انقلاب سال ۱۳۵۷ هر دليل و ريشه ای که داشته باشد و از هر زاويه و ديدگاهی که مورد بررسی قرار گيرد، رخدادی مهم با پيامدهايی فراگير و بنيادين برای کشوری محسوب می شود که در منطقه ای حساس، سرشار از انرژی و آکنده از بحران های گوناگون واقع شده است.
قسمت دوم-از جمهوری اسلامی تا درخواست جدايی دين از قدرت
قسمت سوم- از شعار آزادی تا نقض حقوق بشر
قسمت چهارم- استقلال: از شعار تا انزوا
هم دلايل و هم آرمان ها و اهداف اصلی اين انقلاب، در همان روزهايی که تظاهرات مردم و مخالفت طيفی متنوع از فعالان سياسی در نهايت به سقوط نظام شاهنشاهی در ايران انجاميد، دسته بندی و خلاصه شده است:« استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی.»
اما در گذار سال ها، و نزديک به سه دهه پس از انقلاب، به نظر می رسد که هم معنا و هم ميزان تحقق اين شعارها بايد از نو مورد ارزيابی قرار گيرد.
دامنه اين تجديد نظرها، تنها به همراهان ديروزين انقلابی که با پسوند اسلامی متمايز شده، محدود نمی ماند و در داخل جمهوری اسلامی نيز، تفسيرها و تعبيرهای گوناگون و گاه متضادی از شعارهای اصلی انقلاب به دست داده می شود.
موقعيت ويژه ايران در منطقه، بالا گرفتن تنش های منطقه ای و بين المللی بر سر موضوعات مختلفی که از فعاليت های هسته ای تا رابطه با همسايگان، جابه جايی قدرت بين گروه های مختلف، وضعيت حقوق بشر، آزادی های مدنی و سياسی، بحث بر سر رابطه دين و قدرت سياسی و نيز تاثيرات انقلاب بر باورها و رفتاری مردم، زمينه ای است تا کارنامه جمهوری اسلامی در نزديک به سه دهه حاکميت مورد بررسی قرار گيرد.
راديو فردا، همزمان با سالگرد روزهايی که به پيروزی انقلاب سال ۱۳۵۷ منجر شد، در رشته برنامه های ويژه ای، شعارهای اصلی اين انقلاب را از منظری ديگر و در بستر تحولات جاری و آنچه که در ۲۸ سال گذشته در ايران روی داده و بر موقعيت اين کشور در صحنه جهانی تاثير گذارده، بررسی کرده است.
قسمت اول- انقلاب و هنجارهای اخلاقی و اجتماعی در ايران
انقلاب ۱۳۵۷ ، بی شک بزرگ ترین نقطه عطف تاریخ معاصر ایران محسوب می شود. تحولی که نه تنها ساختار سیاسی و مواضع کلان کشور، بلکه هنجارهای رفتاری و اجتماعی ایرانیان را نیز تا حد قابل توجهی دگرگون کرد.
به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، حتی عمق تغییراتی که به دنبال انقلاب ۱۳۵۷ در هنجارهای اجتماعی به وقوع پیوست، به دلیل نهادینه شدن آن در اخلاق و زندگی شخصی یکایک افراد جامعه، ژرف تر و پایدارتر از تحولات ساختار سیاسی است.
قسمت دوم- از جمهوری اسلامی تا درخواست جدايی دين از قدرت
ايده جمهوری اسلامی چگونه مطرح شد و اصل اداره حکومت بر اساس قوانين اسلامی و مبتنی بر اصول دينی تا چه اندازه توانسته عملی شود؟
آيا آنچه در عمل اتفاق افتاده است، شکل گيری يک نظام سراسر استوار بر مفاهيم دينی بوده، يا اداره مملکت دست کم در پاره ای موارد موجب تصميم گيری هايی شده که ضرورتا بر شرع بنيان نهاده نشده اند؟
قسمت سوم- از شعار آزادی تا نقض حقوق بشر
از بزرگ ترين چالش های جمهوری اسلامی ايران در مجامع بين المللی طی بيش از دو دهه گذشته، نقض حقوق بشر و ارزش های دموکراتيک به شمار می آيد؛ آنچه که در گويش عام تر آزادی خوانده می شود؛ و همان ارزشی که گفته شده«فقدان»يا«کمبود»آن، در حکومت شاهنشاهی پهلوی، توده های مردم را به خيابان ها کشاند.
اراده انقلابيون در زمستان ۵۷ برای برخورداری از شاخصه های حقوق بشری و مردم سالارانه، به وضوح هرچه تمام تر در سه محور شعار اصلی ناراضيان متبلور شد: «استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی.»
در حالی که دولتمردان جمهوری اسلامی اصرار دارند که هر سه محور محقق شده است، گروه های اپوزيسيون عقيده ای به کل متفاوت دارند.