آنچه در هفته های اخیر در سومالی روی داده، نگاه ها را بار دیگر به آفریقا معطوف کرده است؛ هرچند نبردهای اخیر در سومالی نمونه ای عجیب در قاره آفریقا نیست و این قاره زمانی طولانی است که شاهد جنگ های پی در پی است.
در این میان مرگ ومیر بر اثر گرسنگی، بیماری و تبه کاری های روزمره نیز از مشکلات بزرگ دیگر این قاره است. ولی آیا آفریقا هرگز روی آرامش را به خود خواهد دید؟ و یا هر روز اتفاقی ناخوشایند در انتظار مردم این قاره است؟ اینها پرسش هايی است که دیوید بلر، خبرنگار روزنامه دیلی تلگراف در قاره آفریقا در پی یافتن پاسخی برای آنهاست.
دیوید بلر سال های سال را در آفریقا گذرانده است، ولی نه به عنوان سیاستمداری که در خانه ای امن نشسته و نه جهانگردی که تنها بخشی از این قاره را تماشا کرده است.
او اخیرا به ماموریت چندین ساله خود در این قاره پایان داده است و نوشته اش در روزنامه دیلی تلگراف وداع وی با قاره ای است که در آن خبرنگار بود.
بلر نوشته اش را این گونه آغاز می کند:« خاطرات بسیاری از آفریقا دارم که هرکدام می تواند تصویری به یاد ماندنی باشد. ولی نه خشونت و نه منظره های بی نظیر این قاره، تصاويری نيستند که برای من باقی مانده باشند. تنها زنی لاغر اندام را به یاد می آورم که صورتش را پوشانده است و مخلوطی از نان و گوشت را فرو می بلعد.»
دیوید بلر این زن را زمانی شناخت که پلیس اتیوپی مادرش را کشته و پدرش را زندانی کرده بود. زنی که داستان فاجعه بار زندگیش را به آرامی برای خبرنگار انگلیسی تعریف می کند. داستان خونسردی پلیس در کشتن مادرش و شلیک به برادرش که برای کمک به سمت او می رود.
ديويد بلر
دیوید بلر می نویسد، این داستان تصویری کلی از آفریقا می دهد. تصویری متضاد از مردمی خوب و حاکمانی بی رحم. بلر می گوید در هر کشوری از آفریقا تصویری شبیه به این را دیده است. پلیس اتیوپی که با خونسردی به زن و پسری جوان شلیک می کند، از ملسا زناوی دستور می گیرد. حاکمی بی رحم و مسلط بر دستگاه سیاسی اش که شهرتی در جامعه بین المللی به هم زده است و حتی در سال ۲۰۰۴ میلادی توسط تونی بلر نخست وزیر بریتانیا به عنوان نماینده کمیسيون بریتانیا در امور آفریقا انتخاب شد.
ملس زناوی، پس از آنکه به قدرت رسید، ده ها هزار نفر از مخالفانش را دستگیر کرد، بسیاری را کشت و روزنامه های منتقد را تعطیل کرد. بلر می نویسد این رفتار یکی از حاکمان آفریقایی با مردمش است که تازه در میان دیگر حاکمان آفریقایی به خوبی از او یاد می شود.
دیوید بلر در دارفور با مردی آشنا می شود که از بریتانیا به این خاطر که پیشتر در این منطقه صلح برقرار کرد تعریف می کند، اما در ادامه می نویسد در طول چهل سال بریتانیا هیچ کاری برای توسعه این منطقه بزرگ نکرد.
بلر چهار بار در دارفور بوده است. می نویسد:« متاسفم که نمی توانم تصویر واقعی فاجعه ای را که در این منطقه اتفاق افتاده ترسیم کنم. یک بار خواستم از نقطه ای به نقطه دیگری بروم، ولی پس از دو روز، هنوز نمی توانستم حتی دهی را پیدا کنم. خانه ای نمانده بود که سوخته نشده باشد و ساکنانش از صحنه زمین محو نشده باشند.»
دیوید بلر می نویسد آفریقا، قاره ۵۳ کشور و ۸۰۰ ملیون نفر جمعیت است و واقعیت این است که هیچ کدام از دولت های آفریقایی اهمیتی به وضعیت زندگی شهروندان خود نمی دهند.
بلر می نویسد امیدوار است که این وضعیت در آینده عوض شود. انتخاباتی که در آنها البته تقلب صورت می گیرد به مرور باعث شده است که حاکمان در برابر شهروندان خود بیشتر پاسخگو باشند.
بلر در پایان می گويد که تحت تاثیر مردم آفریقا قرار گرفته است؛ مردمی که با همه سختی ها آرامش روحی خود را حفظ کرده اند و به آینده امیدوارند و در پایان هیچ کسی نمی تواند در برابر قانونی که آفریقاییان خود به آن اعتقاد دارند، بایستد.