روزنامه «وال استریت جورنال» در مصاحبه مفصلی با اولی هاینونن، از بازرسان ارشد و باسابقه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مسیری را که برنامه هستهای ایران طی کرده است مورد بررسی قرار میدهد.
در این مصاحبه بر دو محور عمده تاکید شده است: یکی عدم سختگیری کافی سازمان ملل متحد و نهادهای مسئول و در نتیجه مصممتر شدن ایران و دیگری احتمال وجود یک برنامه پنهانی و نگرانکننده در قلب تاسیسات هستهای ایران.
روزنامه «وال استریت جورنال» یادآوری میکند که اولی هاینونن در سال ۲۰۰۳ زمانی که جزء بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و از مسئولان پرونده ایران بود از طریق اطلاعاتی که یک منبع خارجی به وی منتقل کرد از وجود تاسیسات فردو مطلع شد. این در حالی است که دولت آمریکا به طور رسمی در سال ۲۰۰۹ به وجود چنین تاسیساتی اعتراض کرده است.
اولی هاینونن که پس از بازنشسته شدن از مقام معاونت رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال ۲۰۱۰ در بخش مطالعات حکومت دانشگاه هاروارد تدریس میکند در ادامه مصاحبه خود یادآوری میکند که همان منبع اطلاعاتی در سال ۲۰۰۳ از وجود یک تاسیسات در حال احداث شبیه به تاسیسات آب سنگین اراک برای تولید پلوتونیوم خبر داد.
اگر این منبع اطلاعاتی در مورد وجود تاسیسات فردو حقیقت را گفته است، احتمال دارد که مورد دوم اطلاعات وی یعنی تاسیسات دوم تولید پلوتونیوم نیز درست باشد. آقای هاینونن نمیتواند با قطعیت چنین اطلاعاتی را تایید یا تکذیب کند، ولی با توجه به تجارب ۲۷ ساله خود در بررسی فعالیتهای هستهای ایران، کره شمالی، عراق، سوریه و نقاط دیگر معتقد است که باید در این مورد نگران بود.
اولی هاینونن میگوید: «در اکثر موارد اطلاعات مربوط به تاسیسات هستهای تسلیحاتی به صورت غافلگیرانه برملا میشود. اگر ایران واقعا تاسیسات هستهای اعلام شدهای نداشته باشد این اولین باری است که طی بیست سال گذشته چنین حادثه غافلگیرانهای پیش نیامده است.»
روزنامه «وال استریت جورنال» یادآوری میکند که ایران در ماه فوریه اعلام کرد که به زودی سانتریفیوژهای جدیدی را راهاندازی میکند که ظرفیت غنیسازی اورانیوم را ۲۰۰ درصد افزایش خواهد داد. تصاویر ماهوارهای که در روزنامه «دیلی تلگراف» چاپ لندن منتشر شده نشان میدهند که در تاسیسات آب سنگین اراک فعالیتهای جدیدی صورت گرفته است.
همزمان با همه اینها گفتوگوهای چندجانبه اخیر با ایران به نتیجهای نرسیده و گزارشهای چند ماه اخیر در مورد احتمال مذاکرات مستقیم بین ایران و آمریکا هم بینتیجه مانده است.
اولی هاینونن تاکید میکند که وظیفه آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیشگیری از دستیابی کشورها به سلاح هستهای است، ولی اشتباهات این نهاد طی سالهای گذشته باعث شده است که احتمالا ایران به نقطهای از مسیر برنامه هستهای رسیده باشد که بازگرداندن و متوقف کردن آن عملی نباشد.
به گفته این کارشناس، ایران ممکن است روش کره شمالی را در پیش بگیرد و حتی در شرایطی که هنوز از تمام امکانات لازم برخوردار نیست تصمیم بگیرد به هر طریق ممکن اولین سلاح هستهای خود را بسازد. ولی در هر صورت به گفته وی سرعت رسیدن ایران به مرحله تولید سلاح هستهای به احتمال زیاد از سرعت واکنشهای بینالمللی سریعتر خواهد بود.
بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی هر سال ۲۴ بار از مراکز هستهای ایران بازدید میکنند. بنابراین میتوان این طور در نظر گرفت که به طور متوسط آنها دو تا سه هفته پس از اولین گامهای ایران برای تولید اورانیوم با غلظت هستهای از این امر باخبر خواهند شد. چند روزی طول خواهد کشید تا بازرسان این موضوع را به مدیریت آژانس اطلاع دهند.
از لحظهای که هیئت مدیره این نهاد واکنش خود را شروع کرده، برای اعضا جلسه عمومی بگذارد و موضوع را به شورای امنیت اطلاع دهد حدود یک ماه خواهد گذشت. در همین یک ماه ایران ممکن است بتواند به اهداف خود برسد یا حداقل اورانیوم با غلظت تسلیحاتی برای یک بمب را تولید کند. و به این ترتیب ایران به نهمین قدرت صاحب سلاح هستهای بدل خواهد شد.
اولی هاینونن در بخش دیگری از مصاحبه خود با روزنامه «وال استریت جورنال» به ضعف و کمکاریهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دوران ریاست محمد البرادعی در فاصله سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۹ اشاره میکند.
به گفته وی، آقای البرادعی همواره خطر وجود یک وجه پنهانی در برنامه هستهای ایران را کماهمیت جلوه میداد. در سال ۲۰۰۸ وی تقریبا تمامی ادعاهای ایران در مورد نحوه پیشبرد برنامه هستهای آن کشور را به نوعی تایید کرد.
این کارشناس ارشد و مقام سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی ضمن تقدیر از اقدامات محمد البرادعی از جمله اعلام خطر در مورد احتمال ادامه برنامه هستهای تسلیحاتی ایران در سال ۲۰۰۴ میگوید که دو موضوع باعث شد که برخورد آقای البرادعی با خطرات ناشی از برنامه هستهای ایران به حد کافی هشدارآمیز و بدبینانه نباشد.
موضوع اول حمله نظامی آمریکا به عراق بود که آقای البرادعی آن را غیرعادلانه میدانست و به همین ترتیب فکر میکرد که دولت جرج بوش با استفاده از بهانهتراشیهای مشابهی ممکن است به ایران نیز حمله کند.
مسئله دیگر اعطای جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۵ به آقای البرادعی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود که باعث شد نحوه برخورد ریاست این نهاد با ایران نرمتر شود.
اولی هاینونن معتقد است که ریشه برخوردهای ضعیف آژانس با برنامه هستهای ایران به سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ و زمان ریاست هانس بلیکس بر این نهاد باز میگردد. در آن سالها اولین بازرسیها از ایران صورت گرفت و بازرسان در گزارشهای خود اعلام کردند که هیچ مورد مشکوکی مشاهده نکردهاند. ولی در واقع در همان زمان دو آزمایشگاه هستهای اعلام نشده در ایران وجود داشت که در جریان همین بازرسیها وجود آن برملا شد.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آن زمان سه سال صبر کرد تا حکومت ایران رسما این مراکز را اعلام کرده و در فهرست آژانس قرار دهد. به اعتقاد اولی هاینونن از همان زمان مماشات با ایران را شروع شده و تا امروز نیز نمایندگان ایران میتوانند همواره از شدت انتقادات و هشدارهای آژانس در مورد نقاط ضعف و پنهانکاریها در برنامه هستهای این کشور بکاهند.
آقای هاینونن در بخش امیدوارانه صحبتهای خود میگوید که هنوز هم نوعی توافق بزرگ و همهجانبه بین ایران و آمریکا را عملی میداند. به اعتقاد وی حکومت ایران رژیمی یکدست نیست که قطعا و با تمام هزینههایش دنبال تولید سلاح هستهای باشد. به گفته وی برخی از جناحهای حکومتی تندروتر و برخی دیگر طرفدار نوعی تعامل و همکاری با جهان خارج هستند.
وی به مورد سال ۲۰۰۳ اشاره میکند که گروهی از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی توانستند آیتالله خامنهای را قانع کنند تا ایران معاهده الحاقی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را بپذیرد. هر چند ایران در آن مورد فریبکارانه عمل کرد و اجرای تعهدات خود بر اساس آن معاهده را پس از دو سال متوقف کرد.
اولی هاینونن میگوید که اگر توافق بزرگ و همهجانبه بین ایران و آمریکا صورت نگیرد و در عمل ایران به یک قدرت هستهای بدل شود در آن صورت ممکن است سایر کشورهای خاورمیانه نیز به فکر دستیابی به سلاحهای هستهای بیفتند، ولی این کار یکشبه صورت نخواهد گرفت و کشورهایی مثل مصر یا عربستان برای تولید بمب هستهای به پنج تا ده سال وقت نیاز خواهند داشت.
در این مصاحبه بر دو محور عمده تاکید شده است: یکی عدم سختگیری کافی سازمان ملل متحد و نهادهای مسئول و در نتیجه مصممتر شدن ایران و دیگری احتمال وجود یک برنامه پنهانی و نگرانکننده در قلب تاسیسات هستهای ایران.
روزنامه «وال استریت جورنال» یادآوری میکند که اولی هاینونن در سال ۲۰۰۳ زمانی که جزء بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و از مسئولان پرونده ایران بود از طریق اطلاعاتی که یک منبع خارجی به وی منتقل کرد از وجود تاسیسات فردو مطلع شد. این در حالی است که دولت آمریکا به طور رسمی در سال ۲۰۰۹ به وجود چنین تاسیساتی اعتراض کرده است.
اولی هاینونن که پس از بازنشسته شدن از مقام معاونت رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سال ۲۰۱۰ در بخش مطالعات حکومت دانشگاه هاروارد تدریس میکند در ادامه مصاحبه خود یادآوری میکند که همان منبع اطلاعاتی در سال ۲۰۰۳ از وجود یک تاسیسات در حال احداث شبیه به تاسیسات آب سنگین اراک برای تولید پلوتونیوم خبر داد.
اگر این منبع اطلاعاتی در مورد وجود تاسیسات فردو حقیقت را گفته است، احتمال دارد که مورد دوم اطلاعات وی یعنی تاسیسات دوم تولید پلوتونیوم نیز درست باشد. آقای هاینونن نمیتواند با قطعیت چنین اطلاعاتی را تایید یا تکذیب کند، ولی با توجه به تجارب ۲۷ ساله خود در بررسی فعالیتهای هستهای ایران، کره شمالی، عراق، سوریه و نقاط دیگر معتقد است که باید در این مورد نگران بود.
اولی هاینونن میگوید: «در اکثر موارد اطلاعات مربوط به تاسیسات هستهای تسلیحاتی به صورت غافلگیرانه برملا میشود. اگر ایران واقعا تاسیسات هستهای اعلام شدهای نداشته باشد این اولین باری است که طی بیست سال گذشته چنین حادثه غافلگیرانهای پیش نیامده است.»
روزنامه «وال استریت جورنال» یادآوری میکند که ایران در ماه فوریه اعلام کرد که به زودی سانتریفیوژهای جدیدی را راهاندازی میکند که ظرفیت غنیسازی اورانیوم را ۲۰۰ درصد افزایش خواهد داد. تصاویر ماهوارهای که در روزنامه «دیلی تلگراف» چاپ لندن منتشر شده نشان میدهند که در تاسیسات آب سنگین اراک فعالیتهای جدیدی صورت گرفته است.
همزمان با همه اینها گفتوگوهای چندجانبه اخیر با ایران به نتیجهای نرسیده و گزارشهای چند ماه اخیر در مورد احتمال مذاکرات مستقیم بین ایران و آمریکا هم بینتیجه مانده است.
اولی هاینونن تاکید میکند که وظیفه آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیشگیری از دستیابی کشورها به سلاح هستهای است، ولی اشتباهات این نهاد طی سالهای گذشته باعث شده است که احتمالا ایران به نقطهای از مسیر برنامه هستهای رسیده باشد که بازگرداندن و متوقف کردن آن عملی نباشد.
به گفته این کارشناس، ایران ممکن است روش کره شمالی را در پیش بگیرد و حتی در شرایطی که هنوز از تمام امکانات لازم برخوردار نیست تصمیم بگیرد به هر طریق ممکن اولین سلاح هستهای خود را بسازد. ولی در هر صورت به گفته وی سرعت رسیدن ایران به مرحله تولید سلاح هستهای به احتمال زیاد از سرعت واکنشهای بینالمللی سریعتر خواهد بود.
بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی هر سال ۲۴ بار از مراکز هستهای ایران بازدید میکنند. بنابراین میتوان این طور در نظر گرفت که به طور متوسط آنها دو تا سه هفته پس از اولین گامهای ایران برای تولید اورانیوم با غلظت هستهای از این امر باخبر خواهند شد. چند روزی طول خواهد کشید تا بازرسان این موضوع را به مدیریت آژانس اطلاع دهند.
از لحظهای که هیئت مدیره این نهاد واکنش خود را شروع کرده، برای اعضا جلسه عمومی بگذارد و موضوع را به شورای امنیت اطلاع دهد حدود یک ماه خواهد گذشت. در همین یک ماه ایران ممکن است بتواند به اهداف خود برسد یا حداقل اورانیوم با غلظت تسلیحاتی برای یک بمب را تولید کند. و به این ترتیب ایران به نهمین قدرت صاحب سلاح هستهای بدل خواهد شد.
اولی هاینونن در بخش دیگری از مصاحبه خود با روزنامه «وال استریت جورنال» به ضعف و کمکاریهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در دوران ریاست محمد البرادعی در فاصله سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۹ اشاره میکند.
به گفته وی، آقای البرادعی همواره خطر وجود یک وجه پنهانی در برنامه هستهای ایران را کماهمیت جلوه میداد. در سال ۲۰۰۸ وی تقریبا تمامی ادعاهای ایران در مورد نحوه پیشبرد برنامه هستهای آن کشور را به نوعی تایید کرد.
این کارشناس ارشد و مقام سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی ضمن تقدیر از اقدامات محمد البرادعی از جمله اعلام خطر در مورد احتمال ادامه برنامه هستهای تسلیحاتی ایران در سال ۲۰۰۴ میگوید که دو موضوع باعث شد که برخورد آقای البرادعی با خطرات ناشی از برنامه هستهای ایران به حد کافی هشدارآمیز و بدبینانه نباشد.
موضوع اول حمله نظامی آمریکا به عراق بود که آقای البرادعی آن را غیرعادلانه میدانست و به همین ترتیب فکر میکرد که دولت جرج بوش با استفاده از بهانهتراشیهای مشابهی ممکن است به ایران نیز حمله کند.
مسئله دیگر اعطای جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۵ به آقای البرادعی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود که باعث شد نحوه برخورد ریاست این نهاد با ایران نرمتر شود.
اولی هاینونن معتقد است که ریشه برخوردهای ضعیف آژانس با برنامه هستهای ایران به سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ و زمان ریاست هانس بلیکس بر این نهاد باز میگردد. در آن سالها اولین بازرسیها از ایران صورت گرفت و بازرسان در گزارشهای خود اعلام کردند که هیچ مورد مشکوکی مشاهده نکردهاند. ولی در واقع در همان زمان دو آزمایشگاه هستهای اعلام نشده در ایران وجود داشت که در جریان همین بازرسیها وجود آن برملا شد.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی در آن زمان سه سال صبر کرد تا حکومت ایران رسما این مراکز را اعلام کرده و در فهرست آژانس قرار دهد. به اعتقاد اولی هاینونن از همان زمان مماشات با ایران را شروع شده و تا امروز نیز نمایندگان ایران میتوانند همواره از شدت انتقادات و هشدارهای آژانس در مورد نقاط ضعف و پنهانکاریها در برنامه هستهای این کشور بکاهند.
آقای هاینونن در بخش امیدوارانه صحبتهای خود میگوید که هنوز هم نوعی توافق بزرگ و همهجانبه بین ایران و آمریکا را عملی میداند. به اعتقاد وی حکومت ایران رژیمی یکدست نیست که قطعا و با تمام هزینههایش دنبال تولید سلاح هستهای باشد. به گفته وی برخی از جناحهای حکومتی تندروتر و برخی دیگر طرفدار نوعی تعامل و همکاری با جهان خارج هستند.
وی به مورد سال ۲۰۰۳ اشاره میکند که گروهی از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی توانستند آیتالله خامنهای را قانع کنند تا ایران معاهده الحاقی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را بپذیرد. هر چند ایران در آن مورد فریبکارانه عمل کرد و اجرای تعهدات خود بر اساس آن معاهده را پس از دو سال متوقف کرد.
اولی هاینونن میگوید که اگر توافق بزرگ و همهجانبه بین ایران و آمریکا صورت نگیرد و در عمل ایران به یک قدرت هستهای بدل شود در آن صورت ممکن است سایر کشورهای خاورمیانه نیز به فکر دستیابی به سلاحهای هستهای بیفتند، ولی این کار یکشبه صورت نخواهد گرفت و کشورهایی مثل مصر یا عربستان برای تولید بمب هستهای به پنج تا ده سال وقت نیاز خواهند داشت.