نماينده دبير کل سازمان ملل متحد در ايران، از گسترش ايدز در ايران خبر داده است.
به گزارش خبرگزاری ايسنا، نماينده سازمان ملل در جريان همايش «توسعه هزاره» يک خبر ديگر هم داده است: «تغيير الگوی انتقال ايدز در ميان ايرانيان، از سرنگ های مشترک معتادان، به روابط جنسی»؛ موردی که همواره نظام رسانه ای و وزارت بهداشت ودرمان در ايران، از آن به عنوان مساله ای ثانوی و حتی کم اهميت ياد کرده است.
تغيير الگوی انتقال ايدز در ايران به گفته کارشناسان، زنگ خطری است که جامعه جوان ايران را با درصد بالايی از بيکاری، فقر و در نتيجه عدم توانايی ازدواج بيش از گذشته تهديد می کند.
دکترعلی اسلامی نسب، رييس انجمن غير دولتی «وسواس» در تهران که بيش از يک دهه درباره مسايل جنسی درايران تحقيقاتی انجام داده است، درباره تغيير الگوی شيوع ايدز در ايران می گويد که مدتهاست، جامعه ايران از اين بابت در برابر ايدز آسيب پذير است.
- «معمولا گزارش های آماری جهانی، واقعی تر از آمارهايی است که دولت در ايران ارايه می دهد اما اينها پس از وقوع حادثه گزارش می شوند. اين تغيير الگو مدتهاست که اتفاق افتاده. و اگر اکنون از آن سخن می رود فقط آشکار شده است . من از مسوولين دولتی در ايران انتظار ندارم که همه واقعيت ها را به مردم بگويند.»
او در مصاحبه ای به راديو فردا می گويد: «معمولا گزارش های آماری جهانی، واقعی تر از آمارهايی است که دولت در ايران ارايه می دهد اما اينها پس از وقوع حادثه گزارش می شوند. اين تغيير الگو مدتهاست که اتفاق افتاده. و اگر اکنون از آن سخن می رود فقط آشکار شده است . من از مسوولين دولتی در ايران انتظار ندارم که همه واقعيت ها را به مردم بگويند.»
اما چرا نظام اسلامی حاکم بر ايران، سالهاست ترجيح می دهد که علت اصلی ايدز را نه گسترش روابط جنسی پر خطر، بلکه سرنگ های معتادان اعلام کند؟ دکتر مصطفی اقليما، رييس انجمن مدد کاران اجتماعی ايران دليلش را «فرهنگ عمومی مردم ايران» می داند.
آقای اقليما به راديو فردا می گويد: «اين بحث فرهنگ عمومی جامعه است. از کودکی به ما آموزش مسايل جنسی داده نشده . ما در خانواده اين طور تربيت شده ايم که اين حرف ها را نبايد گفت. اگر ما بخواهيم اين تابو را در کشورمان عوض کنيم يک تا دو نسل زمان می برد. خيلی از افراد حتی درباره بدن خودشان هم خجالت می کشند صحبت کنند. حتی دچار بيماری در اعضای جنسی شان هم که می شوند نام عضو جنسی خود را جلو دکترشان به سختی می برند.»
دکتر اسلامی نسب هم «تابو بودن مسايل جنسی را در ايران» دليل مهمی می داند، اما او ريشه ها را در جای ديگری جست و جو می کند و می گويد:«گاهی مدرسه ای که از شما دعوت کرده جلسه ای برای دانش آموزان در باره مسايل جنسی بگذاريد، وقتی که مراجعه می کنيد متوجه می شويد که جلسه را لغو کرده اند. وقتی در سالن های عمومی سطح شهر می خواهيد جلسات عمومی درباره آموزش مباحثی در باب سکس بگذاريد، اداره اماکن نيروی انتظامی بدون هيچ توضيحی به شما جلوی آن را می گيرد و تعطيلش می کند. حتی به طور اختصاصی در بعضی موارد مسئولين وزارت بهذاشت و درمان به طور آشکاری در اين زمينه کوتاهی و اهمال می کنند و مسئوليت های انسانی خود را در باره سرنوشت سلامت يابی جنسی مردم به عهده نمی گيرند.»
وی «سلامت يابی جنسی» را يکی از مهارت هايی توصيف می کند که در گروه «مهارت های زندگی» جای می گيرد و می افزايد: «برای چاپ کتابی که در اين باره تاليف کرده بودم، بايد مجوز وزارت ارشاد را می گرفتم. شش ماه طول کشيد تا اين مجوز را صادرکردند. و اين در حالی بود که در اين کتاب هيچ چيز تحريک کننده جنسی نبود. همه مطالبش در باره سلامت يابی جنسی بود.»
به گفته صاحب نظران «ميل به زندگی» از عواملی است که در استقبال مردم از رعايت پيشگيری از بيماری های خطرناکی چون ايدز موثر است.
بسياری از مبتلايان ايدز در ايران به گفته دکتر اقليما، آسيب شناس ساکن تهران از اين «ميل تهی هستند.»
دکتر مصطفی اقلیما
او می گويد: «ما بايد به عواملی توجه کنيم که اهميت پيشگيری را برايمان از بين می برد. يعنی وقتی که اميد به زندگی از دست می رود، وقتی بيکاری و فقر به وجود می آيند، کنترل مساله ای مثل ايدز هم ديگر اهميتی برای فرد نخواهد داشت .در اين صورت است که هر قدر هم که دولت تبليغ کند کسی توجه نخواهد کرد. از بسياری از مبتلايان که می پرسيم پيشگيری کرده ای يا خير می گويند ادامه اين زندگی برای من آنقدر مهم نيست که به اين چيزها توجه کنم . بنا بر اين اگر بخواهيم از اچ آی وی، مردم را محافظت کنيم، اول بايد انگيزه زندگی کردن را به آنها بدهيم تا باور کنند که اين زندگی برايشان پيشرفت و آينده و خوشبختی دارد .اگر فرد اين انگيزه را داشت خودش اين آموزش ها را جست و جو خواهد کرد.»
اما برنامه ريزی برای رشد اميد به زندگی در ايران از نظر دکتر اسلامی نسب، خود از وظايف دولت در جامعه ای است که مصايبی چون تورم و فقر همواره بر آن سايه افکنده است.
دکتر اسلامی نسب می افزايد: «ميل و انرژی زندگی و اميد بايد در ميان مردم ايران به وجود بيايد. دولت جمهوری اسلامی بايد اين ميل را تقويت کند. وقتی که من در يک جلسه آسيب اجتماعی با يک مقام بلند پايه وزارت بهداشت ديدار داشتم او رسما به من گفت که وزارت بهداشت هيچ مسئوليتی درباره مساله بيماران دچار وسواس ( که سازمان غيردولتی ما روی آن کار می کند) ندارد و اين در حالی است که بيماران وسواسی همگی مساله جنسی دارند.»
بر اساس آماری که منابع غير رسمی در ايران اعلام می کنند دستکم بين ۵۰ تا ۸۰ هزار نفر در ايران ناقل ويروس HIV هستند.