«آيا اگر سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا [سیا] دخالت نمیکرد، بوريس پاسترناک به نوبل ادبیات دست مییافت؟» اين سؤال تازهای است که اين روزها در محافل ادبی اروپا از آن سخن میرود.
روزنامه «زود دويچه تسايتونگ» چاپ آلمان در مقالهای به این موضوع پرداخته است.
به نوشته این مقاله، اسناد آکادمی سوئد طی پنجاه سال محفوظ نگاه داشته شدند؛ اما از چند روز پيش اسناد مربوط به سال ۱۹۵۸، سالی که در آن بوريس پاسترناک، نويسنده روس، جايزه ادبی نوبل را برای رمان «دکتر ژيواگو» دريافت کرد، رؤيت شد.
کای شولر، یکی از اعضای سرویس فرهنگی روزنامه «سونسکا داگبلادت» چاپ سوئد، به اين اسناد دست يافت و به موضوعی پی برد که خود ماجرايی تاريخی دارد.
چگونه نظر آکادمی نسبت به پاسترناک عوض شد
کای شولر مینویسد که بر پایه اسنادی، جلسه تعيين کننده به شکل رسمی در ۲۵ سپتامبر برگزار شد.
کميته انتخاب نوبل در آن جلسه تصميم خود را به دیگر اعضای آکادمی سوئد اطلاع داد و اعلام کرد که اين کميته کارن بليکسن، نويسنده دانمارکی، و آلبرتو موراويا، نويسنده ايتاليايی، را پيشنهاد نمیکند. پیشنهاد کمیته انتخاب بوريس پاسترناک روس بود.
بليکسن و موراويا پس از آن هرگز نتوانستند جايزه نوبل را دريافت کنند.
آندرس اوسترلينگ، روزنامهنگار و نويسنده که در آن زمان منشی دائمی آکادمی بود، در يادداشتهای خود نوشته است: «بررسی رمان پاسترناک، با وجودی که غیراصیل بود، اطمينان مرا دو چندان کرد که وی يکی از مهمترين نويسندگان کنونی است. قدرت جسارت پرجوش وی و خلوص هنرمندانه او اين يقين را در من به وجود آورد.»
اما همین آندرس اوسترلينگ يک سال پيشتر نوشته بود آثار بوریس باسترناک در اتحاد جماهیر شوروی اجازه نشر ندارد و نمیتوان پاسترناک را جزو نویسندگانی به شمار آورد که «طنين صدای مردم» هستند.
چنین قضاوتی البته تاییدکننده نظر قديمیتر آکادمی بود. آکادمی سوئد در سال ۱۹۴۶ چنین باور داشت که: نويسندگان کمی هستند که مانند بوریس پاسترناک «چنين زياد مینويسند اما چنين کم میفهمند».
انتشار رمان «دکتر ژيواگو» این باور را تغيير داد.
«دکتر ژیواگو» روایت رنجهای پزشکی به نام ژيواگو و همسرش لارا در دوران انقلاب روسيه در سال ۱۹۱۷ تا وقوع جنگهای داخلی است.
آندرس اوسترلينگ در اظهارات خود گفته بود اين رمان را به نوعی «غیراصیل» يافته است؛ چرا که «دکتر ژيواگو» نخستين بار در سال ۱۹۵۷ به زبان ايتاليايی توسط انتشارات «فلترينلی» در ميلان منتشر شد.
سیا و انتشار «دکتر ژيواگو»
بتازگی در مسکو کتابی به بازار آمده است که به جریانهای پشت پرده انتخاب آکادمی سوئد میپردازد.
این کتاب «رمان شسته شده» نام دارد و به قلم ايوان تولستوی است که پیش از اين روزنامهنگار راديو اروپای آزاد / رادیو آزادی در پراگ بوده است.
او در کتاب خود شرح میدهد که چگونه نسخه دستنویس و روسی رمان «دکتر ژيواگو» نشر يافت و چگونه آکادمی سوئد برای تصميمگيری خود از آن نسخه استفاده کرد.
به نوشته ايوان تولستوی، سیا به طور مخفیانه از نسخه دستنويس رمان عکسبرداری کرد و آن را در اختيار مهاجران روس در پاريس قرار داد. اين مهاجران نیز آن نسخه را با کمک انتشارات «فلترينلی» منتشر کردند؛ بدون آن که آن مؤسسه انتشاراتی چيزی از ماجرا بداند.
این که در این داستان چه اندازه حدس و گمان دخيل است را میبايد از طريق سنجش منابع آن دريافت.
احتمال اين که سیا دستی در ماجرای انتشار «دکتر ژيواگو» در پاييز ۱۹۵۷ داشته است را پيش از اين نیز در زندگینامه جيانکومو فلترينلی، مدير انتشارات «فلترينلی» مطرح شده بود. اين زندگینامه را کارلو فلترينلی، پسر جيانکومو، به پدرش تقديم کرده است.
بوریس پاسترناک هنگامی که خبر جايزه ادبی نوبل را دريافت کرد نخستين واکنشی که ابراز کرد شوريدگی بود. او در تلگرامی به استکهلم نوشت که «بی اندازه سپاسگزار، منقلب، پرغرور، پروجد و دستپاچه» است.
اما پاسترناک چند روز بعد جايزه را رد کرد. او از اتحاديه نويسندگان شوروی نيز اخراج شد.
تاگه ارلندر، نخست وزير وقت سوئد، پیامدهای این انتخاب آکادمی را پيشبينی میکرد. وی همان زمان نوشت: «اگر آکادمی به عنوان محکمه سياسی ظهور کند نمايش رقتانگيزی را ثبت خواهد کرد.»
بوریس پاسترناک دو سال بعد درگذشت. نسخه کامل و قانونی «دکتر ژيواگو» نیز تا سالها در کشورش منتشر نشد و در سال ۱۹۸۸ بود که این رمان در روسيه چاپ شد.
۲۹ سال پس از مرگ بوری پاسترناک، در سال ۱۹۸۹، نوبل ادبیات وی به پسر او اهدا شد.