روزنامه شرق توضیح محمدجواد ظریف دربارهٔ تغییرات در وزارت خارجه را مورد توجه قرار داده و از قول وزیر خارجه ایران نوشته است: «محور مقاومت قوی تر از آن است که با افراد خاص گره زده شود.»
محمدجواد ظریف دربارهٔ واکنشهایی که پس از تغییرات در این وزارتخانه از جمله برکناری حسین امیرعبداللهیان از معاونت عربی و آفریقایی وزارت خارجه ایران نشان داده شده گفت: «تصمیم دربارهٔ تغییر برخی مدیران ارشد وزارت خارجه بر اساس برنامهها و اولویتهای کاری روابط خارجی کشور و مدتها قبل از عید گرفته شد ولی برای حفظ شئونات» این تغییرات با تأخیر انجام شده است.
روزنامه شرق با اشاره به این که «برخی از رسانههای تندرو» جابهجاییهای اخیر در وزارت خارجه از جمله برکناری حسین امیرعبداللهیان را «حذف دیپلمات مقاومت» توصیف کردهاند و حتی روزنامه وطن امروز نزدیک به جبهه پایداری نوشت که «خبر تغییر امیرعبداللهیان را باید علامتی از تلاش وزارت امور خارجه برای ورود متفاوت به پروندههای منطقهای تحلیل کرد، در حالی که وزارت امور خارجه از حیث ساختاری، متولی برخی پروندههای منطقهای نیست».
روزنامه رسالت ضمن چاپ عکسی از قاسم سلیمانی در صفحه یک خود به «هشدار بیسابقه» قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس، شاخه برونمرزی سپاه پاسداران، به حکومت بحرین و خانواده سلطنتی آن «آل خلیفه» اشاره کرده و از قول وی نوشت: «تعدی به شیخ عیسی قاسم به مقاومت مسلحانه و سقوط رژیم بحرین منجر میشود.»
این روزنامه نوشته است: «حکام بحرین اگر عقلانیت سیاسی خود را به کار ببرند، باید آن را جدی تلقی کنند»، چرا که «خبر از یک جهش در استراتژی منطقهای ایران دارد» و «همین ضرباهنگ هشدار را مضاعف میکند».
روزنامه رسالت با اشاره به این که «سلب تابعیت شیخ عیسی قاسم، رهبر شیعیان بحرین، باعث «واکنشهایی در داخل بحرین و نیز کشورهای اسلامی شد» نوشته است: «حتی آمریکا هم این اقدام رژیم بحرین را غیرقانونی خوانده است.»
این روزنامه با اشاره به این که «مردم بحرین پنج سال است راه مسالمتآمیز را برای دستیابی به حقوق اولیه خود طی کردهاند، اما در این مدت جز سرکوب وحشیانه، زندان و شکنجه پاسخی دریافت نکردهاند»، تأکید کرد که «آل خلیفه به حد فاجعه رسیده است، اما گوش شنوایی در منامه وجود ندارد و این گوش فقط با صدای غرش گلولهها حاضر به شنوایی است».
کیهان هم در سرمقاله چهارشنبه خود با عنوان «بحرین و فرمان آمادهباش سردار سلیمانی» نوشته است: «قاسم سلیمانی در بیانیه خود که به طور رمزگونهای چندان طولانی هم نبود از آغاز تغییر احتمالی روند مبارزاتی مردم در بحرین سخن گفت و این در حالی بود که رژیم آل خلیفه به گمان این که مردم بحرین به دلیل عدم اتصال زمینی به ایران و به طور کلی به جهان چارهای جز تن دادن به هر شرایطی که رژیم تعیین کند، ندارند، مرتب بر دامنه فشار خود علیه مردم بحرین میافزود».
سعدالله زارعی در سرمقاله کیهان با تأکید بر این که بیانیه قاسم سلیمانی «دو انگاره را بهم زد» نوشته است: این بیانیه «نشان داد که اولاً مردم بحرین میتوانند روش مسالمتآمیز را به روش انقلابی تبدیل کنند و به جای مشتهای اعتراض، دست به ماشه ببرند و ثانیاً این طور نیست که مردم بحرین هیچ کمک مؤثری از خارج دریافت نخواهند کرد و بیپناه باقی خواهند ماند».
این روزنامه با اشاره به این که آن چه در بیانیه قاسم سلیمانی آمد و «سپس در بیانیه وزارت خارجه ایران نیز به نوعی و با واژگانی دیگر تکرار شد» نشان میدهد که «جمهوری اسلامی» هنوز مردم بحرین را «پاره تن خویش میداند» و «در وضع جدید ملاحظات سیاسی مردم بحرین و جمهوری اسلامی کنار میروند و روش انقلابی که سرنگونی رژیم جنایتکار بحرین است را در دستور کار قرار میدهد مگر این که این رژیم روش جنگی علیه مردم خود را کنار بگذارد و به جای استفاده از سرنیزههای سعودی، به حقوق مردم تمکین کرده و حق حاکمیتی آنان و آزادیهایشان را در عمل در نظر بگیرد که البته بسیار بعید است که چنین اتفاقی بیفتد».
کیهان ضمن تأکید بر این که «مردم بحرین که تا پیش از این به دلیل ممانعتی که از سوی ایران وجود داشت، از جمهوری اسلامی دلخور بودند، هم اینک در تشکلهای جدید و به صورتی «عملیاتی» سازمان پیدا میکنند و موازنه امنیتی را به نفع خویش تغییر میدهند» نوشته است: «ایران و بهخصوص سردار سلیمانی به خوبی ثابت کردهاند که وقتی وارد پروندهای میشوند، آن را در میانه راه رها نمیکنند و کاری را تا به انتها نرسانند رها نمیکنند.»
شرق اما تیتر یک خود را به «پیامد انتقاد بیسابقه از حکومت بحرین» اختصاص داده و ضمن مروری بر «واکنش جهانی به هشدار سردار سلیمانی به حکومت بحرین» نوشته است: پس از انتشار نامه قاسم سلیمانی، نبیل یعقوب الحمر مشاور «حمد بن عیسی آل خلیفه» پادشاه بحرین به آن واکنش نشان داده و گفته است: «کاملاً بدیهی است که شیخ عیسی قاسم با پروژه ایران در بحرین و همچنین با سپاه پاسداران ایران در ارتباط است» و «آن چه از حزبالله لبنان، قاسم سلیمانی و شیخ عیسی قاسم شنیده میشود نیز «تأیید کننده این گفته است».
به نوشته این روزنامه، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم در کنفرانس خبری خود «ضمن محکوم کردن سلب تابعیت شیخ عیسی، ایران را به صدور بیانیههای اهانت آمیز علیه رژیم بحرین متهم کرد».
روزنامه ایران در شماره چهارشنبه خود خبر داده که «نرخ تورم تکرقمی شد» و نوشته است: «طبق گزارش مرکز آمار ایران که روز سهشنبه در صحن علنی مجلس توسط محمدباقر نوبخت رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور اعلام شد، نرخ تورم در۱۲ ماهه منتهی به خرداد سال جاری در مناطق شهری تکرقمی شد و به ۹٫۵ درصد رسید.»
این روزنامه نزدیک به دولت با تأکید بر این که «در خردادماه امسال یکی از وعدههای دیگر دولت محقق شد» یادآوری کرده است که «دولت یکی از اصلیترین اولویتهای خود را تکرقمی شدن تورم اعلام کرده بود، سرانجام پس از سالها این اتفاق مهم رخ داد تا با یک فاصله منطقی آثار مثبت خود را درمعیشت و زندگی مردم بگذارد».
سعید لیلاز، کارشناس اقتصاد، طی سرمقالهای در روزنامه ایران با تیتر «در ستایش تورم تکرقمی» نوشته است: «در حالی که بعد از نیمههای دهه ۸۰ همواره شاهد رشد انفجاری یک تورم لجامگسیخته در کشور بودیم و در برخی سالها حتی این نرخ به ۵۰ درصد رسیده بود، روند تکرقمی شدن نرخ تورم در سه سال اخیر در یک فرایند تثبیت شده و تداومی به ۹٫۵ درصد رسید که دستاورد بسیار مهمی محسوب میشود.»
سرمقالهنویس روزنامه ایران با رد «استدلال کسانی که میگویند دولت میبایست با رها کردن نرخ تورم به سمت سیاستهای انبساطی و پولگرایانه حرکت کند»، از سیاست دولت برای کاهش نرخ تورم دفاع کرده و تأکید کرده «کسانی که درک واقعی از اقتصاد ایران دارند، میتوانند بفهمند که تکرقمی شدن تورم دستاورد بسیار بزرگی محسوب میشود زیرا جامعه ایران در سالهای اخیر به لحاظ توان و قدرت خرید وضعیت اسفناکی را تجربه کرده بود».
روزنامه اعتماد هم تیتر یک خود با عنوان «تورم تکرقمی پس از ۲۵ سال» نوشته است: نرخ تورم «برای سومین بار در سالهای پس از انقلاب است که به زیر ده رسیده است. نخستین بار در سال ۱۳۶۴ با نرخ ۶٫۹ درصد، دومین بار در سال ۱۳۶۹ و سال بعد از اتمام جنگ ایران و عراق که تورم ۹ درصد گزارش شد و سومین بار پس از ۲۵ سال در سال ۱۳۹۵ باز هم شاهد تک رقمی شدن تورم هستیم».
به نوشته این روزنامه، روز سهشنبه هم مرکز آمار طی گزارشی از تورم ۹٫۵ درصدی خرداد خبر داد و هم رئیس این مرکز در گفتوگویی اعلام کرد که نرخ تورم بعد از ۲۵ سال در کشور تکرقمی شده و «به ۹٫۵ درصد رسیده است».
اعتماد البته این را هم نوشته است که روز سه شنبه محمدباقر نوبخت رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی در صحن مجلس شورای اسلامی در حالی از «خبر خوش» کاهش نرخ تورم صحبت میکرد که «هنوز هیچ گزارشی از عملکرد اقتصادی سال ۱۳۹۴ ارایه نشده و هنوز مشخص نیست کارنامه رشد اقتصادی کشور در این سال چیست»، هر چند «نوبخت وعده داد به زودی گزارش عملکرد اقتصادی سال ۱۳۹۴ نیز رونمایی میشود».
روزنامه جهان صنعت اما در تیتر یک خود نوشته است که با وجود «تحقق یکی از وعدههای روحانی با تورم تکرقمی» همچنان «رکود دستبردار نیست» و همچنان بر اقتصاد ایران «سایه افکنده و بازاری جهت سرمایهگذاری وجود ندارد».
این روزنامه ابراز امیدواری کرده است تا «دولت به جای آن که تنها روی کاهش نرخ تورم تمرکز کند «تلاش کند تا رشد را نیز به اقتصاد بازگرداند و حوزههای مختلف اقتصادی را حداقل به یک بازدهی نسبی برساند».
غلامعباس توسلی، استاد دانشگاه، طی یادداشتی با تیتر «روزهای دشوار دولت و مجلس» در روزنامه آرمان نوشته است: «با گذر هفتهها، ماهها و به تدریج با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم آقای حسن روحانی در یک فراشیبی بسیار سختی قرار میگیرد که زمان و لزوم پاسخگویی وی به افکار عمومی را دشوارتر از هر دوره دیگری میسازد، چرا که این بار پای اعتماد ملت ایران به رئیس جمهور روحانی در میان است.»
یادداشتنویس روزنامه آرمان با تأکید بر لزوم انجام اصلاحات و تغییراتی در کابینه نوشته است: «دولت خود میداند که در کدام یک از وزراتخانهها تغییر احساس میشود و در همان راستا نیز عمل خواهد کرد تا برای انتخابات سال ۹۶ بتواند پاسخگوی وعدههای خود به مردم باشد و برگه برندهای به ویژه در مسئله اقتصادی در دست داشته باشد»، چرا که در انتخابات آتی ریاست جمهوری «تحقق مطالبات جامعه ایران و کارنامه اجرایی رئیس دولت یازدهم در یک کفه ترازو و از سوی دیگر توانایی و قدرت در ایفای نقش وی به عنوان رئیسجمهور در کفه دیگر ترازو قرار میگیرد».
غلامعباس توسلی به دولت توصیه کرده است تا «اقدامات زودبازده را فعال کند زیرا مردم در درجه اول تأمین معیشت و اشتغال برایشان مهم است» و نوشته است: «اگرچه بروز نتایج برجام به عنوان یک اقدام دیربازده به تنهایی خود پاسخگوی بسیاری از مشکلات است اما اکنون زمانی برای از دست دادن وجود ندارد و دولت باید بختش را در مسائل دیگر بیازماید و از سایر روشها برای حل مشکلات اقتصادی و معیشتی بهره ببرد».
همزمان روزنامه شرق از قول احمد خورشیدی پدر مهدی خورشیدی، داماد احمدینژاد، از «رفتوآمدهای برخی چهرههای شاخص اصولگرایان به دفتر احمدینژاد» خبر داده و نوشته که او «نه تنها از احتمال کاندیداتوری رئیس پیشین دولت میگوید، بلکه معتقد است امکان تکرار وضعیت سال ۸۴ هم محتمل است».
مهسا جزینی در گزارش روزنامه شرق ضمن مروری بر حمایت احمد خورشیدی از پدرعروسش محمود احمدینژاد در انتخابات سال ۸۴ و بروز اختلاف میان این دو در سالهای بعد نوشته است: حالا احمد خورشیدی که «مشخص است از منتقدان دولت روحانی است با اشاره به این که اکثریت مردم نظری کاملاً منفی درباره عملکرد ایشان دارند، گفته است: «آقای روحانی به طور قطع در سال ۹۶ پیروز نخواهد بود.»
محمد انصاری راد، از نمایندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی، نیز در گفتوگویی با روزنامه همدلی تأکید کرده است که حسن روحانی اکنون بین دو تیغه «مطالبات» و «موانع» ایستاده است.
روزنامه شهروند از محمدباقر الفت، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه، نوشته است: برای کاهش خودکشی بین دانشآموزان «برنامه بسیار جدی با همکاری ۱۳ وزارتخانه و نهاد در دست اجرا داریم»، ضمن این که سال ۹۴ «سند ائتلاف ملی مراقبت دانشآموزی نیز به امضای دستاندرکاران این موضوع رسید».
این مقام ارشد قوه قضائیه با تأکید بر این که «علل خودکشی در بین دانشآموزان یک موضوع بسیار مهمی است که باید با اقدامات پیشگیرانه از وقوع آنها جلوگیری شود» گفته است: معاونت اجتماعی قوه قضائیه «در راستای علل وقوع خودکشی در بین دانشآموزان فعالیت خاصی انجام نداده است».
روزنامه شهروند همچنین عکس یک خود را به گزارشی دربارهٔ «عقدکنان زیر تیغ» اختصاص داده و نوشته است: مراسم عقد تازهداماد محکوم به اعدام و دختر جوان در زندان رجاییشهر برگزار شد.
تیتر یک روزنامه وقایع اتفاقیه با عنوان «لکنت تریبون دولت» نوشته است: «دولت با لکنت تبلیغاتی تیم رسانهای، نمیتواند با شعارهای پوپولیستی مخالفان مقابله کند.»
عبداالله ناصری، از چهرههای اصلاح طلب هم به این روزنامه گفته است: «در سامانه رسانهای دولت یازدهم شاهدیم که همه بار را خود آقای روحانی بر دوش میکشد و وزرا و حتی معاون اول کمتر در این حوزه ورود میکنند و عدهای هم که کاملاً سکوت کردهاند.»
«حقوق ۳۰۰ کارگر در جیب یک مدیر» تیتر گزارشی است در روزنامه جهان صنعت و این روزنامه که در آن تأکید شده است: «در شرایطی برخی میلیونها تومان در ماه حقوق میگیرند که دستکم ۹ میلیون نفر حداقلبگیر در کشور داریم یعنی افرادی که دریافتی آنها در نهایت ۸۱۲ هزار تومان است که اگر بیمه باشند، باید مبلغی را هم بابت بیمه بپردازند.»
به نوشته این روزنامه، «کارگران میگویند دولت باید به این بیعدالتی بزرگ پاسخ دهد که چگونه در سایه نبود نظارت، یک مدیر با پست عالی میتواند برای هر ساعت کار، مجوز دریافت حقوق یک ماه یک فرد شاغل را داشته باشد».