ری تکیه، از اعضای ارشد شورای روابط خارجی آمریکا، یکی از مراکز پژوهشهای استراتژیک در واشینگتن، در آستانه برگزاری دور دیگری از مذاکرات بین کشورهای ۵+۱ با ایران تاکید میکند که دامنه مسائل مورد بحث و موضوعات مورد تاکید آمریکا در این گفتوگوها باید از مسائل هستهای فراتر رفته و مسئله حقوق بشر در ایران را نیز در بربگیرد.
ری تکیه در مقدمه مطلب خود در روزنامه واشینگتن پست مینویسد که دولت آمریکا به عنوان یک نظام سیاسی دمکراتیک و عملگرا امیدوار است که فشارهای اقتصادی رهبران ایران را وادار کند برای خلاص شدن از این تنگناهای اقتصادی اقدامات و سیاستهای استراتژیک خود را تغییر دهند.
اما سابقه عملکرد حکومت ایران نشان داده است که شاید فشارهای اقتصادی به تنهایی کارساز نباشد. در عین حال جمهوری اسلامی نقطهضعفهای دیگری نیز دارد که یکی از عمدهترین آنها مسئله دموکراسی و حقوق بشر است. تاکید بر حقوق بشر و تقویت جنبش دموکراسیخواهی در ایران میتواند برای آمریکا و غرب اهرم فشار بهتری باشد تا جمهوری اسلامی را به تجدید نظر در برنامه هستهای خود وادارد.
ری تکیه مینویسد یکی از تناقضهای مهم در تاریخ معاصر ایران این است که تسلط استبداد مذهبی در این کشور باعث شکلگیری یکی از تکنوکراتترین جنبشهای دموکراسیخواهی در کشور شده است. جنبش سبز که لایههای اجتماعی مختلف در جامعه ایران را در برمیگیرد تعریف جدیدی از مناسبات بین آحاد مردم و قدرت سیاسی و همین طور تفسیر متفاوتی را از رابطه دین و دموکراسی ارائه میدهد.
شالودههای اصلی این جنبش تاکید بر رای و اراده عمومی مردم، احترام به افکار عمومی در سطح بینالمللی و پایان دادن به محدودیتها و استبداد سیاسی است که در شرایط فعلی توسط رهبر جمهوری اسلامی و رئیس جمهور ایران اعمال میشود.
ری تکیه در ادامه مطلب خود در واشینگتن پست میافزاید که با وجود فشار و سرکوب شدید حکومت طی یک سال و نیم گذشته جنبش سبز به فعالیت خود ادامه داده و حکومت ایران بیش از گذشته در میان مردم منزوی میشود. ابعاد اختلافات در درون حکومت و ناامیدی بسیاری از وفاداران سابق جمهوری اسلامی به آینده این نظام نشان میدهد که تداوم جنبش سبز اعتماد به نفس و مشروعیت نظام سیاسی حاکم بر ایران را بهشدت تضعیف کرده است.
به اعتقاد این پژوهشگر شورای روابط خارجی آمریکا در هر گونه مذاکره و دیالوگی با ایران علاوه بر سیاستهای هستهای، غرب باید این کشور را در حوزه حقوق بشر نیز تحت فشار قرار دهد. این موارد عبارتاند از آزادی تمام زندانیان سیاسی، رفع محدودیتها از فعالیت نهادهای مدنی و آزادی انتشار مطبوعات و فعالیت رسانههایی که توقیف شدهاند.
دولت آمریکا با تاکید بر یک چنین خواستها و شروطی میتواند انتقاد و مخالفت با حکومت در داخل ایران را تقویت کند. از این طریق میتوان همزمان با فشارهای اقتصادی از خارج، فضای انتقاد و مخالفت سیاسی در داخل ایران را نیز تشدید کرد. رژیم جمهوری اسلامی در این حالت با دو عامل نیرومند روبهرو خواهد شد و ممکن است به پذیرش برخی شروط یا عقبنشینی از سیاستهای خود وادار شود. برای خلع سلاح هستهای و تقویت دموکراسی در ایران باید یک مسیر مشترک را در پیش گرفت و هماهنگ با اهداف جنبش سبز باید ایران را وادار کرد که برای عادیسازی روابط خود با جامعه بینالملل ابتدا رفتار خود را در قبال شهروندان ایران تغییر دهد.
ری تکیه یادآوری میکند که دولت آمریکا دستور کار مذاکرات خود با ایران را باید گسترش داده و تحولات آرام و بطئی در جامعه ایران را نیز در نظر بگیرد. اکثریت مردم هیچ گونه حمایتی از رژیم نخواهند کرد و جناحهای حاکم درگیر اختلافات شدیدی هستند. تا این مرحله آیتالله خامنهای توانسته است خوب یا بد نقش متعادلکنندهای بین جناحهای رقیب ایفا کند، اما در صورت خارج شدن او از صحنه با توجه به بیماری و کهولت سن انتخاب و توافق بر سر یک رهبر جدید بسیار دشوار و حتی بحرانآفرین خواهد بود.
به اعتقاد این کارشناس آمریکایی، در چنین شرایطی که جمهوری اسلامی با بحرانهای ساختاری روبهرو است، سیاست چماق و هویج در قبال بحران هستهای ایران روش بسیار عاقلانهای نیست. تاریخ نشان داده است که تاکید و دفاع از مسئله حقوق بشر میتواند تاثیر بسیار مهمی بر تحولات و تغییرات سیاسی داشته باشد.
نمونه برجسته آن پیمان هلسینکی در سال ۱۹۷۵ بود که زمینه را برای رشد و فعالیت گروههای طرفدار دموکراسی در اروپای شرقی و زمینه فروپاشی نظامهای کمونیستی را فراهم ساخت.
ری تکیه در پایان این تحلیل خاطرنشان میکند که تاکید بر مسئله حقوق بشر در مذاکرات با ایران علاوه بر تقویت جنبش دموکراسیخواهی باعث خواهد شد که جناحها یا بخشهایی از صاحبان قدرت مثل مسئولان نهادهای امنیتی یا روحانیون و سیاستمداران در جمهوری اسلامی تحت فشار این واقعیت را بپذیرند که برای بهبود مناسبات با جامعه بینالملل و حفظ حدی از منافع ملی ایران باید به این تغییرات تن بدهند.
بعید نیست که نسل بعدی از کسانی که رهبری ایران را در دست میگیرند در حوزه تعهدات خود در قبال شهروندان و خواستهای جامعه با حساسیت عمل کنند. در عین حال آمریکا با مرتبط کردن فشارهای دیپلماتیک با مسئله حقوق بشر و دموکراسی میتواند در زمینه بحران هستهای نیز به ایران فشار بیشتری وارد کند.
از این طریق یکی از بحرانهای خطرناک به شیوه مسالمتآمیز حل خواهد شد و در عین حال این امکان وجود خواهد داشت که حکومت ایران از یک نظام استبدادی دینی به حکومتی مسئول و با چهرهای انسانیتر تحول یابد.
ری تکیه در مقدمه مطلب خود در روزنامه واشینگتن پست مینویسد که دولت آمریکا به عنوان یک نظام سیاسی دمکراتیک و عملگرا امیدوار است که فشارهای اقتصادی رهبران ایران را وادار کند برای خلاص شدن از این تنگناهای اقتصادی اقدامات و سیاستهای استراتژیک خود را تغییر دهند.
اما سابقه عملکرد حکومت ایران نشان داده است که شاید فشارهای اقتصادی به تنهایی کارساز نباشد. در عین حال جمهوری اسلامی نقطهضعفهای دیگری نیز دارد که یکی از عمدهترین آنها مسئله دموکراسی و حقوق بشر است. تاکید بر حقوق بشر و تقویت جنبش دموکراسیخواهی در ایران میتواند برای آمریکا و غرب اهرم فشار بهتری باشد تا جمهوری اسلامی را به تجدید نظر در برنامه هستهای خود وادارد.
ری تکیه مینویسد یکی از تناقضهای مهم در تاریخ معاصر ایران این است که تسلط استبداد مذهبی در این کشور باعث شکلگیری یکی از تکنوکراتترین جنبشهای دموکراسیخواهی در کشور شده است. جنبش سبز که لایههای اجتماعی مختلف در جامعه ایران را در برمیگیرد تعریف جدیدی از مناسبات بین آحاد مردم و قدرت سیاسی و همین طور تفسیر متفاوتی را از رابطه دین و دموکراسی ارائه میدهد.
شالودههای اصلی این جنبش تاکید بر رای و اراده عمومی مردم، احترام به افکار عمومی در سطح بینالمللی و پایان دادن به محدودیتها و استبداد سیاسی است که در شرایط فعلی توسط رهبر جمهوری اسلامی و رئیس جمهور ایران اعمال میشود.
ری تکیه در ادامه مطلب خود در واشینگتن پست میافزاید که با وجود فشار و سرکوب شدید حکومت طی یک سال و نیم گذشته جنبش سبز به فعالیت خود ادامه داده و حکومت ایران بیش از گذشته در میان مردم منزوی میشود. ابعاد اختلافات در درون حکومت و ناامیدی بسیاری از وفاداران سابق جمهوری اسلامی به آینده این نظام نشان میدهد که تداوم جنبش سبز اعتماد به نفس و مشروعیت نظام سیاسی حاکم بر ایران را بهشدت تضعیف کرده است.
به اعتقاد این پژوهشگر شورای روابط خارجی آمریکا در هر گونه مذاکره و دیالوگی با ایران علاوه بر سیاستهای هستهای، غرب باید این کشور را در حوزه حقوق بشر نیز تحت فشار قرار دهد. این موارد عبارتاند از آزادی تمام زندانیان سیاسی، رفع محدودیتها از فعالیت نهادهای مدنی و آزادی انتشار مطبوعات و فعالیت رسانههایی که توقیف شدهاند.
دولت آمریکا با تاکید بر یک چنین خواستها و شروطی میتواند انتقاد و مخالفت با حکومت در داخل ایران را تقویت کند. از این طریق میتوان همزمان با فشارهای اقتصادی از خارج، فضای انتقاد و مخالفت سیاسی در داخل ایران را نیز تشدید کرد. رژیم جمهوری اسلامی در این حالت با دو عامل نیرومند روبهرو خواهد شد و ممکن است به پذیرش برخی شروط یا عقبنشینی از سیاستهای خود وادار شود. برای خلع سلاح هستهای و تقویت دموکراسی در ایران باید یک مسیر مشترک را در پیش گرفت و هماهنگ با اهداف جنبش سبز باید ایران را وادار کرد که برای عادیسازی روابط خود با جامعه بینالملل ابتدا رفتار خود را در قبال شهروندان ایران تغییر دهد.
ری تکیه یادآوری میکند که دولت آمریکا دستور کار مذاکرات خود با ایران را باید گسترش داده و تحولات آرام و بطئی در جامعه ایران را نیز در نظر بگیرد. اکثریت مردم هیچ گونه حمایتی از رژیم نخواهند کرد و جناحهای حاکم درگیر اختلافات شدیدی هستند. تا این مرحله آیتالله خامنهای توانسته است خوب یا بد نقش متعادلکنندهای بین جناحهای رقیب ایفا کند، اما در صورت خارج شدن او از صحنه با توجه به بیماری و کهولت سن انتخاب و توافق بر سر یک رهبر جدید بسیار دشوار و حتی بحرانآفرین خواهد بود.
به اعتقاد این کارشناس آمریکایی، در چنین شرایطی که جمهوری اسلامی با بحرانهای ساختاری روبهرو است، سیاست چماق و هویج در قبال بحران هستهای ایران روش بسیار عاقلانهای نیست. تاریخ نشان داده است که تاکید و دفاع از مسئله حقوق بشر میتواند تاثیر بسیار مهمی بر تحولات و تغییرات سیاسی داشته باشد.
نمونه برجسته آن پیمان هلسینکی در سال ۱۹۷۵ بود که زمینه را برای رشد و فعالیت گروههای طرفدار دموکراسی در اروپای شرقی و زمینه فروپاشی نظامهای کمونیستی را فراهم ساخت.
ری تکیه در پایان این تحلیل خاطرنشان میکند که تاکید بر مسئله حقوق بشر در مذاکرات با ایران علاوه بر تقویت جنبش دموکراسیخواهی باعث خواهد شد که جناحها یا بخشهایی از صاحبان قدرت مثل مسئولان نهادهای امنیتی یا روحانیون و سیاستمداران در جمهوری اسلامی تحت فشار این واقعیت را بپذیرند که برای بهبود مناسبات با جامعه بینالملل و حفظ حدی از منافع ملی ایران باید به این تغییرات تن بدهند.
بعید نیست که نسل بعدی از کسانی که رهبری ایران را در دست میگیرند در حوزه تعهدات خود در قبال شهروندان و خواستهای جامعه با حساسیت عمل کنند. در عین حال آمریکا با مرتبط کردن فشارهای دیپلماتیک با مسئله حقوق بشر و دموکراسی میتواند در زمینه بحران هستهای نیز به ایران فشار بیشتری وارد کند.
از این طریق یکی از بحرانهای خطرناک به شیوه مسالمتآمیز حل خواهد شد و در عین حال این امکان وجود خواهد داشت که حکومت ایران از یک نظام استبدادی دینی به حکومتی مسئول و با چهرهای انسانیتر تحول یابد.