۱۶ ساله بود که ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد، شاهین فاطمی در نیو اسکول نیویورک و دانشگاه کلمبیا اقتصاد خواند و مدرک دکترای خود را از دانشگاه کلمبیای آمریکا گرفت.
پس از آن به کار تدریس اقتصاد در دانشگاه ایالتی اوهایو مشغول شد، ۲۵ سال پس از تدریس در دانشگاههای آمریکا، شاهین فاطمی رهسپار پاریس شد تا در فرانسه کار تدریس اقتصاد را ادامه دهد.
این اقتصاددان ایرانی متخصص حوزه اقتصاد پولی و بانکداری است و تجربه تدریس او عمدتا در حوزه پول و بانکداری متمرکز بوده است.
آقای فاطمی در دورهای مشاور اقتصادی فرماندار اوهایو بوده و در حوزه اقتصاد درمان، سلامت و بیمههای اجتماعی کارهای تحقیقی و پژوهشی فراوانی انجام داده است.
شاهین فاطمی هم اکنون ریاست مدرسه عالی آمریکایی بازرگانی و اقتصاد در پاریس را عهده دار است و در شماره یازدهم «نماگر» با ما و شما از دغدغههای فکریاش در حوزه اقتصاد میگوید:
شاهین فاطمی: این روزها دغدغه فکری من این است که آیا اروپا میتواند بدون داشتن سیاستهای مالی - مالیاتی و مخارج دولتی- غیرمتمرکز، یک سیاست پولی متمرکز داشته باشد؟
شاهین فاطمی: این روزها دغدغه فکری من این است که آیا اروپا میتواند بدون داشتن سیاستهای مالی - مالیاتی و مخارج دولتی- غیرمتمرکز، یک سیاست پولی متمرکز داشته باشد؟
اینکه مجموعهای از کشورها سیاستهای مالیاتی و مخارج دولتی غیر متمرکز و در عین حال سیاستهای پولی و واحد پولی مشترکی داشته باشند در تئوری علم اقتصاد، امکان پذیر نیست ولی اروپاییها سالهاست تلاش میکنند چنین کاری را انجام دهند و این مسالهای است که در این سالها ذهن مرا به خود مشغول کرده است.
محاسبه هزینه و مخارجی که چنینی مهمی، بر این کشورها تحمیل میسازد و اصل امکان پذیر بودن جمع این دو امر که مجموعهای از کشورها پول مشترک داشته باشند بدون آنکه سیستم مالیاتی و بودجههای عمومی مختلفی را داشته باشند، نزدیک به یک دهه است که موضوع نوشتهها و تحقیقاتی است که انجام دادهام.
استنباط شخصی و نتیجه تحقیقات من این است که چنین امری امکان پذیر نیست و به نظر میرسد اندک اندک سران کشورهای اروپایی به همین نتیجه رسیدهاند و مدتی است که صحبت از بودجه مشترک، کنترل و سیاستگذاری مشترک بانکی در اروپا به میان آمده است.
اگر چه این موضوعات در حال حاضر در حد حرف و تئوری و نظریهپردازی باقی مانده است، اما به نظر میرسد که در این مرحله متوقف نخواهد ماند.
استنباط من این است که سران کشورهای اروپایی و سیاستگذاران این اتحادیه، به این واقعیت پی بردهاند که اجتماع سیاستهای پولی مشترک در کنار سیاستهای مالی متفاوت امکانپذیر نخواهد بود.
اما از آنجا که از ابتدا درباره این تناقضات و تفاوتها اندیشیده نشده بود، میتوان پیش بینی کرد که آنها مجبور به پرداخت هزینههای بسیار سنگینی خواهندشد.