همان طور که پیشتر در مقاله «نشانههای بحران در وزارت خارجه ایران» گفته شد، دستگاه سیاست خارجه جمهوری اسلامی گرفتار بحرانهای عدیده است. مقایسه خبر دستگیری «رازآلود» باقر اسدی یکی از سفیران و دیپلماتهای ارشد ایران با حمایت وزارت خارجه از دیپلمات بزهکار خود در برزیل که در استخری مختلط مرتکب کودکآزاری شد، مثال دیگری از نشانههای بحران و تناقض در وزارت خارجه جمهوری اسلامی است.
برای درک این بحران نگاهی عمیقتر به رفتار متناقض با این دو دیپلمات مشخص میکند که نقض اصول اخلاقی حتی اگر کودکآزاری در کشوری دیگر باشد نه تنها از اهمیت برخوردار نیست، بلکه نهاد مسئول تلاش میکند رفتار فرد بزهکار را توجیه کند، در حالی که اتهامات امنیتی حتی اگر به اثبات هم نرسیده باشد هیچ گونه اغماضی را به همراه نخواهد داشت، تا آنجا که سرنوشت نامعلومی مثل سرنوشت باقر اسدی را برای دیپلماتی عالیرتبه رقم خواهد زد.
مقایسه رفتار نظام با دو دیپلمات
در ۲۶ فروردین ۹۱ در استخری در برازیلیا، پایتخت برزیل، عدهای از دختران خردسال ۹ تا ۱۵ ساله به والدین خود گزارش دادند که مردی زیر آب «عضو جنسی» آنان را لمس کرده است. پس از این، اعتراض خانواده کودکان بالا گرفته و پدر یکی از دختران به فرد مذکور حمله میکند که این اقدام منجر به دخالت پلیس میشود. پدر آن دختر بعدا گفت که اگر دخالت پلیس نبود، فرد بزهکار را میکشت. پس از تحقیقات پلیس معلوم شد که فرد خطاکار (۵۱ ساله با دو فرزند) دیپلمات سفارت جمهوری اسلامی در برازیلیاست و از مصونیت سیاسی برخوردار است.
اما در این میان واکنش سفارت و متعاقب آن سخنگوی وزارت خارجه درخور تامل بود. سفارت جمهوری اسلامی در برزیل با صدور بیانیهای این موضوع را ناشی از «یک سوء تفاهم به دلیل تفاوت مفاهیم فرهنگی» عنوان کرد و رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه، نیز گفت: «بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد که مطالب منتشر شده توسط این گونه رسانهها، خلاف واقع و فاقد صحت است.»
وی چنین خبر را «بیاساس» و «مغایر با سوابق» آن دیپلمات برشمرد.
توجیه ناشیانه سفارت چنان جریان طنزی در داخل و خارج کشور به راه انداخت که از آن پس صدها جوک و لطیفه به سر زبانها افتاد که هرگونه تعرض جنسی را «تفاوت فرهنگی» نام گذاشتند.
اگر نبود موج بُهت و شگفتی این خبر که دیگر نمیشد بر آن سرپوش نهاد، شاید هرگز وزارت خارجه اقدام تنبیهی در حق دیپلمات بزهکار خود تعیین نمیکرد، ولی سرانجام همان سخنگوی وزارت خارجه در ۵ اردیبهشت (۱۰ روز بعد) خبر از فراخواندن دیپلمات خاطی به کشور داد.
حال مقایسه این مورد با آن چه بر باقر اسدی رفته قابل توجه است. باقر اسدی (۶۱ ساله) یکی از کارکشتهترین دیپلماتهای ایران است که مناصب مهمی همچون سفارت ایران نزد سازمان ملل متحد (سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲)، ریاست گروه ۷۷ (سال ۲۰۰۱)، ریاست کمیته دوم پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد (سالهای ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹)، ریاست اجلاس سی و هشتم کمیته برنامهریزی و هماهنگی سازمان ملل متحد (سالهای ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹)، ریاست مشترک گروه بینالدولی در امور جنگل مربوط به سازمان ملل متحد (سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰)، و ریاست گروه مشورتی اکوسوک (سال ۲۰۰۰) را برعهده داشته است. آخرین سمت وی، ریاست دبیرخانه گروه موسوم به "دی ۸" در ترکیه بود که در پایان همین ماموریت به ایران مراجعت کرده و بازداشت شد.
ملاحظاتی در مورد بازداشت باقر اسدی
یکم: اگر نبود خبری که رویترز (به نقل از منبعی که نخواست نامش فاش شود) پس از یک ماه و نیم از دستگیری اسدی منتشر کرد، هیچ کس از سرنوشت این دیپلمات عالیرتبه ایرانی خبردار نمیشد. (مقایسه کنید این خبر را با تکذیب رفتار بزهکارانه دیگر دیپلماتی که مبادرت به کودکآزاری کرده بود که به رغم پوشش جهانی آن، سخنگوی وزارت خارجه اصل خبر را «بیاساس» توصیف کرده بود.)
دوم: به شرحی که گفته شد باید اطمینان داشت که اتهام باقر اسدی که در بیخبری مطلق دستگیر و به مکان نامعلوم منتقل شده، اتهام امنیتی است، چرا که جمهوری اسلامی در جرایم اخلاقی نه تنها از خود حساسیت نشان نمیدهد، بلکه به شرحی که گفته شد دفاع نیز میکند.
سوم: خبرها از گرایش فکری اسدی به جریان اصلاحطلبی کاملاً با شخصیت او به عنوان سفیری مبرز همخوانی دارد. بیدرنگ، دیپلماتهای ایران به دلیل ارتباطشان با خارج از کشور بیش از هر کسی از اوضاع خطیری که بر کشور سایه انداخته آگاه و مطلع هستند و جای تردید نیست که هرگونه واکنشی به وضعیت خطیر کشور، با برخورد خشن امنیتی مواجه میشود.
اظهارات وزیر خارجه چه معنایی دارد؟
پس از یک ماه و نیم بیخبری مطلق از سرنوشت چنین دیپلمات ارشدی و تنها پس از خبررسانی یک خبرگزاری خارجی، علیاکبر صالحی، وزیر خارجه، با تحسین و تمجید از خدمات باقر اسدی خبر دستگیری او را تایید کرد. وی اسدی را «خوشنام»، «متدین» و «زبده» توصیف کرد و ابراز امیدواری کرد که «انشاء الله سوءتفاهمی» که توسط «یکی از نهادهای محترم کشور» مطرح شده «صحت نداشته باشد». (۱۳ اردیبهشت ۹۲)
از سخنان صالحی استنباط میشود که چنان دیپلمات خوشنامی صرفاً به خاطر یک «سوء تفاهم» توسط نهادی محترم! دستگیر شده که نه از علت سوء تفاهم و نه آن نهاد نامی برده میشود.
آن چه مسلم است این است که بازداشت اسدی نمیتواند در راستای تصفیههایی صورت گیرد که پیش از این توسط احمدینژاد در وزارت خارجه انجام شده است. احمدینژاد اینک در حضیض است. ناگزیر باید دستگیری او توسط سپاه، وزارت اطلاعات یا قوه قضائیه انجام شده باشد که مورد اول محتملتر است. احتمال انتساب باقر اسدی به جریان حامی هاشمی رفسنجانی در شکلگیری این سوء تفاهم در آستانه انتخابات و اجبار او به اعتراف دور از انتظار نیست.
وزیری که دفاع از ارباب جمعی خود را به خدا میسپارد
یکی از وظایف اصولی وزارت خارجه حمایت از حقوق اتباع کشور در خارج از کشور است. چه بسیار دیده شده که وزارت خارجه کشوری درباره اتباع آن کشور با حساسیت بسیار برخورد کرده تا مبادا حقوقی از آنان در کشوری دیگر ضایع شود.
اما در جمهوری اسلامی، اوضاع چنان وخیم است که وزیر خارجه در دفاع از سفیری عالیرتبه، خوشنام و زبده که در خاک کشور به جرم نامعلومی دستگیر شده، کار را به خدا واگذار کرده و میگوید که «انشاء الله» سوء تفاهم صحت نداشته باشد. صالحی از سازوکاری حقوقی صحبت نمیکند که بر اساس آن حقوق متهم را بتواند پیگیری کند.
ماجرای باقر اسدی به هر کجا بینجامد، جای تردید نیست که این گونه برخوردهای امنیتی نتوانسته است موج نارضایتی در درون وزارت خارجه را که به سطح سفرا افزایش یافته کنترل کند. ریزش بیشتر در کادر دیپلماتیک وزارت خارجه ایران که از اوضاع بغرنج کشور بیش از دیگران آگاهند قویاً محتمل است.
برای درک این بحران نگاهی عمیقتر به رفتار متناقض با این دو دیپلمات مشخص میکند که نقض اصول اخلاقی حتی اگر کودکآزاری در کشوری دیگر باشد نه تنها از اهمیت برخوردار نیست، بلکه نهاد مسئول تلاش میکند رفتار فرد بزهکار را توجیه کند، در حالی که اتهامات امنیتی حتی اگر به اثبات هم نرسیده باشد هیچ گونه اغماضی را به همراه نخواهد داشت، تا آنجا که سرنوشت نامعلومی مثل سرنوشت باقر اسدی را برای دیپلماتی عالیرتبه رقم خواهد زد.
مقایسه رفتار نظام با دو دیپلمات
در ۲۶ فروردین ۹۱ در استخری در برازیلیا، پایتخت برزیل، عدهای از دختران خردسال ۹ تا ۱۵ ساله به والدین خود گزارش دادند که مردی زیر آب «عضو جنسی» آنان را لمس کرده است. پس از این، اعتراض خانواده کودکان بالا گرفته و پدر یکی از دختران به فرد مذکور حمله میکند که این اقدام منجر به دخالت پلیس میشود. پدر آن دختر بعدا گفت که اگر دخالت پلیس نبود، فرد بزهکار را میکشت. پس از تحقیقات پلیس معلوم شد که فرد خطاکار (۵۱ ساله با دو فرزند) دیپلمات سفارت جمهوری اسلامی در برازیلیاست و از مصونیت سیاسی برخوردار است.
اما در این میان واکنش سفارت و متعاقب آن سخنگوی وزارت خارجه درخور تامل بود. سفارت جمهوری اسلامی در برزیل با صدور بیانیهای این موضوع را ناشی از «یک سوء تفاهم به دلیل تفاوت مفاهیم فرهنگی» عنوان کرد و رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه، نیز گفت: «بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد که مطالب منتشر شده توسط این گونه رسانهها، خلاف واقع و فاقد صحت است.»
وی چنین خبر را «بیاساس» و «مغایر با سوابق» آن دیپلمات برشمرد.
توجیه ناشیانه سفارت چنان جریان طنزی در داخل و خارج کشور به راه انداخت که از آن پس صدها جوک و لطیفه به سر زبانها افتاد که هرگونه تعرض جنسی را «تفاوت فرهنگی» نام گذاشتند.
اگر نبود موج بُهت و شگفتی این خبر که دیگر نمیشد بر آن سرپوش نهاد، شاید هرگز وزارت خارجه اقدام تنبیهی در حق دیپلمات بزهکار خود تعیین نمیکرد، ولی سرانجام همان سخنگوی وزارت خارجه در ۵ اردیبهشت (۱۰ روز بعد) خبر از فراخواندن دیپلمات خاطی به کشور داد.
حال مقایسه این مورد با آن چه بر باقر اسدی رفته قابل توجه است. باقر اسدی (۶۱ ساله) یکی از کارکشتهترین دیپلماتهای ایران است که مناصب مهمی همچون سفارت ایران نزد سازمان ملل متحد (سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲)، ریاست گروه ۷۷ (سال ۲۰۰۱)، ریاست کمیته دوم پنجاه و سومین مجمع عمومی سازمان ملل متحد (سالهای ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹)، ریاست اجلاس سی و هشتم کمیته برنامهریزی و هماهنگی سازمان ملل متحد (سالهای ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹)، ریاست مشترک گروه بینالدولی در امور جنگل مربوط به سازمان ملل متحد (سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۰)، و ریاست گروه مشورتی اکوسوک (سال ۲۰۰۰) را برعهده داشته است. آخرین سمت وی، ریاست دبیرخانه گروه موسوم به "دی ۸" در ترکیه بود که در پایان همین ماموریت به ایران مراجعت کرده و بازداشت شد.
ملاحظاتی در مورد بازداشت باقر اسدی
یکم: اگر نبود خبری که رویترز (به نقل از منبعی که نخواست نامش فاش شود) پس از یک ماه و نیم از دستگیری اسدی منتشر کرد، هیچ کس از سرنوشت این دیپلمات عالیرتبه ایرانی خبردار نمیشد. (مقایسه کنید این خبر را با تکذیب رفتار بزهکارانه دیگر دیپلماتی که مبادرت به کودکآزاری کرده بود که به رغم پوشش جهانی آن، سخنگوی وزارت خارجه اصل خبر را «بیاساس» توصیف کرده بود.)
دوم: به شرحی که گفته شد باید اطمینان داشت که اتهام باقر اسدی که در بیخبری مطلق دستگیر و به مکان نامعلوم منتقل شده، اتهام امنیتی است، چرا که جمهوری اسلامی در جرایم اخلاقی نه تنها از خود حساسیت نشان نمیدهد، بلکه به شرحی که گفته شد دفاع نیز میکند.
سوم: خبرها از گرایش فکری اسدی به جریان اصلاحطلبی کاملاً با شخصیت او به عنوان سفیری مبرز همخوانی دارد. بیدرنگ، دیپلماتهای ایران به دلیل ارتباطشان با خارج از کشور بیش از هر کسی از اوضاع خطیری که بر کشور سایه انداخته آگاه و مطلع هستند و جای تردید نیست که هرگونه واکنشی به وضعیت خطیر کشور، با برخورد خشن امنیتی مواجه میشود.
اظهارات وزیر خارجه چه معنایی دارد؟
پس از یک ماه و نیم بیخبری مطلق از سرنوشت چنین دیپلمات ارشدی و تنها پس از خبررسانی یک خبرگزاری خارجی، علیاکبر صالحی، وزیر خارجه، با تحسین و تمجید از خدمات باقر اسدی خبر دستگیری او را تایید کرد. وی اسدی را «خوشنام»، «متدین» و «زبده» توصیف کرد و ابراز امیدواری کرد که «انشاء الله سوءتفاهمی» که توسط «یکی از نهادهای محترم کشور» مطرح شده «صحت نداشته باشد». (۱۳ اردیبهشت ۹۲)
از سخنان صالحی استنباط میشود که چنان دیپلمات خوشنامی صرفاً به خاطر یک «سوء تفاهم» توسط نهادی محترم! دستگیر شده که نه از علت سوء تفاهم و نه آن نهاد نامی برده میشود.
آن چه مسلم است این است که بازداشت اسدی نمیتواند در راستای تصفیههایی صورت گیرد که پیش از این توسط احمدینژاد در وزارت خارجه انجام شده است. احمدینژاد اینک در حضیض است. ناگزیر باید دستگیری او توسط سپاه، وزارت اطلاعات یا قوه قضائیه انجام شده باشد که مورد اول محتملتر است. احتمال انتساب باقر اسدی به جریان حامی هاشمی رفسنجانی در شکلگیری این سوء تفاهم در آستانه انتخابات و اجبار او به اعتراف دور از انتظار نیست.
وزیری که دفاع از ارباب جمعی خود را به خدا میسپارد
یکی از وظایف اصولی وزارت خارجه حمایت از حقوق اتباع کشور در خارج از کشور است. چه بسیار دیده شده که وزارت خارجه کشوری درباره اتباع آن کشور با حساسیت بسیار برخورد کرده تا مبادا حقوقی از آنان در کشوری دیگر ضایع شود.
اما در جمهوری اسلامی، اوضاع چنان وخیم است که وزیر خارجه در دفاع از سفیری عالیرتبه، خوشنام و زبده که در خاک کشور به جرم نامعلومی دستگیر شده، کار را به خدا واگذار کرده و میگوید که «انشاء الله» سوء تفاهم صحت نداشته باشد. صالحی از سازوکاری حقوقی صحبت نمیکند که بر اساس آن حقوق متهم را بتواند پیگیری کند.
ماجرای باقر اسدی به هر کجا بینجامد، جای تردید نیست که این گونه برخوردهای امنیتی نتوانسته است موج نارضایتی در درون وزارت خارجه را که به سطح سفرا افزایش یافته کنترل کند. ریزش بیشتر در کادر دیپلماتیک وزارت خارجه ایران که از اوضاع بغرنج کشور بیش از دیگران آگاهند قویاً محتمل است.