مورد ایران دوچندان است: «چون عملا کسانی که تاریخ زندگیشان به دقت و با امانت نوشته شده، تعداد انگشتشماری هستند. از ۱۵۰ نفری که در این کتاب معرفی شدهاند، من فکر میکنم در مورد زندگی حداقل ۱۴۰ نفرشان هیچ اثری نوشته نشده یا خیلی اندک نوشته شده. آنچه به عنوان زندگینامه نویسی به زبان فارسی در دسترس است، محدود است به شاه و ملکه و آیتالله خمینی و دکتر مصدق و سیدضیاء طباطبایی و یکی دو نفر دیگر.»
عباس میلانی در پاسخ به این پرسش که چرا شخصیتها از مقطع زمانی ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ انتخاب شدهاند میگوید: «این نسل ایران دوران شاه را ساختند. جادهها را اینها ساختند. ساختمانها را اینها طراحی کردند. دانشگاهها را اینها اداره کردند. دانشگاه آریامهر، شریف امروز، را این آدمها شریف و آریامهر کردند. لازم به نظر میآمد که زندگی این افراد جایی ضبط بشود و دستاوردهایشان برای تاریخ محفوظ بماند.»
پرسش دیگر درباره این کتاب شیوه گزینش افراد است. آیا صرف شهرت و سرشناسی کافی بوده است تا شخصیتی به این کتاب راه پیدا کند؟
عباس میلانی در پاسخ به این پرسش رادیو فردا میگوید: «سعی کردم به هیچ وجه تحت فشار معروفیت افراد قرار نگیرم. برای انتخاب اسامی با هیأتی مشورت و رایزنی میکردم. در این هیأت واقعا افراد برجستهای بودند. یکی از کسانی که در این زمینه مشاور ما بود و من از ایشان نظر و راهنمایی میخواستم و بسیار هم کمک کردند ابراهیم گلستان بود. در زمینه آموزش و پرورش و بوروکراسی در ایران هم فرهنگ مهر خیلی کمک کرد. اینها افرادی به غایت خوششهرت و به غایت فاضل هستند.»
عباس میلانی همچنین درباره شیوه به کار رفته در نگارش شرح حال این افراد میگوید: «تلاش من این بود که نظرات قالبی حاکم را تکرار نکنم. مثلا در مورد غلامرضا تختی؛ درباره او میگویند: قهرمانی ملی که ساواک او را کشت. یا در مورد صمد بهرنگی: نویسنده خلق که ساواک او را کشت. من در کتاب هم به این شایعهها اشاره میکنم و هم به شایعههای مقابلش. در موضوع تختی باید بگویم گفتوگویی مفصل با پسر آقای تختی داشتم. سعی کردم آنچه تجربه او از تختی بود را هم در کتاب بیاورم. سعی کردم خواننده شناخت دقیقتری از این شخصیت داشته باشد. و علاوه بر صورت ظاهر این شخص معروف، آنسوی هیاهوها و غوغا را هم بشناسد.»
آقای میلانی آرزو میکند این کتاب باعث شود خواننده جوان تشویق شود به سراغ منابعی مفصلتر برود. وی به رادیو فردا میگوید: «اگر کتاب این کار را نکند شکست خورده. یعنی اگر کنجکاوی خواننده را در مورد آن دوران برنیانگیزد و مهمتر از آن، این سوال را در ذهن او به وجود نیاورد که آیا در مورد زندگی این افراد به حد کافی میدانیم یا نه، اگر این کار را نکند شکست خورده است. کتاب خوب همیشه کنجکاوی ما را برای بیشتر خواندن برمیانگیزد.»