لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ تهران ۱۲:۳۹

کویتی پور، فروغ و صوفی راک نیویورکی «هاله»


طرح روی جلد آلبوم تازه «هاله»
طرح روی جلد آلبوم تازه «هاله»

ملودی کند شده غلام کويتی پور با شعری ماندگار از فروغ فرخزاد و گيتار الکترونيک و صوفی راک ماليخوليايی يک خواننده جوان نيويورکی ...


اين مجموعه غريب، عناصر اصلی يکی از آهنگ های آلبوم تازه «هاله» خواننده ايرانی تباری است که دو سالی است با «صوفی راک» خود، هواداران بسياری پيدا کرده و دنيای تازه ای را برای شنوندگان ايرانی و آمريکايی خلق کرده است.


اين آلبوم که در روز هجدهم ماه مارس – دو روز مانده به نوروز ۸۷ – به بازار آمد، نخستين آلبوم کامل «هاله» است و تا اينجا، آن گونه که منتقد بوستون گلوب نوشته است، اين آلبوم می تواند يکی از «به يادماندنی ترين آثار موسيقايی سال ۲۰۰۸» باشد.


«هاله» تا امروز دو نيمه آلبوم يا آلبوم EP منتشر کرده و آلبوم تازه که با نام «بی مرزی برای پرواز - No Ceiling» منتشر شده، نخستين آلبومی است که با طول مدت آلبوم های معمولی منتشر شده است.


«هاله» در اين آلبوم وفادار به سبکی که می توان او را آغازگر آن در ميان ايرانيان نامید، خود را با تجربه ای شجاعانه بار ديگر و اين بار با ابتکاری جديد به مخاطب جوان ايرانی معرفی کرده است: تلفيق ملودی نوحه با راک و شعر فروغ!


«هاله» نيويورکی


شنونده ايرانی آلبوم «بی مرزی برای پرواز»، در نيمه نخست آلبوم با «هاله» نيويورکی رو به رو است: يک هنرمند متولد آمريکا که اشعاری را به زبان انگليسی می خواند، اما چه در لحن و اجرای ترانه و چه در اجزای موسيقايی، ملودی ها و حتی سازبندی قطعات، ريشه های ايرانی او به خوبی نمايان است.



«هاله» که سبک کارش را پيش از اين «صوفی راک» معرفی کرده، در قيد ويژگی های کلاسيک نيست و شايد به همين دليل نيز «صوفی راک» هاله که در نيمه راه آلبوم تازه اش، تا اندازه زيادی از فضای ماليخوليايی آثار قبلی اش فاصله گرفته، شنونده را با قطعه ای رو به رو می کند که شايد شباهت چندانی به «صوفی راک» معروف شده توسط ستاره های پاکستانی ندارد.

در اين بخش از آلبوم، سفری آرام و همانطور که «هاله» عموما دوست دارد آن را «سفری درونی» تشريح کند از قطعه به نام «ميان آتش» آغاز می شود و تا قطعه پنجم به نام «بی مرزی برای پرواز» که هم نام آلبوم نيز هست به اوج می رسد.


پررنگی گيتار الکترونيک قطعه پنجم و تاثيراتی که از آثار ستاره های مطرح راک مانند لدزپلين در اين قطعه شنيده می شود، آن را بيش از ديگران به روی «راک» آثار «هاله» نزديک کرده است.


اما آن گونه که منتقد نشريه معتبر بيلبورد نيز نوشته است، «هاله» در تلفيق شرق و غرب در قطعاتش پا را بسيار از ستاره هايی مانند «بيتلز» يا «ولوت آندرگراند» که تجربياتی مشابه داشته اند فراتر گذاشته است.


او در اين قطعه در استفاده ای جسورانه از دو ساز ويلن و ويلن سل، تلاش می کند نوای شرقی حاکم بر البوم را حفظ کند، هر چند که چنين استفاده هايی می تواند برای مخاطبين موسيقی راک، کليشه ای يا عامه پسند توصيف شوند.


به بيان ديگر، «هاله» که سبک کارش را پيش از اين «صوفی راک» معرفی کرده، در قيد ويژگی های کلاسيک نيست و شايد به همين دليل نيز «صوفی راک» هاله که در نيمه راه آلبوم تازه اش، تا اندازه زيادی از فضای ماليخوليايی آثار قبلی اش فاصله گرفته، شنونده را با قطعه ای رو به رو می کند که شايد شباهت چندانی به «صوفی راک» معروف شده توسط ستاره های پاکستانی ندارد.


قطعه شماره ۹


برای شنونده جوان ايرانی – که يحتمل در ايران بزرگ شده باشد – اتفاق اصلی در بخش دوم آلبوم رخ می دهد.


در نيمه دوم بعد از چند قطعه که لحظه به لحظه بوی شرق تندتر می شود، قطعه ای شروع می شود به نام «هستی» که در نخستين جمله شنونده ايرانی را محبور می کند صدای دستگاه پخش موسيقی را بلند کند: او اين قطعه را جايی شنيده است ...


لحطاتی بعد اين احساس سنگين تر نيز می شود، چرا که او «اين شعر را هم جايی شنيده است ...!»


«همه هستی من آيه تاريکی است، که تو را در خود تکرارکنان، به سحرگاه شکفتن ها و رستن های ابدی خواهد برد...»


و البته ملودی که تا اندازه ای کند شده و کمی هم تغيير کرده، ملودی يکی از معروف ترین نوحه های عاشورايی غلام کويتی پور است که به نام «عمه بابايم کجاست» شناخته می شود.


«هاله» در اين قطعه خواسته يا شايد ناخواسته، دو اثر خاطره انگيز برای جوانان امروز را در قالبی کاملا تازه و نوآورانه جلوی رويشان می گذارد.


محبوبيت فروغ فرخزاد از ابتدای دهه هفتاد خورشيدی ابعادی عامه پسند ميان گروهی از نوجوانان و جوانانی يافت که عموما پوسترهايی را از او بر ديوار اتاقشان داشتند و صدايش را بر روی نوار کاست می شنيدند که با حزن می خواند: «همه هستی من آيه تاريکی است ...»


گروه بزرگی از جوانانی که اين روزها بيش از ۲۵ سال سن دارند نيز در کودکی شان بارها رزمندگان ايرانی را در تلويزيون دولتی ديده اند که به ويژه همزمان با عاشورا، با صدای غلام کويتی پور و نوحه معروف «عمه بابايم کجاست» سينه می زنند.


کويتی پور در اين نوحه تلاش می کند با يادآوری حوادثی که صدها سال پيش در تاريخ اسلام رخ داده، به کسانی که برای جنگ عليه عراق آماده می شوند، روحيه بدهد. ضمن اينکه اين نوحه هنوز هم برای عزاداری های عاشورا محبوب است و استفاده می شود.



  • «من از اينکه فرصت دارم ميان اين دو دنيا رفت و آمد کنم واقعا لذت می برم. انگار که دو صندوق گنج دارم که می توانم از درونشان چيزهايی را بيرون بياورم.»
هاله

«هاله» همه گذشته اين عناصر را به پيش چشم مخاطب ايرانی می آورد و با صدای قدرتمندش، آنها را در هم می ريزد و از نو می سازد.


او حتی در اجرای زنده همين قطعه، با اشاره های دستش از مخاطب – عموما آمريکايی اش – می خواهد که همزمان با او دست بزنند ... اين دستها با فواصلی شبيه به سينه زدن، همان صدايی را ايجاد می کنند که پای نوحه های کويتی پور می توان شنيد.


دنيای دوگانه


«هاله» زمانی که سبک کار خود را «صوفی راک» توصيف کرد، ذهن بسياری شنونده های جدی موسيقی را که با تلفيق راک و عناصر موسيقی شرق آشنا بودند، به سوی سبکی برد که از ابتدای دهه ۹۰ ميلادی در پاکستان متولد شده بود، اما هيچ گاه از محدوده جغرافيايی خود بيرون نيامد.


مهم ترین ستاره این سبک، گروه پاکستانی «جنون» که با آلبوم های «انقلاب»، «آزادی» و «پرواز» اشعار مولانا و محمد اقبال را با راکی که در آن صدای طبله و سيتار شنيده می شد در آميخت، در اوج موفقيت هايش در پاکستان، به چهره شناخته شده جهانی بدل نشد.


این روزها نیز دهها گروه و خواننده در پاکستان جا پای کسانی چون گروه «جنون» گذاشته اند و همانند آن گروه به اردو، «صوفی راک» اجرا می کنند، اما خبری از آنها به گوش غیرپاکستانی ها نمی رسد.


اما «هاله» زمانی که نخستين نيمه آلبوم هايش را به نام های «صبح» و «چترباز» منتشر کرد، منتقد روزنامه نيويورک تايمز درباره او نوشت: «صدای گروه او [هاله] يادآور آن روزهايی است که گروههايی چون The Doors و ولوت آندگرآوند، به سوی شرق چرخيدند؛ اينجا جايی است که ابروهای آنها به نشانه اشتياق بالا می رود...»


روزنامه واشينگتن پست نيز بعد از انتشار اين آثار نقدی کاملا ستايش آميز از اثار هاله منتشر کرد.


در نوشته واشينگتن پست آمده بود: «هاله ستاره در حال صعود است. نخستين نيمه آلبوم او در ماه ژانويه [۲۰۰۷] به بازار آمد و تاثيرات درخشان شخصيت دوگانه موسيقی او را به نمايش گذاشت ... صدای خش دار او همانقدر که مديون سايکو راک دهه ۶۰ است، به خاورميانه باستانی نيز مديون است.»


اين «ستاره در حال صعود» با آلبوم اول کامل خود یعنی «بی مرزی برای پرواز»، نشان داد که هنوز برگ های تازه ای دارد که برای مخاطبانش که چون ريشه هايش دوگانه هستند رو کند؛ موضوعی که گويا خود نيز کاملا به آن وافق است.


«هاله» بعد از انتشار این آلبوم در مصاحبه با روزنامه بوستون گلوب می گويد: «من از اينکه فرصت دارم ميان اين دو دنيا رفت و آمد کنم واقعا لذت می برم. انگار که دو صندوق گنج دارم که می توانم از درونشان چيزهايی را بيرون بياورم.»

XS
SM
MD
LG