همزمان با برگزاری مراسم سالگرد تأسیس بسیج ، اعلام شده است که علاوه بر کارکردها و وظایف جدید امنیتی و انتظامی که به این نهاد محول شده، بسیج وظیفه «تولید و عرضه محتوای ارزشی در اینترنت» را نیز بر عهده گرفته است.
گفته شده است برای تحقق این کارکرد تازه «ده هزار وبلاگ در ده هزار پایگاه بسیج راهاندازی» خواهد شد.
از سوی دیگر، یک مقام قضایی در همین هفته از «فلیترینگ پنج میلیون وبسایت» در ایران خبر داد.
نشریه صبح صادق، از ارگانهای بسیج، نیز تاکید کرده است که ده هزار وبلاگ جدید، در کنار صدها وبسایت متعلق به پایگاههای گوناگون بسیج در ادارات و نهادهای دولتی و نیمهدولتی، کار «مقابله با تهاجم فرهنگی» را در اینترنت ادامه میدهند و فضای اینترنت را با عرضه «محتوای ارزشی»، «اسلامی و بسیجی» خواهند کرد.
محور اول: «مقابله با تهاجم فرهنگی» در سی سال گذشته نه فقط در سازمان بسیج، که نهادی امنیتی ــ انتظامی است، که حتا در نهادهایی چون شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که صفت «فرهنگی» را نیز یدک میکشند، به سانسور کتاب، توقیف نشریات، ممنوع کردن دیش ماهواره و فیلترکردن سایتهای اینترنتی محدود و ادعاهایی چون «تولید فرهنگ در برابر فرهنگ» از شعارهای کلی یا تولید آثار هنری، ادبی و نظری بیارزش فراتر نرفته است.
محور دوم: «تولید و عرضه محتوای ارزشی» در اینترنت با راهاندازی ده هزار وبلاگ نیز به دلایل گوناگون چشمانداز موفقی را نوید نمیدهد.
ناتوانی تجربهشده سازمان بسیج در تولید محتوای ارزشی و فرهنگی به دوران صلح، دشوار بودن تولید ارزشهای فرهنگی در چارچوب بسته مکتب حکومتی، سترونی مکتب جزمی رسمی در خلق هنری و ادبی و نظری، سطح نازل پسند هنری ــ ادبی مسلط بر سازمان بسیج، سطح نازل مباحث نظری مطرح در این نهاد و... ده هزار وبلاگ جدید را به کپی صدها وبسایت کنونی پایگاههای بسیج بدل خواهد کرد.
ده هزار وبلاگ در صدها وبسایت کنونی ضرب خواهد شد اما حاصل این ضرب در عرصه ارزشهای کیفی و حرفهای تفاوت چندانی با گذشته نخواهد داشت.
کارنامه سازمان بسیج ، به عنوان سازمانی شبهنظامی و نهادی مکتبی ــ سیاسی، در مقایسه با کارنامه سازمانهای مشابه آن در کشورهای نیمه توتالیتری چون چین، کوبا،سوریه و عراق دوران صدام حسین، در عرصههای سیاسی، نظامی، انتظامی و امنیتی کارنامهای است درخشان و موفق؛ اما کارنامه بسیج در عرصه تولید محتوای ارزشی در زمان صلح، که جز با خلق فرهنگی ممکن نیست، نه فقط با کارنامه سیاسی و امنیتی آن که حتا با کارنامه فرهنگی دوران جنگ این نهاد نیز قابل مقایسه نیست.
«عرضه محتوای ارزشی در اینترنت» چون عرضه هر کالا و فرآوردهای به تولید آن مشروط است و تولید محتوای ارزشی، فرآیندی که در عرصه فرهنگ تحقق مییابد، نه در قالب تنگ سانسور و چارچوبهای جزمی ممکن است و نه در سطح نازل پسند هنری، ادبی و نظری لایههای کمفرهنگ حاشیهنشینان شهری و حجرهنشینان بازاری که به تکرار قالبها، زبان، الگوها و ساختارهای ساده کلیشهای معتاداند.
محتوای ارزشی در عرصه نظری نیز تنها در چالش فکری با دستاوردهای نظری جهان حاصل میشود و این فرآیند نیز نه فقط به آگاهی، اشراف و وقوف بر این دستاوردها، که به درونی کردن فرهنگ جهانی نیز نیازمند است و این روند نیز به شهادت بحثهای نظری سی سال گذشته در ایران کاری آسان نیست.
به دورانی که بسیج در کنار کارکردهای امنیتی و انتظامی خود، کارکرد ملی ــ مکتبی دفاع از میهن و انقلاب را نیز بر عهده داشت، برخی هنرمندان مدافع «فرهنگ و ارزشهای بسیجی» در دو سطح بازاری، کلیشهای و عامهپسند و در عرصه آثار باارزش هنری، به خلاقیتهای جدی و گاه باارزشی دست یافتند اما موفقیتهای هنری برآمده از بستر «فرهنگ و ارزشهای بسیجی» به دوران صلح تکرار نشد.
بسیج مستضعفین با الگوبرداری از میلیشیای وابسته به ارتشهای خلقی حکومتهای نیمهتوتالیتری چون چین، عراق و سوریه تأسیس شد و سرکوب مخالفان سیاسی و بسیج تودهها را در حمایت از حکومت و... بر عهده گرفت.
حمله عراق به ایران این نهاد را، دستکم برای دوران جنگ، از بدل شدن به سازمانی که تنها کارکرد آن سرکوب سیاسی و ایدئولوژیک است، نجات داد و این نهاد به دوران جنگ به مهمترین و کاراترین نهاد بسیج ملی و دینی علیه ارتش عراق بدل شد و دفاع از میهن و انقلاب را با کارکردهای دیگر خود گره زد.
با پایان جنگ بسیج کارکرد مردمی، ملی و میهنی خود را از دست داد اما جمهوری اسلامی میکوشد تا این نهاد را برای سرکوب شورشهای خودانگیخته احتمالی حاشیهنشینان شهری، تطاهرات و اعتصابات احتمالی دانشجویان، کارگران، زنان و مقابله با شرایط بحرانی مفروض آماده و آن را در مبارزه با اینترنت نیز درگیر کند.
در جمهوری اسلامی کتاب و نشریات به راحتی توقیف و سانسور میشود اما حتا فیلترینگ گسترده اینترنت راه را بر نفوذ آن در میان جوانان نمیبندد.
حکومت مکتبی جمهوری اسلامی گرایش گسترده جوانان را به فرهنگ غیرحکومتی، که اینترنت در آن نقشی کارساز دارد، نه فقط خطری فرهنگی که خطری امنیتی ارزیابی میکند.
رهبران جمهوری اسلامی برای مقابله با اینترنت از همه ظرفیتهای کشور، از جمله بسیج، بهره میگیرند اما اعزام بسیجیان به جبهه جنگ با اینترنت و مأمور کردن بسیج به تولید و «عرضه محتوای ارزشی» و فرهنگی، دشوارتر از آن است که صدها وبسایت، راهاندازی ده هزار وبلاگ جدید و فیلترینگ پنج میلیون وبسایت موفقیت آن را تضمین کند.
چرا که این بار بسیج به جبههای اعزام شده است که به جای «ایمان، فداکاری و ایثار» به خرد نقاد، اندیشه، خلاقیت، آگاهی و دانش نیازمند است؛ و این شاخصها با ساختار سازمانهای شبهنظامی هماهنگ نیست.