لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۸:۵۹

خشايارشاه هخامنشی و انرژی اتمی؛ دفاع از هويت ايرانی يا بهره برداری سياسی؟


معترضان ايرانی فيلم ۳۰۰می گويند اين فيلم تحريف تاريخ و توهين به ملت ايران است.
معترضان ايرانی فيلم ۳۰۰می گويند اين فيلم تحريف تاريخ و توهين به ملت ايران است.

با پيوستن غلامحسين الهام، سخنگوی دولت جمهوری اسلامی، به صف معترضان فيلم ۳۰۰، جنگ تبليغاتی عليه اين فيلم در ايران بالا گرفت و جمهوری اسلامی، برای اولين بار، از يکی از پادشاهان ايران پيش از اسلام و از موجی که گروهی از ايرانيان برونمرزی برانگيخته اند، حمايت کرد.


پيش از اين، برخی ايرانيان مقيم خارج از کشور با امضای طوماری، کمپانی برادران وارنر را متهم کردند که با «ارايه تصويری نادرست» از خشايارشاه هخامنشی و سربازان ارتش او، احساسات ملی ايرانيان را جريحه دار کرده است.


گروهی ديگر بر آنند تا با توليد يک «بمب گوگلی» در اينترنت اعتراض خود را به گوش جهانيان برسانند.


برخی رسانه های دولتی و نيمه دولتی داخل کشور فيلم را « توهين به تاريخ و فرهنگ ايران» قلمداد و برخی تا آنجا پيش رفتند که توليد فيلم را «بخشی از توطئه دولت آمريکا برای آماده کردن افکار عمومی برای حمله نظامی به ايران» ارزيابی کردند.


سخنگوی دولت جمهوری اسلامی، فيلمی را که به تحريف تاريخ پيش از اسلام ايران متهم است، « بخشی از تهاجم فرهنگی» ارزيابی کرد.


در گفتمان سران دولت جمهوری اسلامی، اصطلاح «تهاجم فرهنگی» تا کنون به « توطئه غرب برای تضعيف فرهنگ اسلامی» اطلاق می شد.


فيلم ۳۰۰ بر اساس کتابی کميک استريپ ــ داستان های مصور با تصويرهای غلو شده و ساده پسند ــ به همين نام به قلم فرانک ميلر ساخته شده است.


فروش بالای دو فيلم بی باک و شهر گناه از همين مجموعه و به قلم همين نويسنده، شايد مهم ترين انگيزه کمپانی برادران وارنر در توليد فيلم ۳۰۰ بوده است.


۳۰۰ از حمله خشايارشاه هخامنشی به يونان الهام گرفته است. جنگ های ايران و دولت- شهرهای مستقل يونانی به دوران پادشاهی داريوش هخامنشی آغاز شد.


سخنگوی دولت جمهوری اسلامی، فيلمی را که به تحريف تاريخ پيش از اسلام ايران متهم است، « بخشی از تهاجم فرهنگی» ارزيابی کرد. در گفتمان سران دولت جمهوری اسلامی، اصطلاح «تهاجم فرهنگی» تا کنون به « توطئه غرب برای تضعيف فرهنگ اسلامی» اطلاق می شد.

هخامنشيان با ابداع ساختارهای سياسی برای اداره بزرگ ترين امپراتوری آن روزگار، نقشی مهم در پيشرفت تمدن بشری ايفا کردند.


دولت- شهرهای يونانی، به ويژه آتن، دموکراسی هايی بودند که بردگان در آن حق رای نداشتند، اما يکی از بزرگ ترين و پرنفوذترين فرهنگ های جهان کهن را خلق کردند.


خشايارشاه حدود ۴۸۰ پيش از ميلاد با ارتشی انبوه به يونان لشکر کشيد. لئونيداس، شاه اسپارت، با ۳۰۰ سپاهی جان بر کف، در تنگه ترموبيل ۳ روز راه را بر سپاه انبوه خشايارشاه که شمار آن در منابع مختلف، متفاوت است، بست. خشايارشاه سرانجام پيروز شد و بخشی از آتن را به آتش کشيد.


همان مورخان يونانی که کورش هخامنشی را به عقل و تدبير و دانش می ستايند، خشايارشاه را شاهی مبتلا به جنون عظمت طلبی توصيف می کنند.


چند دهه بعد، اسکندر مقدونی به ايران حمله کرد. آريوبرزن، سردار ايرانی، با سپاهيانی اندک اما از جان گذشته در تنگه ای راه بر لشکر بزرگ اسکندر بست.


در فرهنگ همه ملت ها، مقاومت سپاهی اندک در برابر ارتشی بزرگ و مهاجم غرور ملی را بر می انگيزد.


ايرانيان به مقاومت آريوبرزن در برابر ارتش مهاجم افتخار می کنند و يونانيان به ايستادگی لئونيداس.
هر دو روايت چندان با افسانه های ناسيونالسيتی آغشته اند که شناخت واقعيت تاريخی حادثه ديگرچندان آسان نيست.


اعتراض به فيلم ۳۰۰ با انگيزه مقابله با تصوير يک سويه، نادرست و کژديسه ايرانيان در اين فيلم آغاز شد.


به گفته معترضان، فيلم ۳۰۰ «ايرانيان را بی تمدن، وحشی ، خونخوار و زشت منظر نشان می دهد و يونانيان را با فرهنگ، متمدن و حتی خوش چهره».


بهره گيری سياسی از فرهنگ


تصويری يک سويه از اين دست می تواند اعتراض هر ملتی را برانگيزد، اما دفاع دولت جمهوری اسلامی و برخی رسانه های دولتی ايران، که تا کنون ايران پيش از اسلام را «دوران جاهليت، بربريت و بی فرهنگی، دوران حکومت طاغوت های ضد مردمی» توصيف می کردند، می تواند به بهره گيری سياسی از فرهنگ تعبير شود:


- سياست اتمی جمهوری اسلامی تنش ايران با جامعه جهانی را تشديد کرده است. دومين قطعنامه شورای امنيت عليه ايران در دست تنظيم است.


- عواقب تحريم اقتصادی احتمالی می تواند بحران اقتصادی ايران را حادتر کرده و به بحران های اجتماعی و سياسی منجر شود.


- موج نارضايتی های مردمی، که در قالب اعتصابات کارگری و تجمع های اعتراضی معلمان و ديگر لايه های جامعه جلوه می کند، زنگ خطر را به صدا درآورده است.


- جمهوری اسلامی در ادامه سياست تنش آفرينی با جامعه جهانی می کوشد تا با برانگيختن احساسات ناسيونالستی ايرانيان آنها را با خود همراه کند.


آقای احمدی نژاد مواضع جمهوری اسلامی را در پرونده انرژی اتمی با مبارزه دکتر محمد مصدق برای ملی کردن صنعت نفت مقايسه می کند و آقای الهام به دفاع از خشايارشاه هخامنشی برخاسته است.


مقامات رسمی جمهوری اسلامی پيش از اين مصدق را «به سيلی زدن به اسلام» متهم و شاهانی چون خشايارشاه را «تجسم طاغوت» توصيف می کردند.


تخيل هنری و واقعيت عينی


فيلم ۳۰۰ از منظر ارزش های هنری و ادبی اثری نازل ارزيابی شده است، اما اثر هنری و ادبی، نازل يا متعالی، نه تاريخ است و نه جامعه شناسی.


انتقاد از فيلم ۳۰۰ و هر اثر هنری و ادبی حق همگان است. تحريف تاريخ هيچ ملتی نيز بی پاسخ نمی ماند، اما بهره گيری سياسی از فرهنگ و انتقاد از اثر هنری و ادبی از منظر مکاتب و دلبستگی های سياسی، مذهبی، ملی و ايدئولوژيک، نقد هنری و ادبی را به حاشيه رانده و خلاقيت هنری و ادبی را در محدوده مفاهيم و معيارهای غير فرهنگی محبوس می کند.

تاريخ و ديگر علوم انسانی مدعی کشف و بيان واقعيت هستند و هنر و ادب مدعی خلق جهانی متفاوت با جهان واقعی.


وفاداری به واقعيت تاريخی معياری می تواند باشد برای سنجش کتاب تاريخ چنان که غنای تخيل از معيارهای سنجش اثر هنری و ادبی است.


بازتاب جامعه و تاريخ در اثر هنری و ادبی نه با متر و ميزان عقايد دينی و ملی و ايدئولوژيک و تطابق با داده های عينی تاريخی که با ميزان های ديگری سنجيده می شود.


نه اديسه و ايلياد هومر تاريخ يونان هستند و نه شاهنامه فردوسی تاريخ ايران و نه جنگ و صلح تولستوی تاريخ روسيه.


ارزش و ماندگاری اين آثار نه به وفاداريشان به واقعيت های تاريخی که به ساخت و پرداخت هنری و ادبی اثر و به قدرت خلاقه خالقان آنها است.


از منظر تاريخ هنر، مقيد کردن اثر هنری و ادبی به تصوير واقعيت عينی و رعايت تعصبات و ارزش های مذهبی، ملی، ايدئولوژيک و مکتبی راه بر آزادی بيان و خلاقيت می بندد.


آزادی در خلق اثر به معنای آزادی انتقاد از آن نيز هست، اما آنجا که زبان فرهنگ به زبان سياست بدل و مقاصد سياسی بر فرهنگ چيره می شوند، نقد اثر به بهره گيری سياسی از فرهنگ تقليل می يابد.


امنيتی کردن فرهنگ


رسانه های دولتی ايران در دهه های اخير هنرمندان، نويسندگان و توليدکنندگان آثار ادبی و هنری نامطلوب خود را در داخل و خارج از کشور به آسانی به توطئه عليه جمهوری اسلامی متهم و با سياسی و امنيتی کردن مسائل فرهنگی به کارگيری شيوه های پليسی چون سانسور، زندانی و شکنجه کردن و قتل خالقان آثار هنری و ادبی را بر خود روا می دارند.


در بسياری از فيلم های سياسی هاليوود، دولت آمريکا و نهادهايی چون سازمان سيا، وزارت امور خارجه، پنتاگون و روسای جمهوری آمريکا به اقدامات غير قانونی، حتی به قتل و قاچاق و.. ، متهم می شوند و هيچ کس توليد گنندگان اين گونه فيلم ها را به توطئه عليه دولت آمريکا متهم نمی کند.


در بسياری از آثار با ارزش سينمايی جهان، روايت هايی متفاوت با روايت کليسا از زندگی مسيح عرضه می شود و هيچ کس برای سر سازندگان اين فيلم ها جايزه نمی گذارد.


از اين منظر انتقاد از فيلم ۳۰۰ و هر اثر هنری و ادبی حق همگان است. تحريف تاريخ هيچ ملتی نيز بی پاسخ نمی ماند، اما بهره گيری سياسی از فرهنگ و انتقاد از اثر هنری و ادبی از منظر مکاتب و دلبستگی های سياسی، مذهبی، ملی و ايدئولوژيک، نقد هنری و ادبی را به حاشيه رانده و خلاقيت هنری و ادبی را در محدوده مفاهيم و معيارهای غير فرهنگی محبوس می کند.


XS
SM
MD
LG