آيتالله يوسف صانعی، از مراجع تقليد منتقد دولت ايران، در يک سخنرانی در شهر گرگان از وضعيت جاری در ايران و آن چه قتل تظاهرکنندگان و شکنجه زندانيان خواند، بهشدت انتقاد کرد و خواستار تحریم «رسانههای دروغگو» شد.
وی در این سخنرانی گفت: «ما موظفيم هر رسانهای که دروغ میگويد، خودمان را به آن وابسته نکنيم. روزنامهای دروغ میگويد، راديو تلويزيونی دروغ میگويد، روحانی دروغ میگويد، خودمان را به اينها وابسته نکنيم، حداقل به حرفهايشان گوش ندهيم که مبادا تحت تاثير قرار بگيريم.»
رادیوفردا در این باره با احمد قابل، پژوهشگر دین، مصاحبهای کرده است:
آقای قابل! آيتالله صانعی در صحبتهای خود میگويد که توجه به رسانههای دروغگو خلاف قرآن است و بعد آيهای از قرآن را میخواند. اين صحبت چه حکمی پيدا میکند، آيا فتوا است و بر مؤمنان واجب است که به آن عمل کنند؟
شايد منظور آقای صانعی اين است که مسئله جزو مسلميات است و اين مطلب را به شيوه بيان حکم گفتهاند. ولی اثر وضعی که اکنون دارد، بيشتر برای مقلدان ايشان است و بايد به اين مسئله توجه کنند که آقای صانعی راديو و تلويزيون و رسانههای در دست حاکميت را به صورت مصداقی بيان کرده است.
استماع کذب يعنی انسان عمداً کذب را گوش کند و روی آن حساب باز کند. سمع اين است که مثلا ما از جايی رد میشويم و صدايی پخش میشود و به گوش ما میخورد، اما خودمان قصد نداشتيم آن صدا را گوش کنيم.
آن جايی که انسان با قصد و اراده به چيزی گوش میکند استماع میگويند. استماع کذب به طور مطلق حرام است، يعنی اگر انسان بداند کسی دروغ میگويد ولی به حرف او گوش بدهد و بر اساس اين دروغ برنامه زندگی خود را تنظيم کند، اين امر حرام است. همان طور که دروغگويی حرام است، استماع کذب نيز حرام است.
تمام زندگی بشر مبتنی بر اطلاعات و اخباری است که منتشر میشوند. اما اگر يک خبرگزاری دروغگو از آب درآمد، مردم نسبت به خبرهای آن بیاعتنا میشوند و اگر توجه کنند برای اين است که بروند تحقيق کنند.
در آيه قرآن هم دستور آمده اگر فرد فاسقی که مثلاً سابقه دروغگويی و تهمت زدن دارد خبری را نقل کرد، بايد خبر او را بررسی کنيد و بدون بررسی حق نداريد آن را منشأ اثر قرار دهيد.
حقيقت ماجرا اين است که انسان وقتی اين صحنهها را از تلويزيون میبيند و از صدا و سيما، سخنرانها و ائمه جمعه دروغهای مسلم میشنود و حتی رهبری کشور مبتنی بر همين دروغها اظهار نظر میکند، طبيعی است اگر بخواهد اين صحبتها را در زندگی خود منشأ اثر قرار دهد، کار حرامی انجام داده است.
اگر انسان اطمينانی به آنها ندارد و آنها را شامل دروغ میداند، ديگر نمیتواند به حرفها و اخبار آنها اعتماد کند.
آقای قابل! وقتی يکی از مراجع تقليد مانند آقای صانعی توجه به رسانههای دروغ را خلاف قرآن اعلام میکند، تکليف ديگر مجتهدان چه میشود. آيا اين بحث در زمره احکام سلطانی قرار میگيرد که ديگران هم بايد آن را تاييد کنند؟
موردی که آقای صانعی مطرح کرده، در مرحله به گونهای است که بيان حکم از آن استشمام میشود. ولی حقيقت اين است که در اين موارد خاص و جزيی عنوان حکم شايد خيلی صادق نباشد و بيشتر جنبه فتوا دارد. يعنی در يک مورد خاص ايشان میگويد به علم رسيدم که اين رسانه دروغگو است و وقتی اين مسئله ثابت شود همه میدانند که نبايد به دروغگو اعتماد کرد.
ولی اين که ديگران هم از نظر مصداقی به نتيجه رسيده باشند که اين رسانه مطلقاً دروغگو است برای فقهای ديگر جای تأمل دارد و آنها میتوانند بگويند از نظر شرعی برای ما ثابت نشده است.
گرچه برای شخص من هم ثابت شده که اين رسانهها دروغ میگويند و يا برای آيتالله منتظری هم ثابت شده که اينها دروغ میگويند و برای هر کس که ثابت شود حکم همين است.
وی در این سخنرانی گفت: «ما موظفيم هر رسانهای که دروغ میگويد، خودمان را به آن وابسته نکنيم. روزنامهای دروغ میگويد، راديو تلويزيونی دروغ میگويد، روحانی دروغ میگويد، خودمان را به اينها وابسته نکنيم، حداقل به حرفهايشان گوش ندهيم که مبادا تحت تاثير قرار بگيريم.»
رادیوفردا در این باره با احمد قابل، پژوهشگر دین، مصاحبهای کرده است:
آقای قابل! آيتالله صانعی در صحبتهای خود میگويد که توجه به رسانههای دروغگو خلاف قرآن است و بعد آيهای از قرآن را میخواند. اين صحبت چه حکمی پيدا میکند، آيا فتوا است و بر مؤمنان واجب است که به آن عمل کنند؟
شايد منظور آقای صانعی اين است که مسئله جزو مسلميات است و اين مطلب را به شيوه بيان حکم گفتهاند. ولی اثر وضعی که اکنون دارد، بيشتر برای مقلدان ايشان است و بايد به اين مسئله توجه کنند که آقای صانعی راديو و تلويزيون و رسانههای در دست حاکميت را به صورت مصداقی بيان کرده است.
استماع کذب يعنی انسان عمداً کذب را گوش کند و روی آن حساب باز کند. سمع اين است که مثلا ما از جايی رد میشويم و صدايی پخش میشود و به گوش ما میخورد، اما خودمان قصد نداشتيم آن صدا را گوش کنيم.
آن جايی که انسان با قصد و اراده به چيزی گوش میکند استماع میگويند. استماع کذب به طور مطلق حرام است، يعنی اگر انسان بداند کسی دروغ میگويد ولی به حرف او گوش بدهد و بر اساس اين دروغ برنامه زندگی خود را تنظيم کند، اين امر حرام است. همان طور که دروغگويی حرام است، استماع کذب نيز حرام است.
تمام زندگی بشر مبتنی بر اطلاعات و اخباری است که منتشر میشوند. اما اگر يک خبرگزاری دروغگو از آب درآمد، مردم نسبت به خبرهای آن بیاعتنا میشوند و اگر توجه کنند برای اين است که بروند تحقيق کنند.
در آيه قرآن هم دستور آمده اگر فرد فاسقی که مثلاً سابقه دروغگويی و تهمت زدن دارد خبری را نقل کرد، بايد خبر او را بررسی کنيد و بدون بررسی حق نداريد آن را منشأ اثر قرار دهيد.
حقيقت ماجرا اين است که انسان وقتی اين صحنهها را از تلويزيون میبيند و از صدا و سيما، سخنرانها و ائمه جمعه دروغهای مسلم میشنود و حتی رهبری کشور مبتنی بر همين دروغها اظهار نظر میکند، طبيعی است اگر بخواهد اين صحبتها را در زندگی خود منشأ اثر قرار دهد، کار حرامی انجام داده است.
حقيقت ماجرا اين است که انسان وقتی اين صحنهها را از تلويزيون میبيند و از صدا و سيما، سخنرانها و ائمه جمعه دروغهای مسلم میشنود و حتی رهبری کشور مبتنی بر همين دروغها اظهار نظر میکند، طبيعی است اگر بخواهد اين صحبتها را در زندگی خود منشأ اثر قرار دهد، کار حرامی انجام داده است.
آقای قابل! وقتی يکی از مراجع تقليد مانند آقای صانعی توجه به رسانههای دروغ را خلاف قرآن اعلام میکند، تکليف ديگر مجتهدان چه میشود. آيا اين بحث در زمره احکام سلطانی قرار میگيرد که ديگران هم بايد آن را تاييد کنند؟
موردی که آقای صانعی مطرح کرده، در مرحله به گونهای است که بيان حکم از آن استشمام میشود. ولی حقيقت اين است که در اين موارد خاص و جزيی عنوان حکم شايد خيلی صادق نباشد و بيشتر جنبه فتوا دارد. يعنی در يک مورد خاص ايشان میگويد به علم رسيدم که اين رسانه دروغگو است و وقتی اين مسئله ثابت شود همه میدانند که نبايد به دروغگو اعتماد کرد.
ولی اين که ديگران هم از نظر مصداقی به نتيجه رسيده باشند که اين رسانه مطلقاً دروغگو است برای فقهای ديگر جای تأمل دارد و آنها میتوانند بگويند از نظر شرعی برای ما ثابت نشده است.
گرچه برای شخص من هم ثابت شده که اين رسانهها دروغ میگويند و يا برای آيتالله منتظری هم ثابت شده که اينها دروغ میگويند و برای هر کس که ثابت شود حکم همين است.