در بیست و یکمین دوره «جشنواره بینالمللی فیلم مستند آمستردام» (ایدفا)، که ده روز پایانی نوامبر (سیام آبان تا دهم آذر) در هلند برگزار میشود، شش فيلم نیز از مستندسازان ايرانی حضور دارند.
«ایدفا» مهمترین رویداد جشنوارهای برای فیلمهای مستند به شمار میرود و پاییز هر سال، صدها مستندساز و هنرمند را به رقابت بر سر دریافت «گرگ نقرهای» فرامیخواند.
در جشنواره امسال ایدفا، شش مستند ایرانی به نامهای «مردمی در سايه»، ساخته بانی خوشنودی، «خانه شیشهای»، ساخته حمید رحمانیان، «من و شهبانو»، ساخته ناهید پرشون سروستانی، «شهر من پیتزا»، ساخته علا محسنی، «شمارش معکوس»، ساخته خاطره حناچی، و مستند نیمهانیمیشن «یرقان»، ساخته رخساره قائممقامی، نیز شرکت دارند.
«من و شهبانو» مستندی است ساخته ناهید پرشون، فیلمساز ایرانی مقیم سوئد.
ناهید پرشون، که به گفته خود روزی از مخالفان سرسخت دودمان پهلوی بوده و هزاران بار «مرگ بر شاه» گفته است، در این مستند گفتوگویی کرده است با بانو فرح دیبا، آخرین ملکه ایران.
ناهید پرشون، در گفتوگویی با رادیو فردا، از این مستند بیشتر میگوید.
رادیو فردا: چطور به فکر ساخت چنین فیلمی افتادید و چطور رضایت خانم فرح را جلب کردید؟
ناهید پرشون: علت اينكه تصميم گرفتم اين فيلم را تهيه كنم اين بود كه دو سال پيش كه برگشتم ايران، من را در فرودگاه گرفتند و نگذاشتند از كشور خارج شوم.
يعنی سفر دو هفتهای من به دو ماه كشيد. بازجوییهای خيلی زيادی شدم. در وزارت اطلاعات، در بازجوییهای چندساعته، میخواستند بدانند كه آيا مجاهد بودم، كمونيست بودم يا چی بودم.
وقتی همه اينها را نفی كردم، گفتند "اصلا تو طاغوتی بودی و همه شماها لجن هستيد". میبخشيد!
بعد هم از من خواستند كه زير نوشتهای را امضا كنم كه دیگر هيچوقت در باره ايران فيلم تهيه نخواهم کرد.
من هم، به خاطر اينكه بگذارند از ايران خارج شوم، مجبور بودم و اين كار را كردم.
و همان زمان بود كه به اين فكر افتادم الان كه نمیتوانم برگردم ايران و در آنجا فيلم تهيه كنم، پس بهتر است از كسانی كه مجبورند در تبعيد زندگی كنند فيلم تهيه كنم.
و به اين دليل كه به من گفتند «طاغوتی هستی»، فكر كردم ببينم واقعا فرح چه حالی دارد و چگونه است. چون او هم به هر حال در تبعيد زندگی میكند.
اين باعث شد كه به فكر این کار بيفتم. ولی کارخيلی راحتی نبود. يعنی حدود چهار ماه طول كشيد تا بالاخره ايشان به من زنگ زدند و از من خواستند كه با هم ملاقاتی داشته باشيم.
همان زمان دوربين و همه چيز را با خودم بردم و شروع كردم به فيلمبرداری. دوره سادهای نبود؛ به اين دليل كه ايشان متوجه شدند كه من سابقهام چه بوده.
من يكی از كسانی بودم كه «مرگ بر شاه» میگفتم و در انقلاب شركت كردهام. حالا احساس میكردند كه چه دليلی دارد كه من بخواهم از ايشان فيلم تهيه كنم.
در تمام فيلم هم ديده میشد كه واقعا نگرانیهای من چيست و نگرانیهای ايشان چيست.
داشتم از كسی فيلم درست میكردم كه قبلا دشمن او بودم. يعنی در تمام فيلم میتوان ديد كه چگونه اين رابطهها بالا و پايين میرود.
با توجه به اينكه شما قبلا از مخالفان سرسخت خاندان پهلوی بودهايد، آیا برخورد با يک عضو اصلی اين خانواده خاطرهای در طول ساخت فيلم به دست داد؟
ناهید پرشون: راستش همه خاطره است. هنوز هم كه هنوز است خودم هم باور نمیكنم كه اين فيلم تهيه شده؛ چون برای ايشان باید خیلی سخت باشد كه من را به زندگی خود راه بدهند.
- «هر دو دلتنگیهایی راجع به ايران داشتيم. مینشستيم، میگفتيم، میخنديديم و فراموش میكرديم كه سابقه من چه بوده، سابقه ايشان چه بوده.»
ناهید پرشون درباره دیدارهایش با فرح دیبا
جاهایی هم رفتيم كه در فيلم گنجانده نشده. مثلا به موزهای رفتيم که يكی از اشيائش ايرانی بود؛ از تخت جمشید.
هر دو به طرف آن رفتيم و احساس كرديم كه اين وجه مشترک ما ست؛ از كشور ما آمده. فراموش كرديم چه بوديم و كی بوديم.
و هر دو دلتنگیهایی راجع به ايران داشتيم. مینشستيم، میگفتيم، میخنديديم و فراموش میكرديم كه سابقه من چه بوده، سابقه ايشان چه بوده.
فكر میكنم هم برای ايشان و هم برای من واقعا لحظات بسيار خوبی بودند. من هر حس و فكری كه داشتم به زبان میآوردم، اما ايشان بايد به هر حال بيشتر محتاط میبودند. برای اينكه هنوز برای خيلیها «شهبانو» هستند و بايد مانند يک «شهبانو» رفتار كنند.
برای شما چطور؟
ناهید پرشون: هنوز هم این دلهره و شک را دارم كه ساخت اين فيلم آيا درست بود یا درست نبود. هنوز اين حالت را دارم. تا ببينیم چه خواهد شد.
ولی تماشاگرهایی كه فيلم را ديدند و حتی ايرانیهایی كه اعتقادات مرا داشتند، آنها هم، تشكر كردند.
دلهره اين را داشتم كه بچههایی كه همزمان با من شعار «مرگ بر شاه» میدادند، چه عكسالعملی نشان خواهند داد؛ كه خوشبختانه همه خوب بود.
فكر میكنيد الان برداشتتان از «فرح دیبا» عوض شده؟
ناهید پرشون: بله. من ايشان را اصلا نمیشناختم. از دور میشناختم و ايشان را به عنوان يک زن ديكتاتور حساب میكردم.
زمانی كه با ايشان آشنا شدم برداشتم خيلی عوض شد. كه تمام اين چيزها در فيلم ديده میشود.
بهتر است مردم خودشان فيلم را ببينند كه بتوانند برداشت خود را داشته باشند.
فكر میكنيد كه نظر خانم فرح هم نسبت به مخالفان پیشینشان تغيير كرد؟
ناهید پرشون: فكر میكنم که حتما تغيير كرده؛ اما چيزی به اين شكل نگفتند. چون اولين شخصی كه تا حالا توانستند ملاقات كنند، كه ضد ايشان بوده، من بودم.
از من خيلی سؤال داشتند. دوست داشتند جوابهای مرا بشنوند: كه چرا انقلاب كردم و در دوره انقلاب چه میكردم؟
فكر میكنم حتماً نظر ایشان هم عوض شده. وگرنه خيلی عجيب است كه فقط نظر من عوض شده باشد.