در بحران مصر و سقوط نظام بر آمده از اخوانالمسلمین، اقتصاد جایگاهی برجسته داشت. نگاهی به ابعاد اقتصادی این رویداد، موضوع گفتوگوی اقتصادی روز رادیوفردا با فریدون خاوند، کارشناس اقتصاد در پاریس، است.
رادیوفردا: شمار زیادی از ناظران، هم در جهان عرب و هم در بیرون از آن، شکست محمد مرسی را در سر و سامان بخشیدن به اقتصاد، یکی از عوامل اصلی طغیان مردم مصر علیه او میدانند. مرسی، در طول یک سال زمامداری خود، چه کارنامهای در عرصه اقتصادی از خود به جا گذاشت؟
فریدون خاوند: یک سال مدت کمی است و طبعا کسی انتظار نداشت که مرسی و تشکل حامی او، اخوانالمسلمین، بتوانند معجزه کند. ولی همین مدت کوتاه مصریها را متوجه کرد که اینها اصولا از اقتصاد سر درنمیآورند و برای آینده هم برنامهای ندارند. در واقع با یک سال تجربه قدرت، ادعای هشتاد و پنج ساله جماعت اخوانالمسلمین در مورد این که برای همه چیز برنامه دارد بر باد رفت.
نرخ تورم مصر به سیزده درصد رسیده، نرخ رشد در محدوده دو درصد نوسان میکند، پول ملی در مقابل ارزهای خارجی حدود پانزده درصد سقوط کرده، ذخایر ارزی کشور در حال حاضر فقط کفاف سه ماه واردات را میدهد، آن هم برای کشوری که بزرگترین واردکننده گندم در دنیاست.
چرا مردم مصر محمد مرسی و اخوانالمسلمین را مسئول این نابهسامانیها دانستند؟
مصر، برخلاف ایران، نمیتواند از راه تکیه بر درآمد نفت و گاز، با مشکلاتش یا دستکم بخشی از آنها مقابله بکند.
ایران، حتی در شرایط تحریم، میتواند بر حدود چهل و پنج میلیارد دلار درآمد ناشی از صادرات نفت تکیه کند. یا از طریق پخش یارانههای نقدی بحران یا گرسنگی را در میان آسیبپذیرترین قشرهای اجتماعی تا اندازهای تخفیف بدهد. بنابراین اقتصاد ایران، حتی با مدیریت فاجعهبار چند سال گذشته، تورم چهل درصدی و نرخ رشد منفی، میتواند همچنان سرش را از آب بیرون نگه دارد.
در مصر از این درآمدها خبری نیست و مرسی مجبور بود برای دریافت یک وام کمتر از پنج میلیارد دلار ماهها با صندوق بینالمللی پول مذاکره کند و دست آخر هم کارش به جایی نرسد.
درآمد ارزی مصر عمدتا از پنج منبع تامین میشود: توریسم، سرمایهگذاریهای خارجی، پول ارسالی از سوی کارگران مهاجر، کمکهای دوجانبه آمریکا، و وامهای سازمانهای بینالمللی. بر اینها باید کمکهای کشورهایی مثل عربستان سعودی و قطر را هم اضافه کرد.
ولی نفس مدیریت اخوانالمسلمین، و حضور آنها در همه جا، سرچشمه بعضی از مهمترین درآمدها و فعالیتهای اقتصادی را در مصر میخشکاند. طی یک سال گذشته، «ریشوها» به تمامی ارکان مدیریت کشور نفوذ کردند و برای در انحصار گرفتن پستهای نان و آبدار سر از پا نشناختند، آن هم با بضاعتی ناچیز و صلاحیتی گاه در حد صفر.
صاحبمنصبانی که برای اداره امور اقتصادی منصوب میشدند، انتصابشان را بیشتر مدیون علایق مذهبی و وابستگی به سازمان اخوانالمسلمین بودند تا صلاحیت و دانششان. بعضی از ابتکارها و پیشنهادهای مرسی و سازمانش نشان میداد آنها چقدر از واقعیتها بیخبرند، مثل تشویق مردم به زاد و ولد، آن هم در کشوری که زیر بار افزایش جمعیت کمر خم کرده است.
با توجه به سلطه افراطیون مذهبی و مزاحمتهای آنها، از شمار توریستها در مصر به شدت کم شد، سرمایهگذاریهای خارجی هم سقوط کرد و در بقیه زمینهها، اخوانالمسلمین نتوانستند نظر مساعد جامعه بینالمللی اقتصادی را به خودشان جلب بکنند. آنها که با مصر آشنایی دارند خوب میدانند که بدون حضور توریستهای خارجی، میلیونها فرصت شغلی از دست میرود و شمار جمعیت زیر خط فقر انبوهتر میشود.
مشکل بزرگ این بود که با سرریز شدن هواداران اخوانالمسلمین به دستگاههای تصمیمگیری و مراکز اداری، بخش بزرگی از صاحبان صلاحیت و پیشرفتهترین نمایندگان طبقه متوسط احساس کردند که اگر وضع به همین صورت ادامه پیدا کند، طولی نخواهد کشید که کلا به حاشیه رانده بشوند و در کشور خود جایی نداشته باشند.
رویدادهای چند روز گذشته مصر چه پیامدهایی برای اقتصاد بینالمللی و بازارهای مالی داشته است؟
آن چه در مصر میگذرد، بیش از همه بر بازار جهانی نفت تاثیر گذاشت و بهای طلای سیاه را دیروز در بازار نیویورک برای اولین بار به بالای هر بشکه صد دلار افزایش داد. البته مصر نفت صادر نمیکند، ولی بیش از دو میلیون بشکه نفت هر روز از خاک مصر روانه بازارهای جهانی میشود، یا از راه کانال سوئز یا از طریق شاهلولههایی که نفت آفریقای شمالی و کشورهای عربی خلیج فارس را منتقل میکنند.
از طرف دیگر رویدادهای مصر بر وضعیت بازارهای سهام هم تاثیر منفی داشته است.
رادیوفردا: شمار زیادی از ناظران، هم در جهان عرب و هم در بیرون از آن، شکست محمد مرسی را در سر و سامان بخشیدن به اقتصاد، یکی از عوامل اصلی طغیان مردم مصر علیه او میدانند. مرسی، در طول یک سال زمامداری خود، چه کارنامهای در عرصه اقتصادی از خود به جا گذاشت؟
فریدون خاوند: یک سال مدت کمی است و طبعا کسی انتظار نداشت که مرسی و تشکل حامی او، اخوانالمسلمین، بتوانند معجزه کند. ولی همین مدت کوتاه مصریها را متوجه کرد که اینها اصولا از اقتصاد سر درنمیآورند و برای آینده هم برنامهای ندارند. در واقع با یک سال تجربه قدرت، ادعای هشتاد و پنج ساله جماعت اخوانالمسلمین در مورد این که برای همه چیز برنامه دارد بر باد رفت.
نرخ تورم مصر به سیزده درصد رسیده، نرخ رشد در محدوده دو درصد نوسان میکند، پول ملی در مقابل ارزهای خارجی حدود پانزده درصد سقوط کرده، ذخایر ارزی کشور در حال حاضر فقط کفاف سه ماه واردات را میدهد، آن هم برای کشوری که بزرگترین واردکننده گندم در دنیاست.
چرا مردم مصر محمد مرسی و اخوانالمسلمین را مسئول این نابهسامانیها دانستند؟
مصر، برخلاف ایران، نمیتواند از راه تکیه بر درآمد نفت و گاز، با مشکلاتش یا دستکم بخشی از آنها مقابله بکند.
ایران، حتی در شرایط تحریم، میتواند بر حدود چهل و پنج میلیارد دلار درآمد ناشی از صادرات نفت تکیه کند. یا از طریق پخش یارانههای نقدی بحران یا گرسنگی را در میان آسیبپذیرترین قشرهای اجتماعی تا اندازهای تخفیف بدهد. بنابراین اقتصاد ایران، حتی با مدیریت فاجعهبار چند سال گذشته، تورم چهل درصدی و نرخ رشد منفی، میتواند همچنان سرش را از آب بیرون نگه دارد.
در مصر از این درآمدها خبری نیست و مرسی مجبور بود برای دریافت یک وام کمتر از پنج میلیارد دلار ماهها با صندوق بینالمللی پول مذاکره کند و دست آخر هم کارش به جایی نرسد.
درآمد ارزی مصر عمدتا از پنج منبع تامین میشود: توریسم، سرمایهگذاریهای خارجی، پول ارسالی از سوی کارگران مهاجر، کمکهای دوجانبه آمریکا، و وامهای سازمانهای بینالمللی. بر اینها باید کمکهای کشورهایی مثل عربستان سعودی و قطر را هم اضافه کرد.
ولی نفس مدیریت اخوانالمسلمین، و حضور آنها در همه جا، سرچشمه بعضی از مهمترین درآمدها و فعالیتهای اقتصادی را در مصر میخشکاند. طی یک سال گذشته، «ریشوها» به تمامی ارکان مدیریت کشور نفوذ کردند و برای در انحصار گرفتن پستهای نان و آبدار سر از پا نشناختند، آن هم با بضاعتی ناچیز و صلاحیتی گاه در حد صفر.
صاحبمنصبانی که برای اداره امور اقتصادی منصوب میشدند، انتصابشان را بیشتر مدیون علایق مذهبی و وابستگی به سازمان اخوانالمسلمین بودند تا صلاحیت و دانششان. بعضی از ابتکارها و پیشنهادهای مرسی و سازمانش نشان میداد آنها چقدر از واقعیتها بیخبرند، مثل تشویق مردم به زاد و ولد، آن هم در کشوری که زیر بار افزایش جمعیت کمر خم کرده است.
با توجه به سلطه افراطیون مذهبی و مزاحمتهای آنها، از شمار توریستها در مصر به شدت کم شد، سرمایهگذاریهای خارجی هم سقوط کرد و در بقیه زمینهها، اخوانالمسلمین نتوانستند نظر مساعد جامعه بینالمللی اقتصادی را به خودشان جلب بکنند. آنها که با مصر آشنایی دارند خوب میدانند که بدون حضور توریستهای خارجی، میلیونها فرصت شغلی از دست میرود و شمار جمعیت زیر خط فقر انبوهتر میشود.
مشکل بزرگ این بود که با سرریز شدن هواداران اخوانالمسلمین به دستگاههای تصمیمگیری و مراکز اداری، بخش بزرگی از صاحبان صلاحیت و پیشرفتهترین نمایندگان طبقه متوسط احساس کردند که اگر وضع به همین صورت ادامه پیدا کند، طولی نخواهد کشید که کلا به حاشیه رانده بشوند و در کشور خود جایی نداشته باشند.
رویدادهای چند روز گذشته مصر چه پیامدهایی برای اقتصاد بینالمللی و بازارهای مالی داشته است؟
آن چه در مصر میگذرد، بیش از همه بر بازار جهانی نفت تاثیر گذاشت و بهای طلای سیاه را دیروز در بازار نیویورک برای اولین بار به بالای هر بشکه صد دلار افزایش داد. البته مصر نفت صادر نمیکند، ولی بیش از دو میلیون بشکه نفت هر روز از خاک مصر روانه بازارهای جهانی میشود، یا از راه کانال سوئز یا از طریق شاهلولههایی که نفت آفریقای شمالی و کشورهای عربی خلیج فارس را منتقل میکنند.
از طرف دیگر رویدادهای مصر بر وضعیت بازارهای سهام هم تاثیر منفی داشته است.