یک سال از هجوم ارتش شوروی به خاک افغانستان میگذشت که لئونید برژنف اولتیماتوم یک ماهه رئیس جمهور آمریکا برای عقبنشینی را بیپاسخ گذاشت. غرب نیز متقابلاً المپیک ۱۹۸۰ مسکو را هدف گرفت و جیمی کارتر رهبری شورای تحریم المپیک را عهدهدار شد.
آلمان غربی بلافاصله به طرح کارتر پیوست. کانادا، چین، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه، نروژ و عربستان نیز از جمله بیش از ۶۰ کشوری بودند که مشارکت کامل در پروژه تحریم را پذیرفتند.
جیمی کارتر همچنین پیش از المپیک، محمدعلی کلی را رهسپار آفریقا کرد تا موافقت گسترده کشورهای این قاره را برای تحریم المپیک جلب کند.
تحریم بازیها اما شکلهای گوناگونی داشت. برخی دولتها تصمیمگیری در این باره را به ورزشکاران خود محول کردند. آنها سرانجام کاروانهایی را ذیل پرچم کمیته بینالمللی المپیک روانه مسکو کردند.
انگلیس، فرانسه، استرالیا، ایتالیا، سوئیس، اسپانیا، هلند، ایرلند، دانمارک، آندورا، پرتغال، پورتوریکو، بلژیک، سان مارینو، لوکزامبورگ و اسپانیا هم حضوری غیررسمی در المپیک داشتند.
این کشورها یا با پرچم کمیته بینالمللی المپیک یا با پرچم کمیته ملی المپیک خود در بازیها حضور یافتند. وقتی ورزشکارانشان طلا گرفتند، سرود المپیک به جای سرود ملیشان پخش شد و پرچم ملیشان نیز به اهتزاز درنیامد.
هفت کشور از جمله ایتالیا، فرانسه و هلند حتی حاضر به شرکت در مراسم افتتاحیه نیز نشدند.
جنگ سرد در زمین ورزش
نبرد رسانهای بین شوروی و آمریکا، یادداشتهایی حیرتآور را در رسانههای دو طرف به یادگار گذاشت. نشریات اتحاد جماهیر شوروی به ۱۶ قرن قبل اشاره میکردند که تئودوسیوس امپراتور روم، روی مشعل المپیک آب ریخت و خاموشش کرد. آنها کارتر را با او مقایسه کرده و از تمایلش برای تصرف جایگاه تئودوسیوس مینوشتند.
جالب آن که رونالد ریگان هم چهارسال بعد برای مقابله با تحریم المپیک لسآنجلس با کنایه خطاب به روسها گفت: «المپیک از یونان باستان به ما ارث رسیده. دو هزار سال قبل اگر جنگی درمیگرفت، موقع المپیاد صلح میکردند. امیدوارم که ما حداقل اندازه آنها متمدن باشیم.»
در بحبوحه ماجرای تحریم المپیک مسکو، کارامانلیس رئیس جمهور یونان پیشنهاد داد برای جلوگیری از پیشروی سیاست در حریم المپیک، میزبانی این بازیها از دوره بعدی برای همیشه به یونان سپرده شود.
المپیک داس و چکش اما سرانجام در غیاب بیش از ۶۰ کشور، رسماً افتتاح شد.
غیر از وزنهبرداری که هیچ لطمهای از تحریم غربیها نخورد، ژیمناستیک نیز آسیب چندانی ندید. بقیه رشتهها اما با افت کیفی چشمگیری مواجه شدند. مثلاً در شنا، شوروی که تا المپیک مسکو هیچگاه به نشان زرین نرسیده بود، در غیاب ایالات متحده موفق به کسب ۱۱ طلا شد و از همین رقابتها به بعد بود که شنای آنها جلوهای جهانی پیدا کرد.
واضحترین نمونه برای توصیف اثرات تحریم در المپیک مسکو، هاکى بانوان است که تعداد تیمهایش کمتر از حد نصاب بود. پنج هفته قبل از گشایش بازیها دعوتنامهاى براى تیم هاکی دختران زیمبابوه فرستاده شد. آنها در عین ناباورى به مقام قهرمانى رسیدند!
ایران چگونه به جمع تحریمیها پیوست؟
سیزدهم اردیبهشت ۱۳۵۹، شورای انقلاب در بیانیهای که آژانس خبری پارس منتشر کرد، رای به عدم حضور ورزشکاران ایرانی در این المپیاد داد.
شورای انقلاب تاکید داشت که این تحریم مستقل است و ارتباطی به شورای تحریم کارتر ندارد. دلیل تحریم اما همان بود که غربیها عنوان کرده بودند: «حمله شوروی به خاک افغانستان.»
جالب آن که هم غربیها و هم ایران، پیش از پایان جنگ شوروی و افغانستان و دقیقاً پس از المپیک مسکو، مناسبات ورزشی گسترده خود با روسها را از سر گرفتند.
تیم منتخب کشتی آزاد شوروی، پای ثابت جام ۲۲ بهمن در ایران بود و تیم منتخب کشتی آزاد ایران نیز در جامهای آنها مثل اسپارتاکیاد و رقابتهای جهانی ۱۹۸۳ کییف حاضر شد.
المپیک ۱۹۸۰ مسکو شاید آخرین رویدادی است که دولتهای آمریکا، ایران و اسرائیل در قبال آن تصمیمی مشترک اتخاذ کردند!
اما بیانیه شورای انقلاب مبنی بر تحریم المپیک، فصلالخطاب ماجرا نبود و مانند اغلب موضوعات سیاسی و اجتماعی وقت، ورزشیها هم با شعار «هرچه امام بگوید» منتظر دیدگاه صریح رهبر انقلاب ماندند.
پس از صدور بیانیه، حسین شاهحسینی رئیس سازمان ورزش و از اعضای جبهه ملی، تاکید کرد که اردوی ورزشکاران اعزامی به المپیک تعطیل نمیشود.
اما او با این انتقاد ورزشیها مواجه بود که چرا پس از اعلام رای شورای انقلاب، در ملاقات با ابوالحسن بنیصدر رئیس جمهور وقت، معترض به رای شورا نشده است.
در بدنه حکومت اما اختلاف نظرها چشمگیر بود. مصطفی چمران وزیر دفاع پس از انتشار بیانیه تحریم گفت: قبلا موافق تحریم المپیک بودم، اما الان نه.
علیاکبر معینفر، وزیر نفت، دیدگاهی کاملاً متفاوت داشت: «نه شرقی، نه غربی. تحریم المپیک مسکو یک تصمیم ایرانی بود.»
تایید بیانیه از سوی رهبر انقلاب
وتوی احتمالی آیتالله خمینی آخرین امید قهرمانان ورزش بود. به همین خاطر ۹ نفر از قهرمانان و مربیان کشتی به اتفاق یک وزنهبردار، از صبح زود و بدون هماهنگی قبلی راهی حسینیه جماران شدند. آنها ساعتها در خیابان منتظر مانده تا بلکه راهی برای ورود و ملاقات با آیتالله خمینی بیابند.
وقتی احمد خمینی آنها را میبیند، علت حضورشان را جویا میشود. منصور برزگر خطاب به فرزند آیتالله خمینی میگوید: آمدهایم مشکل خود را در حضور امام امت مطرح کنیم.
احمد خمینی نیز ورزشکاران را به آیتالله توسلی سفارش میکند و ترتیب شکلگیری ملاقات نیز داده میشود.
منصور برزگر، محمدرضا طالقانی، نوروز امینی، داود ایوب، رضا سوختهسرایی، رشید فرهادی، علی پاکیزه جم، محمدعلی حساس، قاسم محمدی و حسین حصاری گروه ۱۰ نفرهای بودند که در این دیدار حضور داشتند.
باز هم برزگر به نمایندگی از خانواده ورزش ایران، در ملاقات با آیتالله خمینی میگوید: «روز مبعث است و آمدهایم از شما عیدی بگیریم. کسانی که المپیک را تحریم کردهاند، همگی یاران آمریکا و صهیونیسم هستند. تقاضا داریم حداقل با اعزام پنج نفر که شانس مدال دارند موافقت کنید تا با مشتهای گرهکرده، نماینده ایران انقلابی باشند.»
آیتالله خمینی اما در پاسخ میگوید: «کسی شما را بابت نرفتن به المپیک شماتت نخواهد کرد.» خمینی تاکید میکند که با نقض بیانیهای که شورای انقلاب منتشر کرده موافقتی ندارد.
ملاقات نخبگان ورزش با رهبر انقلاب سال ۱۳۵۷ در جماران، پایانی بود بر اردوهای تدارکاتی ورزشکاران اعزامی به المپیک مسکو.
ورزشکارانی که به جای مسکو راهی خانههای خود شدند، اغلب بر این باور بودند که بیانیه تحریم نیز با اذن آیتالله خمینی منتشر شده. مخالفت برخی اعضای شورای انقلاب از جمله آیتالله خامنهای با تحریم المپیک مسکو، این ظن را تقویت میکرد.
آیتالله خامنهای: مخالف بودم
اعضای شورای انقلاب، همگی موافق تحریم بازیها نبودند. علی خامنهای در آن مقطع عضو شورای انقلاب، نماینده رهبر در شورای عالی دفاع، نماینده مجلس و خطیب جمعه تهران بود.
او سال ۱۳۶۰ در تنها مصاحبه اختصاصیاش با یک نشریه ورزشی (مجله دنیای ورزش) که در منزل شخصیاش انجام شده، از مخالفت خودش و تعدادی دیگر از اعضای شورا برای تحریم المپیک مسکو خبر میدهد.
او میگوید: «یک عده از جمله خود من موافق بودیم که اینها بروند اما با شرایطی. شرط این بود که کسانی بروند که بتوانند به معنای درست کلمه آن رسالت و پیامی را که ما دوست میداریم در مسکو گفته بشود اعلام بکنند.»
خامنهای بر این باور بود که بهتر است ایران ضمن حضور در مسکو کنش سیاسی نیز داشته باشد. او در این مصاحبه گفته بود: «ما حتی میتوانیم یک استفاده تبلیغاتی در رابطه با افغانستان داشته باشیم در این زمینه.»
رهبر بعدی نظام جمهوری اسلامی ایران به صورت مشخص اما غیرمستقیم، مسئولان ورزش را به کمکاری در رایزنی برای جلب نظر مقامات سیاسی در اعزام به المپیک مسکو متهم کرد.
خامنهای با نام بردن از حسین شاهحسینی و مصطفی داودی میگوید: شاهحسینی فقط دو بار به شورا مراجعه کرد و داودی را نیز فقط یک بار در تلویزیون دیدهام!
حسین شاهحسینی نخستین رئیس سازمان تربیت بدنی پس از انقلاب، شهریور ۱۳۵۹ جای خود را در کابینه محمدعلی رجایی به مصطفی داودی داد.
اختلاف رای در شورای انقلاب
آیا شورای انقلاب نسبت به مقوله ورزش بیتوجه بود؟ خامنهای این دیدگاه را رد کرده و میگوید: طی دو سال نخست پس از انقلاب، شاهحسینی فقط دو بار به شورا آمد. بار اول برای اساسنامه کمیته المپیک که شورا نیز تصویب کرد. بار دوم هم برای المپیک مسکو.
او درباره مصطفی داودی نیز گفت: «او را فقط یک بار آن هم در برنامه عید تلویزیون {نوروز ۱۳۶۰} دیدهام که مسئولین مملکت توضیح میدادند. و دیگر تا این ساعت خبری از برنامههای تربیت بدنی ندارم.»
آیتالله خامنهای در آن مصاحبه یادآور میشود: «کسی تاکنون درباره ورزش به من پیشنهادی نکرده و شما اولین کسی هستید که تازه شما مقام مسئول نیستید. شما یک ژورنالیست هستید و دارید روی مسائل روزنامهنگاری بحث میکنید و به من پیشنهاد میکنید که درباره ورزش در نماز جمعه چیزی بگویم.»
شاهحسینی که از کابینه مهندس بازرگان به بعد فعالیتی در امور اجرایی ورزش ایران نداشت، پاسخی به این اظهارات نداد.
او اما پشت صحنه برنامه تلویزیونی ورزش در مسیر انقلاب که سال ۱۳۸۷ برای شبکه سوم سیما تهیه شد با یادآوری آن روزها شورای انقلاب را به ضدیت با ورزش متهم کرد و گفت: «وقتی اعضای شورا برای بازدید به مجموعه ورزشی انقلاب آمده و زمینهای تنیس را دیدند، یکی از اعضا به خاطر سرخ بودن زمینهای تنیس، رای به طاغوتی بودن این ورزش داد که منجر به تعطیلی وقت ورزش تنیس در ایران شد.»
اما مصطفی داودی برخلاف شاهحسینی در سطح اول مدیریت ورزش ایران باقی ماند و تا سال ۱۳۸۹ رئیس فدراسیون ورزشهای ناشنوایان بود.
آلمان غربی بلافاصله به طرح کارتر پیوست. کانادا، چین، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه، نروژ و عربستان نیز از جمله بیش از ۶۰ کشوری بودند که مشارکت کامل در پروژه تحریم را پذیرفتند.
جیمی کارتر همچنین پیش از المپیک، محمدعلی کلی را رهسپار آفریقا کرد تا موافقت گسترده کشورهای این قاره را برای تحریم المپیک جلب کند.
تحریم بازیها اما شکلهای گوناگونی داشت. برخی دولتها تصمیمگیری در این باره را به ورزشکاران خود محول کردند. آنها سرانجام کاروانهایی را ذیل پرچم کمیته بینالمللی المپیک روانه مسکو کردند.
انگلیس، فرانسه، استرالیا، ایتالیا، سوئیس، اسپانیا، هلند، ایرلند، دانمارک، آندورا، پرتغال، پورتوریکو، بلژیک، سان مارینو، لوکزامبورگ و اسپانیا هم حضوری غیررسمی در المپیک داشتند.
این کشورها یا با پرچم کمیته بینالمللی المپیک یا با پرچم کمیته ملی المپیک خود در بازیها حضور یافتند. وقتی ورزشکارانشان طلا گرفتند، سرود المپیک به جای سرود ملیشان پخش شد و پرچم ملیشان نیز به اهتزاز درنیامد.
هفت کشور از جمله ایتالیا، فرانسه و هلند حتی حاضر به شرکت در مراسم افتتاحیه نیز نشدند.
جنگ سرد در زمین ورزش
نبرد رسانهای بین شوروی و آمریکا، یادداشتهایی حیرتآور را در رسانههای دو طرف به یادگار گذاشت. نشریات اتحاد جماهیر شوروی به ۱۶ قرن قبل اشاره میکردند که تئودوسیوس امپراتور روم، روی مشعل المپیک آب ریخت و خاموشش کرد. آنها کارتر را با او مقایسه کرده و از تمایلش برای تصرف جایگاه تئودوسیوس مینوشتند.
جالب آن که رونالد ریگان هم چهارسال بعد برای مقابله با تحریم المپیک لسآنجلس با کنایه خطاب به روسها گفت: «المپیک از یونان باستان به ما ارث رسیده. دو هزار سال قبل اگر جنگی درمیگرفت، موقع المپیاد صلح میکردند. امیدوارم که ما حداقل اندازه آنها متمدن باشیم.»
در بحبوحه ماجرای تحریم المپیک مسکو، کارامانلیس رئیس جمهور یونان پیشنهاد داد برای جلوگیری از پیشروی سیاست در حریم المپیک، میزبانی این بازیها از دوره بعدی برای همیشه به یونان سپرده شود.
المپیک داس و چکش اما سرانجام در غیاب بیش از ۶۰ کشور، رسماً افتتاح شد.
غیر از وزنهبرداری که هیچ لطمهای از تحریم غربیها نخورد، ژیمناستیک نیز آسیب چندانی ندید. بقیه رشتهها اما با افت کیفی چشمگیری مواجه شدند. مثلاً در شنا، شوروی که تا المپیک مسکو هیچگاه به نشان زرین نرسیده بود، در غیاب ایالات متحده موفق به کسب ۱۱ طلا شد و از همین رقابتها به بعد بود که شنای آنها جلوهای جهانی پیدا کرد.
واضحترین نمونه برای توصیف اثرات تحریم در المپیک مسکو، هاکى بانوان است که تعداد تیمهایش کمتر از حد نصاب بود. پنج هفته قبل از گشایش بازیها دعوتنامهاى براى تیم هاکی دختران زیمبابوه فرستاده شد. آنها در عین ناباورى به مقام قهرمانى رسیدند!
ایران چگونه به جمع تحریمیها پیوست؟
سیزدهم اردیبهشت ۱۳۵۹، شورای انقلاب در بیانیهای که آژانس خبری پارس منتشر کرد، رای به عدم حضور ورزشکاران ایرانی در این المپیاد داد.
شورای انقلاب تاکید داشت که این تحریم مستقل است و ارتباطی به شورای تحریم کارتر ندارد. دلیل تحریم اما همان بود که غربیها عنوان کرده بودند: «حمله شوروی به خاک افغانستان.»
جالب آن که هم غربیها و هم ایران، پیش از پایان جنگ شوروی و افغانستان و دقیقاً پس از المپیک مسکو، مناسبات ورزشی گسترده خود با روسها را از سر گرفتند.
تیم منتخب کشتی آزاد شوروی، پای ثابت جام ۲۲ بهمن در ایران بود و تیم منتخب کشتی آزاد ایران نیز در جامهای آنها مثل اسپارتاکیاد و رقابتهای جهانی ۱۹۸۳ کییف حاضر شد.
المپیک ۱۹۸۰ مسکو شاید آخرین رویدادی است که دولتهای آمریکا، ایران و اسرائیل در قبال آن تصمیمی مشترک اتخاذ کردند!
اما بیانیه شورای انقلاب مبنی بر تحریم المپیک، فصلالخطاب ماجرا نبود و مانند اغلب موضوعات سیاسی و اجتماعی وقت، ورزشیها هم با شعار «هرچه امام بگوید» منتظر دیدگاه صریح رهبر انقلاب ماندند.
پس از صدور بیانیه، حسین شاهحسینی رئیس سازمان ورزش و از اعضای جبهه ملی، تاکید کرد که اردوی ورزشکاران اعزامی به المپیک تعطیل نمیشود.
اما او با این انتقاد ورزشیها مواجه بود که چرا پس از اعلام رای شورای انقلاب، در ملاقات با ابوالحسن بنیصدر رئیس جمهور وقت، معترض به رای شورا نشده است.
در بدنه حکومت اما اختلاف نظرها چشمگیر بود. مصطفی چمران وزیر دفاع پس از انتشار بیانیه تحریم گفت: قبلا موافق تحریم المپیک بودم، اما الان نه.
علیاکبر معینفر، وزیر نفت، دیدگاهی کاملاً متفاوت داشت: «نه شرقی، نه غربی. تحریم المپیک مسکو یک تصمیم ایرانی بود.»
تایید بیانیه از سوی رهبر انقلاب
وتوی احتمالی آیتالله خمینی آخرین امید قهرمانان ورزش بود. به همین خاطر ۹ نفر از قهرمانان و مربیان کشتی به اتفاق یک وزنهبردار، از صبح زود و بدون هماهنگی قبلی راهی حسینیه جماران شدند. آنها ساعتها در خیابان منتظر مانده تا بلکه راهی برای ورود و ملاقات با آیتالله خمینی بیابند.
وقتی احمد خمینی آنها را میبیند، علت حضورشان را جویا میشود. منصور برزگر خطاب به فرزند آیتالله خمینی میگوید: آمدهایم مشکل خود را در حضور امام امت مطرح کنیم.
احمد خمینی نیز ورزشکاران را به آیتالله توسلی سفارش میکند و ترتیب شکلگیری ملاقات نیز داده میشود.
منصور برزگر، محمدرضا طالقانی، نوروز امینی، داود ایوب، رضا سوختهسرایی، رشید فرهادی، علی پاکیزه جم، محمدعلی حساس، قاسم محمدی و حسین حصاری گروه ۱۰ نفرهای بودند که در این دیدار حضور داشتند.
باز هم برزگر به نمایندگی از خانواده ورزش ایران، در ملاقات با آیتالله خمینی میگوید: «روز مبعث است و آمدهایم از شما عیدی بگیریم. کسانی که المپیک را تحریم کردهاند، همگی یاران آمریکا و صهیونیسم هستند. تقاضا داریم حداقل با اعزام پنج نفر که شانس مدال دارند موافقت کنید تا با مشتهای گرهکرده، نماینده ایران انقلابی باشند.»
آیتالله خمینی اما در پاسخ میگوید: «کسی شما را بابت نرفتن به المپیک شماتت نخواهد کرد.» خمینی تاکید میکند که با نقض بیانیهای که شورای انقلاب منتشر کرده موافقتی ندارد.
ملاقات نخبگان ورزش با رهبر انقلاب سال ۱۳۵۷ در جماران، پایانی بود بر اردوهای تدارکاتی ورزشکاران اعزامی به المپیک مسکو.
ورزشکارانی که به جای مسکو راهی خانههای خود شدند، اغلب بر این باور بودند که بیانیه تحریم نیز با اذن آیتالله خمینی منتشر شده. مخالفت برخی اعضای شورای انقلاب از جمله آیتالله خامنهای با تحریم المپیک مسکو، این ظن را تقویت میکرد.
آیتالله خامنهای: مخالف بودم
اعضای شورای انقلاب، همگی موافق تحریم بازیها نبودند. علی خامنهای در آن مقطع عضو شورای انقلاب، نماینده رهبر در شورای عالی دفاع، نماینده مجلس و خطیب جمعه تهران بود.
او سال ۱۳۶۰ در تنها مصاحبه اختصاصیاش با یک نشریه ورزشی (مجله دنیای ورزش) که در منزل شخصیاش انجام شده، از مخالفت خودش و تعدادی دیگر از اعضای شورا برای تحریم المپیک مسکو خبر میدهد.
او میگوید: «یک عده از جمله خود من موافق بودیم که اینها بروند اما با شرایطی. شرط این بود که کسانی بروند که بتوانند به معنای درست کلمه آن رسالت و پیامی را که ما دوست میداریم در مسکو گفته بشود اعلام بکنند.»
خامنهای بر این باور بود که بهتر است ایران ضمن حضور در مسکو کنش سیاسی نیز داشته باشد. او در این مصاحبه گفته بود: «ما حتی میتوانیم یک استفاده تبلیغاتی در رابطه با افغانستان داشته باشیم در این زمینه.»
رهبر بعدی نظام جمهوری اسلامی ایران به صورت مشخص اما غیرمستقیم، مسئولان ورزش را به کمکاری در رایزنی برای جلب نظر مقامات سیاسی در اعزام به المپیک مسکو متهم کرد.
خامنهای با نام بردن از حسین شاهحسینی و مصطفی داودی میگوید: شاهحسینی فقط دو بار به شورا مراجعه کرد و داودی را نیز فقط یک بار در تلویزیون دیدهام!
حسین شاهحسینی نخستین رئیس سازمان تربیت بدنی پس از انقلاب، شهریور ۱۳۵۹ جای خود را در کابینه محمدعلی رجایی به مصطفی داودی داد.
اختلاف رای در شورای انقلاب
آیا شورای انقلاب نسبت به مقوله ورزش بیتوجه بود؟ خامنهای این دیدگاه را رد کرده و میگوید: طی دو سال نخست پس از انقلاب، شاهحسینی فقط دو بار به شورا آمد. بار اول برای اساسنامه کمیته المپیک که شورا نیز تصویب کرد. بار دوم هم برای المپیک مسکو.
او درباره مصطفی داودی نیز گفت: «او را فقط یک بار آن هم در برنامه عید تلویزیون {نوروز ۱۳۶۰} دیدهام که مسئولین مملکت توضیح میدادند. و دیگر تا این ساعت خبری از برنامههای تربیت بدنی ندارم.»
آیتالله خامنهای در آن مصاحبه یادآور میشود: «کسی تاکنون درباره ورزش به من پیشنهادی نکرده و شما اولین کسی هستید که تازه شما مقام مسئول نیستید. شما یک ژورنالیست هستید و دارید روی مسائل روزنامهنگاری بحث میکنید و به من پیشنهاد میکنید که درباره ورزش در نماز جمعه چیزی بگویم.»
شاهحسینی که از کابینه مهندس بازرگان به بعد فعالیتی در امور اجرایی ورزش ایران نداشت، پاسخی به این اظهارات نداد.
او اما پشت صحنه برنامه تلویزیونی ورزش در مسیر انقلاب که سال ۱۳۸۷ برای شبکه سوم سیما تهیه شد با یادآوری آن روزها شورای انقلاب را به ضدیت با ورزش متهم کرد و گفت: «وقتی اعضای شورا برای بازدید به مجموعه ورزشی انقلاب آمده و زمینهای تنیس را دیدند، یکی از اعضا به خاطر سرخ بودن زمینهای تنیس، رای به طاغوتی بودن این ورزش داد که منجر به تعطیلی وقت ورزش تنیس در ایران شد.»
اما مصطفی داودی برخلاف شاهحسینی در سطح اول مدیریت ورزش ایران باقی ماند و تا سال ۱۳۸۹ رئیس فدراسیون ورزشهای ناشنوایان بود.