لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۹:۱۷

جرج ژفه: آمريکا نمی تواند از گفت و گو با ايران بپرهيزد


جرج ژفه در حال حاضر استاد دانشگاه کمبريج است.
جرج ژفه در حال حاضر استاد دانشگاه کمبريج است.

درست سه روز بعد از آن که یوشکا فیشر، وزیر امور خارجه سابق آلمان به رادیو فردا گفت که محور گفت و گوهای دولت اسرائیل با رئیس جمهوری آمریکا در تل آویو، حمله به ایران بوده، نخست وزیر اسرائیل در واشینگتن بار دیگر با جرج بوش دیدار کرد و محور مذاکرات نیز کماکان ایران بود.


اهود اولمرت که برای حضور در نشست سالانه «آیپک» - لابی هوادار اسرائیل در واشینگتن - به این شهر سفر کرده، روز چهارشنبه با جرج بوش دیدار کرد.


رهبران آمریکا و اسرائیل بخش عمده کنفرانس خبری مشترک خود را بعد از این دیدار به «موضوع ایران» اختصاص دادند.


آن گونه که یوشکا فیشر به رادیو فردا گفته بود، اسرائیلی بر روی ایده حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران، پیش از پایان دوره ریاست جمهوری بوش، متمرکز شده اند.


  • همه می دانند که طرح پيشنهاد مداخله نظامی آمريکا در ايران برای نظاميان آمريکا خوشايند نيست، و آنچه تا چند ماه پيش، تهديدی واقعی به نظر می رسيد، اکنون به نظر می آيد که فرو نشسته است.
جرج ژفه در گفت و گو با راديو فردا

جرج ژفه، استاد دانشگاه کمبريج و رييس پيشين «چتام هاوس»، برجسته ترين نهاد انديشه ورزی و انديشه پردازی بريتانيا، در مصاحبه ای به رادیو فردا به سئوالات درباره احتمال وقوع چنین حمله ای پاسخ می دهد.


راديو فردا: در روزهای اخير احتمال حمله نظامی آمريکا به جمهوری اسلامی، ناگهان، بار ديگر صورتی جدی گرفته است، دليل پر رنگ شدن مجدد اين احتمال در چيست؟


جرج ژفه: فکر می کنم چند دليل برای آن وجود دارد. مهم ترين دليل گفته های چند روز پيش رهبر جمهوری اسلامی است حاکی از اينکه ايران فعاليت های هسته ای خود را کنار نخواهد گذاشت، و در نتيجه، دست کم بر پايه همين گفته های آقای خامنه ای، می توان گفت که هر گونه بحث و گفت گويی در اين زمينه متوقف خواهد شد.


از اينکه بگذريم، دلايل ديگری هم هست. مثلا اين واقعيت که تا جايی که مربوط به آمريکا می شود، در حال حاضر اين مسئله خارجی وجود دارد که آيا دولت آمريکا بايد با جمهوری اسلامی گفت و گو کند يا نه؛ چون دولت آمريکا زير فشار باراک اوباما نامزد دموکرات هاست، و فراتر از اين، آقای اولمرت نيز ناگزير از توسل به همين قضيه است چون در داخل اسرائيل بی نهايت ضعيف شده است.


در نتيجه، برای منحرف کردن توجه اسرائيلی ها از درخواست هايی که برای استعفاء آقای اولمرت مطرح است، پيش گرفتن چنين راهی (برای ايجاد چنين انحرافی در افکار عمومی ِ اسرائيل) آسان ترين کارهاست.


اما اهود اولمرت، نخست وزير اسرائيل صريحا تاکيد کرده است که برای جلوگيری از دستيابی جمهوری اسلامی به سلاح های هسته ای، «از تمامی وسائل و ابزار ممکن» بايد بهره گرفت؛ اين وسائل و ابزارِ ممکن در بر گيرنده حمله نظامی نيست؟


فکر می کنم که تهديد نظامی در آن نهفته است، اما تهديد نظامی را اين واقعيت پيچيده می کند که دولت بوش نيز دچار ضعف است، و دست کم به صورت تشريفاتی، فکر مداخله نظامی در ايران را کنار گذاشته است.


همه می دانند که طرح پيشنهاد مداخله نظامی آمريکا در ايران برای نظاميان آمريکا خوشايند نيست، و آنچه تا چند ماه پيش، تهديدی واقعی به نظر می رسيد، اکنون به نظر می آيد که فرو نشسته است.


آقای اولمرت، از جهتی، به اين اميد که بتواند آمريکا را به فکر مداخله نظامی در ايران بازگرداند، سعی می کند به آتش دامن بزند اما، به نظر من، اين اميدی واهی است.


شما از رهبران آمريکا و اسرائيل با اصطلاح انگليسی «مرغابی لنگ» ياد می کنيد؛ پس آيا درست است اگر نتيجه بگيريم که دست و پای پرزيدنت بوش و اهود اولمرت برای مقابله با جمهوری اسلامی واقعا بسته است؟


بله، شما کاملاً درست می گوييد، دست و پای هر دو بسته است، و البته، معنی اش اين است که، از ديدگاه نظری، آنها ديگر آن تهديدی که قبلاً به نظر می رسيدند باشند، نيستند. اما من مطمئن نيستم که اين نکته را در داخل ايران چگونه تعبير می کنند.


  • دست و پای هر بوش و اولمرت در مقابله با ايران بسته است، و البته، معنی اش اين است که، از ديدگاه نظری، آنها ديگر آن تهديدی که قبلاً به نظر می رسيدند باشند، نيستند. اما من مطمئن نيستم که اين نکته را در داخل ايران چگونه تعبير می کنند.
جرج ژفه

پرزيدنت احمدی نژاد، مطمئنا، به عنوان نشانه ای از موضع خصمانه آمريکا در قبال ايران از آن بهره خواهد گرفت، و بدون شک، در ميدان جنگ های لفظی از آن سودجويی خواهد کرد.


اما آيا اين نکته در خود منطقه در خود محل، مثلاً در عراق، بازتابی آشکار خواهد داشت يا نه، موضوع ديگری است. مسئله واقعا بستگی به اين دارد که علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی تا چه اندازه بخواهد اين نکته را به حساب بياورد يا تا چه اندازه بخواهد به آن دامن بزند.


در حال حاضر، به نظر من، اين قضيه در ميان نيست و ايران همچنان منتظر است ببيند که آمريکا را تا چه حد می توان ترغيب کرد که با جمهوری اسلامی، هم در باره حضور ايران در عراق، و هم در باره قضيه هسته ای، بايد جدا گفت و گو کند.


برغم آنچه می گوييد، به نظر می رسد که واشينگتن از گفت و گو با تهران قطع اميد کرده است تا جايی که وزير امور خارجه آمريکا، سه شنبه شب چهاردهم خردادماه، تاکيد کرد که به نظر او، در حال حاضر، گفت و گوی آمريکا با جمهوری اسلامی «بی معنی» است.


بله، مطمئنم که چنين حرفی زده است، و در واقع، دولت بوش مايل است که قضيه به همين صورت هم باشد، اما واقعيت اين است که آنها نمی توانند از گفت و گو با ايران پرهيز کنند.


اوضاع در داخل عراق شايد بهبود پيدا کرده باشد، اما همچنان شکننده است و آمريکايی ها ديگر به خوبی فهميده اند که بازيگر عمده در آنجا ايران است، و در نهايت، ايران در بحث بر سر امنيت منطقه، بخصوص بر سر امنيت عراق، بايد شرکت کند.


در نتيجه، معنی اش اين است که فارغ از هرچه دکتر رايس اکنون بگويد؛ آمريکا در نهايت، با ايران به گفت و گو خواهد نشست.


در همین زمینه

XS
SM
MD
LG