شاید از دید بسیاری، بهویژه در غرب، موسیقی در افغانستان معنایی جز «صدای سکوت» نداشته باشد. حاصل برخورد رژیم بنیادگرای اسلامی طالبان با موسیقیدانان، خرد شدن ترکه بر گرده اهالی موسیقی بود و سازهایی شکسته و صفحههایی که در ملأ عام سوزانده میشد.
فرود بژان از سرویس بخش افغانستان رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی، در گزارشی درباره پا گرفتن مجدد موسیقی در افغانستان نوشته است که چکیده این گزارش را در ادامه میخوانید:
به محض سقوط طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱، موسیقیدانها از داخل و خارج افغانستان برای احیای صدای خاموش این هنر در کشورشان به پا خاستند.
احمد سرمست یکی از این افراد است، او که موسیقیشناس حرفهای است پس از تغییر اوضاع در افغانستان برای تأسیس یک آموزشگاه عالی موسیقی در همان مکانی که در کودکی موسیقی را فراگرفته بود به کشورش بازگشت.
آقای سرمست میگوید: «احیا و اشاعه آموزش موسیقی بخشی از اعاده حق موسیقایی افغانهاست.» این موسیقیدان در ادامه میافزاید: «هر فرد افغان باید این توانایی را داشته باشد که به موسیقی گوش فرادهد، آن را بیاموزد و اجرا کند و خود را به کمک موسیقی ابراز کند.»
تنها دو سال پس از تاسیس مؤسسه ملی موسیقی افغانستان در کابل، این مجموعه هم اکنون حدود ۱۵۰ هنرجو را آموزش میدهد و آنها را از درس نت اول به جایگاه موسیقیدانانی باتجربه میرساند.
مواد درسی آموزشگاه عالی موسیقی کابل شامل ریاضی، علوم، ادبیات و دیگر عناوین میشود، و باقیمانده زمان آموزش به موسیقی اختصاص دارد. هنرجویان میتوانند از بین گرایشهای موسیقی کلاسیک غربی یا موسیقی سنتی افغانستان یکی را انتخاب کنند.
در این میان تلاش شده است که نمایندگان تمامی طبقههای اجتماعی در میان هنرجویان این آموزشگاه گنجانده شوند. کودکان خیابانی سابق، کودکان بیسرپرست و دختران – که در جامعه مردسالار و محافظهکار افغانستان با مشکلات و محدودیتهای بسیاری مواجه هستند – نیمی از جمعیت هنرجویان را تشکیل میدهند.
احمد سرمست که ۴۹ سال دارد میگوید: «جنگ داخلی و سیاستهای سرکوبگرانه علیه موسیقی در دوران طالبان تأثیری ماندگار بر رفتار مردم با موسیقی و موسیقیدانان برجای گذاشته است – حتی امروز هم بعضی موسیقیدانان افغان با تحقیر و حتی بدرفتاری مواجه هستند.»
با این همه، سرمست تأکید میکند که موسیقیدانان افغان با خوشبینی به آینده نگاه میکنند و نسبت به نقش مهمی که میتوانند در این روند ایفا کنند آگاهی کامل دارند. وی در نهایت میگوید: «موسیقی میتواند به میزان زیادی در روند بازپروری و درمان یک ملت مؤثر باشد، ملتی که سی سال زیر فشار جنگ به سر برد و به سختی زخم برداشت.»
فرود بژان از سرویس بخش افغانستان رادیو اروپای آزاد / رادیو آزادی، در گزارشی درباره پا گرفتن مجدد موسیقی در افغانستان نوشته است که چکیده این گزارش را در ادامه میخوانید:
به محض سقوط طالبان در اواخر سال ۲۰۰۱، موسیقیدانها از داخل و خارج افغانستان برای احیای صدای خاموش این هنر در کشورشان به پا خاستند.
احمد سرمست یکی از این افراد است، او که موسیقیشناس حرفهای است پس از تغییر اوضاع در افغانستان برای تأسیس یک آموزشگاه عالی موسیقی در همان مکانی که در کودکی موسیقی را فراگرفته بود به کشورش بازگشت.
آقای سرمست میگوید: «احیا و اشاعه آموزش موسیقی بخشی از اعاده حق موسیقایی افغانهاست.» این موسیقیدان در ادامه میافزاید: «هر فرد افغان باید این توانایی را داشته باشد که به موسیقی گوش فرادهد، آن را بیاموزد و اجرا کند و خود را به کمک موسیقی ابراز کند.»
تنها دو سال پس از تاسیس مؤسسه ملی موسیقی افغانستان در کابل، این مجموعه هم اکنون حدود ۱۵۰ هنرجو را آموزش میدهد و آنها را از درس نت اول به جایگاه موسیقیدانانی باتجربه میرساند.
مواد درسی آموزشگاه عالی موسیقی کابل شامل ریاضی، علوم، ادبیات و دیگر عناوین میشود، و باقیمانده زمان آموزش به موسیقی اختصاص دارد. هنرجویان میتوانند از بین گرایشهای موسیقی کلاسیک غربی یا موسیقی سنتی افغانستان یکی را انتخاب کنند.
در این میان تلاش شده است که نمایندگان تمامی طبقههای اجتماعی در میان هنرجویان این آموزشگاه گنجانده شوند. کودکان خیابانی سابق، کودکان بیسرپرست و دختران – که در جامعه مردسالار و محافظهکار افغانستان با مشکلات و محدودیتهای بسیاری مواجه هستند – نیمی از جمعیت هنرجویان را تشکیل میدهند.
احمد سرمست که ۴۹ سال دارد میگوید: «جنگ داخلی و سیاستهای سرکوبگرانه علیه موسیقی در دوران طالبان تأثیری ماندگار بر رفتار مردم با موسیقی و موسیقیدانان برجای گذاشته است – حتی امروز هم بعضی موسیقیدانان افغان با تحقیر و حتی بدرفتاری مواجه هستند.»
با این همه، سرمست تأکید میکند که موسیقیدانان افغان با خوشبینی به آینده نگاه میکنند و نسبت به نقش مهمی که میتوانند در این روند ایفا کنند آگاهی کامل دارند. وی در نهایت میگوید: «موسیقی میتواند به میزان زیادی در روند بازپروری و درمان یک ملت مؤثر باشد، ملتی که سی سال زیر فشار جنگ به سر برد و به سختی زخم برداشت.»