نوروز نیز همانند همهٔ پدیدههای اجتماعی و بشری در حال تحول بوده است. این تحول را هم در آداب و مراسم (جزئیات سفرهٔ هفت سین یا لباس و ترانههای حاجی فیروز)، هم در داستانهای پیرامون آن، هم در شیرینیها و غذاهایی که در سرتاسر "حوزهٔ فرهنگی ایران" (افغانستان، تاجیکستان، بخشهایی از چین، کردستان ترکیه و عراق و سوریه، آذربایجان، ازبکستان و ترکمنستان) تهیه میشود، هم در کمیت و کیفیت عیدیها، و هم در رفتارها و کنش و واکنشهای کسانی که نوروز را جشن میگرفته و میگیرند میتوان مشاهده کرد. تحولات اجتماعی و اقتصادی جامعهٔ ایران در سه دهه اخیر به خوبی سایهٔ خود را بر چگونگی برگزاری جشنها و تعطیلات نوروز انداختهاند.
فراتر از برنامهها و سیاستهای دولت در جهت نابودی بخشهای ماقبل اسلام فرهنگ و میراث ایرانی، جشن نوروز در سه دههٔ گذشته تغییرات و تحولاتی را در حوزهٔ رفتارهای اجتماعی در جامعهٔ ایران متحمل شده است. این تحولات ناشی از تحولات بزرگتر اجتماعی و سیاسی در جامعه بوده است، چون جشنهای ملی ملتها نمیتوانند در خلاء دستنخورده باقی بمانند و دچار تحول نشوند.
دید و بازدید در حلقهٔ خانوادهٔ هستهای
نخست آن که با افزایش شهرنشینی و افزایش تعداد خانوادههای هستهای در ایران، دید و بازدیدها در بخش عمدهٔ خانوادهها به نزدیکترین اعضای خانواده محدود شده است. دیگر مثل سالهای دههٔ چهل و پنجاه بسیاری از فامیلهای دور خود را ملزم نمیبینند به دید و بازدید عید بروند (اثر ارتباط با این "فامیل دور" البته در کلاه قرمزی به چشم میخورد). افراد کمتر به دید و بازدید کسانی میروند که در طول سال نمیتوانند با آنها ارتباط حضوری یا تلفنی داشته باشند. در دهههای چهل و پنجاه حتی پسرعموها و پسرداییها و پسرخالهها و پسرعمههای پدری و مادری پس از تشکیل خانواده به دیدار هم میرفتند، اما اکنون دایرهٔ دیدارها محدودتر شده است.
ایرانگردی و جهانگردی به جای خانهنشینی
دوم آن که با افزایش امکانات ایرانگردی و جهانگردی و خودآگاهی به دیگر جوامع، میلیونها ایرانی اصولا مراسم دید و بازدید نوروزی را نادیده گرفته و در ایام نوروز به مسافرت میروند یا اگر در همهٔ تعطیلات در مسافرت نباشند حداقل بخشی از آن را در سفرند. این امر برای بسیاری از خانوادهها که دیگر حوصلهٔ دید و بازدیدهای معمول را ندارند یا نمیتوانند هزینههای کمرشکن مهمانداری را تحمل کنند راهی برای گریز است. این پدیده البته هویت فرهنگی ایرانیان را تقویت کرده است و این تقویت را میتوان در حساسیتهای آنها به میراث فرهنگی مشاهده کرد.
جهانگردی و سفر به کشورهای همسایه به افزایش احساس و درک هویت ایرانی یاری میرساند. یک هویت هنگامی که در برابر هویتهای دیگر قرار گیرد در نتیجهٔ دیگر-آگاهی به خود-آگاهی بیشتری دست مییابد و این خودآگاهی منشاء تحول و تغییر است. تورهای نوروزی ایرانگردی و جهانگردی به بخشی لاینفک از مراسم عید بخشی از افراد جامعه تبدیل شدهاند. جهانگردی صرفا به طبقات مرفه محدود نیست، چون هزینههای سفر به کشورهای همسایه نزدیک به هزینههای سفر در داخل کشور است. میزان سفر بالاخص در میان شهروندان تهرانی تا آن حد است که تهران در دو هفتهٔ اول سال نو نفسی میکشد و از آلودگی هوای آن کاسته میشود.
گردهماییهای نوروزی
سوم آن که در طبقات مرفهتر که خانه علاوه بر محل زندگی و پناهگاه برایشان به حیطهٔ خصوصی تبدیل شده (در برابر تجاوزات بیدریغ حکومت) برخی از افراد ترجیح میدهند روزی از تعطیلات را در یک رستوران یا سالن دور هم جمع شده و به جای دید و بازدید در خانهها که بسیار هزینهبر و اعصابخردکن هم شده (به دلیل شلوغی شهرها و دشواری و بسیار هزینهبر شدن رفت و آمد) در یک روز همهٔ دیدارها را انجام دهند. در خارج کشور این امر به صورت یک سنت برای ایرانیان درآمده است.
ایرانیان خارج از کشور به دلیل دوری مکانی از یکدیگر معمولا رستوران یا سالن یا اتاقی در یک دانشگاه را که در یک منطقه برای همه نزدیکتر است برای مراسم عید رزرو کرده و در آن در عین چیدن سفرهٔ هفت سین و خوردن غذای ایرانی به رقص و پایکوبی میپردازند، کاری که ایرانیان داخل کشور از آن در فضاهای عمومی محروم هستند. ایرانیان خارج کشور چهارشنبهسوری و سیزدهبهدر را نیز به همین ترتیب برگزار میکنند. این گردهماییها بسیار فراتر از اعضای خانواده و جمع دوستان است و اکثر ایرانیان یک منطقه را دربرمیگیرد در حالی که جشن نوروز در ایران بیشتر خانوادگی است. در برخی شهرها مثل نیویورک و لسآنجلس ایرانیان به دلیل کثرت تعداد میتوانند کارناوال و راهپیمایی برگزار کنند.
برای رقابت با این روند، حکومت نیز در پی استفاده از نیاز به "در جمع بودن" در اعیاد و جشنها بوده و تلاش کرده مراکز مذهبی را به محل گردهمایی جشن نوروز تبدیل کند. البته دست مقامات در استفاده از مساجد برای این هدف بسته است چون شریعت حضور افراد در مسجد (مثل زنان در ایام قاعدگی) و نیز اعمالی که میتوان در مسجد انجام داد را محدود کرده است. به همین دلیل امامزادهها را برای این امر مناسب تشخیص دادهاند. در نوروز سال ۱۳۹۳ حدود ۲۰۰۰ امامزاده را برای برگزاری جشن نوروز (اسلامی شده) تخصیص دادند. در این برنامهها قرار بوده است پس از خوانده شدن دعای کمیل دعای تحویل سال خوانده شده و قران تلاوت شود. سفرهٔ هفت سین نیز تغییر ماهیت داده و هفت نام دختر پیامبر (سلیمه، سیده النساء، سرالله، سرالعظمه، سعیده، ساجده و سماویه) هفت سین این مراسم سراسری بوده است. (معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف، الف، ۲۹ اسفند ۱۳۹۲)
برگزاری جشن در بناهای میراث فرهنگی
و چهارم آن که جامعه بر خلاف جهتگیری حکومت برای هرچه اسلامیتر کردن نوروز این مراسم را هرچه بیشتر به صورت عرفی آن برگزار میکند. برخی برای ابراز این عرفی بودن در ساعت تحویل سال بر سر قبر حافظ یا مقبرهٔ کوروش در پاسارگاد یا به تخت جمشید میروند. کسانی که در این مکانها جمع میشوند خود وسایل آتشبازی ایمن را فراهم آورده و شمارش معکوس میکنند تا زمان سال تحویل فرا برسد. البته فشارهای حکومت در کلیت جامعه از جهت غیرجمعی کردن جشن نوروز و محدود کردن آن در محیط خانهها موفق بوده است.
کوچکتر شدن سفرهها
و بالاخره تحول پنجم که از فقیرتر شدن خانوادههای ایرانی در چند سال اخیر حکایت میکند کوچکتر شدن سفرههای جشن سال نو است. قیمت آجیل و شیرینی و بالاخص میوههای شب عید در سالهایی سر به فلک کشیدهاند و خانوادهها نمیتوانند همانند گذشته دهها و بلکه صدها کیلو خوراکی (بالاخص میوه) را برای خود و مهمانانشان تهیه کنند. از همین جهت است که رفت و آمدها و دید و بازدیدها بالاخص با مهمانی شام و نهار بسیار کاهش یافته است.
در دهههای چهل و پنجاه حتی خانوادههای زیر متوسط و فقیر در ایام عید تلاش میکردند از شیرینی و آجیل و میوهٔ شب عید کوتاه نیایند و بچهها حداقل بتوانند دلی از عزا بیرون بیاورند. این امر در سالهای اخیر در غیراز خانوادههای مرفه غیرممکن شده است. عیدی شب عید کارمندان و کارگران چیزی است مساوی با چند کیلو آجیل، چند کیلو شیرینی و چند کیلو میوه، اگر فرض کنیم که در ایام ماقبل عید هیچ یک از اعضای خانواده لباسی نو تهیه نکنند یا پدر و مادر نخواهند به بچههای خود و خواهران و برادران خود عیدی بدهند. عیدی شب عید کارمندان و کارگران حتی به اندازهٔ نونوار شدن اعضای یک خانوادهٔ چهار نفری نیست.
فراتر از برنامهها و سیاستهای دولت در جهت نابودی بخشهای ماقبل اسلام فرهنگ و میراث ایرانی، جشن نوروز در سه دههٔ گذشته تغییرات و تحولاتی را در حوزهٔ رفتارهای اجتماعی در جامعهٔ ایران متحمل شده است. این تحولات ناشی از تحولات بزرگتر اجتماعی و سیاسی در جامعه بوده است، چون جشنهای ملی ملتها نمیتوانند در خلاء دستنخورده باقی بمانند و دچار تحول نشوند.
دید و بازدید در حلقهٔ خانوادهٔ هستهای
نخست آن که با افزایش شهرنشینی و افزایش تعداد خانوادههای هستهای در ایران، دید و بازدیدها در بخش عمدهٔ خانوادهها به نزدیکترین اعضای خانواده محدود شده است. دیگر مثل سالهای دههٔ چهل و پنجاه بسیاری از فامیلهای دور خود را ملزم نمیبینند به دید و بازدید عید بروند (اثر ارتباط با این "فامیل دور" البته در کلاه قرمزی به چشم میخورد). افراد کمتر به دید و بازدید کسانی میروند که در طول سال نمیتوانند با آنها ارتباط حضوری یا تلفنی داشته باشند. در دهههای چهل و پنجاه حتی پسرعموها و پسرداییها و پسرخالهها و پسرعمههای پدری و مادری پس از تشکیل خانواده به دیدار هم میرفتند، اما اکنون دایرهٔ دیدارها محدودتر شده است.
ایرانگردی و جهانگردی به جای خانهنشینی
دوم آن که با افزایش امکانات ایرانگردی و جهانگردی و خودآگاهی به دیگر جوامع، میلیونها ایرانی اصولا مراسم دید و بازدید نوروزی را نادیده گرفته و در ایام نوروز به مسافرت میروند یا اگر در همهٔ تعطیلات در مسافرت نباشند حداقل بخشی از آن را در سفرند. این امر برای بسیاری از خانوادهها که دیگر حوصلهٔ دید و بازدیدهای معمول را ندارند یا نمیتوانند هزینههای کمرشکن مهمانداری را تحمل کنند راهی برای گریز است. این پدیده البته هویت فرهنگی ایرانیان را تقویت کرده است و این تقویت را میتوان در حساسیتهای آنها به میراث فرهنگی مشاهده کرد.
جهانگردی و سفر به کشورهای همسایه به افزایش احساس و درک هویت ایرانی یاری میرساند. یک هویت هنگامی که در برابر هویتهای دیگر قرار گیرد در نتیجهٔ دیگر-آگاهی به خود-آگاهی بیشتری دست مییابد و این خودآگاهی منشاء تحول و تغییر است. تورهای نوروزی ایرانگردی و جهانگردی به بخشی لاینفک از مراسم عید بخشی از افراد جامعه تبدیل شدهاند. جهانگردی صرفا به طبقات مرفه محدود نیست، چون هزینههای سفر به کشورهای همسایه نزدیک به هزینههای سفر در داخل کشور است. میزان سفر بالاخص در میان شهروندان تهرانی تا آن حد است که تهران در دو هفتهٔ اول سال نو نفسی میکشد و از آلودگی هوای آن کاسته میشود.
گردهماییهای نوروزی
سوم آن که در طبقات مرفهتر که خانه علاوه بر محل زندگی و پناهگاه برایشان به حیطهٔ خصوصی تبدیل شده (در برابر تجاوزات بیدریغ حکومت) برخی از افراد ترجیح میدهند روزی از تعطیلات را در یک رستوران یا سالن دور هم جمع شده و به جای دید و بازدید در خانهها که بسیار هزینهبر و اعصابخردکن هم شده (به دلیل شلوغی شهرها و دشواری و بسیار هزینهبر شدن رفت و آمد) در یک روز همهٔ دیدارها را انجام دهند. در خارج کشور این امر به صورت یک سنت برای ایرانیان درآمده است.
ایرانیان خارج از کشور به دلیل دوری مکانی از یکدیگر معمولا رستوران یا سالن یا اتاقی در یک دانشگاه را که در یک منطقه برای همه نزدیکتر است برای مراسم عید رزرو کرده و در آن در عین چیدن سفرهٔ هفت سین و خوردن غذای ایرانی به رقص و پایکوبی میپردازند، کاری که ایرانیان داخل کشور از آن در فضاهای عمومی محروم هستند. ایرانیان خارج کشور چهارشنبهسوری و سیزدهبهدر را نیز به همین ترتیب برگزار میکنند. این گردهماییها بسیار فراتر از اعضای خانواده و جمع دوستان است و اکثر ایرانیان یک منطقه را دربرمیگیرد در حالی که جشن نوروز در ایران بیشتر خانوادگی است. در برخی شهرها مثل نیویورک و لسآنجلس ایرانیان به دلیل کثرت تعداد میتوانند کارناوال و راهپیمایی برگزار کنند.
برای رقابت با این روند، حکومت نیز در پی استفاده از نیاز به "در جمع بودن" در اعیاد و جشنها بوده و تلاش کرده مراکز مذهبی را به محل گردهمایی جشن نوروز تبدیل کند. البته دست مقامات در استفاده از مساجد برای این هدف بسته است چون شریعت حضور افراد در مسجد (مثل زنان در ایام قاعدگی) و نیز اعمالی که میتوان در مسجد انجام داد را محدود کرده است. به همین دلیل امامزادهها را برای این امر مناسب تشخیص دادهاند. در نوروز سال ۱۳۹۳ حدود ۲۰۰۰ امامزاده را برای برگزاری جشن نوروز (اسلامی شده) تخصیص دادند. در این برنامهها قرار بوده است پس از خوانده شدن دعای کمیل دعای تحویل سال خوانده شده و قران تلاوت شود. سفرهٔ هفت سین نیز تغییر ماهیت داده و هفت نام دختر پیامبر (سلیمه، سیده النساء، سرالله، سرالعظمه، سعیده، ساجده و سماویه) هفت سین این مراسم سراسری بوده است. (معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف، الف، ۲۹ اسفند ۱۳۹۲)
برگزاری جشن در بناهای میراث فرهنگی
و چهارم آن که جامعه بر خلاف جهتگیری حکومت برای هرچه اسلامیتر کردن نوروز این مراسم را هرچه بیشتر به صورت عرفی آن برگزار میکند. برخی برای ابراز این عرفی بودن در ساعت تحویل سال بر سر قبر حافظ یا مقبرهٔ کوروش در پاسارگاد یا به تخت جمشید میروند. کسانی که در این مکانها جمع میشوند خود وسایل آتشبازی ایمن را فراهم آورده و شمارش معکوس میکنند تا زمان سال تحویل فرا برسد. البته فشارهای حکومت در کلیت جامعه از جهت غیرجمعی کردن جشن نوروز و محدود کردن آن در محیط خانهها موفق بوده است.
کوچکتر شدن سفرهها
و بالاخره تحول پنجم که از فقیرتر شدن خانوادههای ایرانی در چند سال اخیر حکایت میکند کوچکتر شدن سفرههای جشن سال نو است. قیمت آجیل و شیرینی و بالاخص میوههای شب عید در سالهایی سر به فلک کشیدهاند و خانوادهها نمیتوانند همانند گذشته دهها و بلکه صدها کیلو خوراکی (بالاخص میوه) را برای خود و مهمانانشان تهیه کنند. از همین جهت است که رفت و آمدها و دید و بازدیدها بالاخص با مهمانی شام و نهار بسیار کاهش یافته است.
در دهههای چهل و پنجاه حتی خانوادههای زیر متوسط و فقیر در ایام عید تلاش میکردند از شیرینی و آجیل و میوهٔ شب عید کوتاه نیایند و بچهها حداقل بتوانند دلی از عزا بیرون بیاورند. این امر در سالهای اخیر در غیراز خانوادههای مرفه غیرممکن شده است. عیدی شب عید کارمندان و کارگران چیزی است مساوی با چند کیلو آجیل، چند کیلو شیرینی و چند کیلو میوه، اگر فرض کنیم که در ایام ماقبل عید هیچ یک از اعضای خانواده لباسی نو تهیه نکنند یا پدر و مادر نخواهند به بچههای خود و خواهران و برادران خود عیدی بدهند. عیدی شب عید کارمندان و کارگران حتی به اندازهٔ نونوار شدن اعضای یک خانوادهٔ چهار نفری نیست.