فستيوال موسيقی ملل « ريسپکت» Respect در جمهوری چک هر ساله گروه های موسيقی ملل را از سراسر جهان دعوت مي کند تا در اين جشنواره برنامه های خود را اجرا کنند.
در جشنواره دو روزه ريسپکت ِ ۲۰۰۸ در شهر پراگ که روزهای ۷ و ۸ تيرماه برگزار شد ، گروه های مختلفی از کشورهای مختلف افريقايی، اروپای شرقی، فرانسه، اسراييل و امريکای شمالی شرکت داشتند.
سعيد شنبه زاده نوازنده چيره دست سازهای محلی ِ «نی انبان » و « نی جفتی » و سازهای کوبه ای بوشهری و پژوهشگر موسيقی اين شهر نيز به دعوت جشنواره ريسپکت روز ۸ تير همراه با پسر ۱۵ ساله اش نقيب، به اجرای برنامه پرداخت. کنسرتی که هرچند همراه با اشعار و آوازهايی به زبان فارسی بود اما تحسين مخاطبان اروپايی را برانگيخت.
گروه موسيقی شنبه زاده، سال هاست که فعالانه درايران و جهان کوشيده است که با تمرکز بر موسيقی محلی بوشهر، اين موسيقی را به جهان معرفی کند.
سعيد شنبه زاده طی سفرش به پراگ در مصاحبه ای با راديو فردا شرکت کرد:
آقای شنبه زاده! شاهد آن بوديم که در هنگام اجرای برنامه ، کارتان چقدر مورد توجه مردم قرار گرفت. شما خودتان کارتان را درچه دسته ای قرار می دهيد، موسيقی مردم پسند، پاپ و تجاری يا موسيقی که بعد هنری دارد و پيشرو است؟
يکی از کارهايی که می کنم، معرفی محض موسيقی و رقص بوشهر است و هدف اصلی بيشتر کنسرت هايم اين مسئله است. بخش ديگری از کارهايم، تلفيقی است با گروه موسيقی جاز و گروه های ديگر.
من چيزی را به اين موسيقی اضافه نکرده ام . به تنها چيزی که بسيار اهميت می دهم کيفيت است و شيوه ارائه آن، اين که در يک کنسرت چگونه می توانيم بخش های مختلف موسيقی بوشهر را بهتر به مردم معرفی کنيم.
موسيقی بوشهر، فقط ساز نی انبان يا نی جفتی نيست، بلکه حرکت داخل آن است و چيزهای جزيی مانند رقص، کل زدن و دست زدن. هميشه سعی می کنم داخل کارهايم اين جزييات باشد زيرا بعضی وقت ها اين جزييات بسيار مهمند و رنگ آميزی و تنوع موسيقی را بيشتر نشان می دهد.
من تا آن جا که امکان داشته باشد از تمام المان هايی که در موسيقی و رقص بوشهر وجود دارد و توانسته ام آنها را پيدا کنم، استفاده کنم. البته هنوز تمام نشده و خيلی چيزهای ديگر وجود دارد که هنوز نتوانسته ام، روی صحنه ببرم.
هنوز موفق نشده ام به طور کامل در مورد موسيقی کار و چيزهايی که صيادان و ناخداها موقع کار کردن می خوانند و در بوشهر به آن «نيمه» می گويند کار کنم.
طبعت و سادگی موسيقی بوشهر است که مردم از نقاط مختلف دنيا چه ايرانی و چه غير ايرانی، می توانند راحت با آن ارتباط برقرار کنند و لذت ببرند.
قطعاتی را که می خواهيد اجرا کنيد، چگونه انتخاب می کنيد؟ آيا اجرای بداهه نيزدر کارهايتان وجود دارد؟
هميشه قطعاتی به صورت بداهه و از پيش تعيين نشده، درکنسرت هايم وجود دارد. مثلا به تماشاچی ها ياد می دهيم با ما همراهی کنند، کل بزنند يا يزله خوانی کنند.
زمانی که مردم مشارکت کنند و خودشان اجرا کننده باشند و ما هم يکی از آنها باشيم، ديگر شنبه زاده و ديگران مطرح نيستند، بلکه فضای خوب و گرمی به وجود می آيد و اين فضای اين بده و بستان، خيلی در موسيقی بوشهر حالت طبيعی دارد و در فرهنگ ما وجود دارد.
آن چه که من تجربه کرده ام، اين است که اگر سادگی و صداقت در کار باشد و بحث برتری مطرح نباشد کار موفق است و اين يک اصل و مسئله فلسفی در کار است و در اينجا بحث تکنيکی مطرح نيست.
مثلا وقتی در بوشهر سنج دمام می زنند، اين ساز مخصوص فرد خاصی نيست. بخشی از موسيقی مذهبی است و همه می توانند در اين مراسم ساز بزنند و شرکت کنند. يا وقتی که در عروسی يزله خوانی می کنند، همه می توانند يزله بخوانند و اين مخصوص شخص خاصی نيست. من نيز ياد گرفته ام درکارهايم روی صحنه، از اين مسئله استفاده کنم.
در برنامه تان، نی انبان و نی جفتی داشتيد و سازجديدی که شبيه قره نی بود و همچنين نقيب شنبه زاده پسرتان، سازهای کوبه ای را اجرا می کرد. در مورد ساز جديدی که شبيه قره نی بود، توضيح دهيد.
اين سازی است که يکی از دوستانم بر اساس فواصلی که در موسيقی بوشهر وجود دارد، برايم درست کرده است. خودش موزيسين است و در پاريس زندگی می کند.
او اين ساز را به من هديه کرد و من نيز از صدای ساز خوشم آمد، زيرا فواصل آن با شروه خوانی و مثنوی خوانی و بخش های ديگر موسيقی بوشهر جور در می آمد. در کنسرت هايم از آن استفاده می کنم و اين بخش به عنوان معرفی ملودی های شروه خوانی يا مثنوی خوانی است.
ساز بسيار خوبی است و صدای آن جذاب و آرامش بخش است. اين بخش را برای دل خودم در کنسرت ها اجرا می کنم و برايم بسيار دل نشين است.
گفتيد که چيزی به موسيقی بوشهر اضافه نکرده ايد. آيا احساس خطر نمی کنيد که ممکن است کارتان زمانی حالت تکراری پيدا کند؟ آيا وقت آن نرسيده که با پايگاه قرار دادن اين موسيقی، دست به ابداع کارهای جديد بزنيد؟
در اين بخش هرگز نوآوری و حرکت به جلو، نمی تواند به وجود آيد مگر اين که از گذشته خود اطلاع کامل داشته باشيم. وقتی هيچ منبع و مأخذ و کار ضبط شده ای در ارتباط با موسيقی بوشهر وجود ندارد و مردم دنيا هنوز اين موسيقی را نشناخته اند، نمی توانم از خودم چيز جدديدی اضافه کنم.
ولی در عین حال، در يادگيری و شناخت گذشته و اهميت دادن به کيفيت، مطمئنن به چيزهای جديدی می رسم و از آن در کارهايم استفاده می کنم. می توانيم اسم اين کار را کمپوزیسیون،ترکيب بندی، بگذاريم.
به عنوان مثال، ساز نی انبان که در مراسم عروسی و ديگر مراسم بوشهر می شنويم، خيلی وقت ها اشکال دارد.
وقتی ملودی های بوشهر را با سازی که نواخته می شود مقايسه می کنم، می بينم که اين موسيقی خارج است و من هنوز به عنوان يک موزيسين، بايد روی اين مسئله کار کنم که ساز ما صدای درست داشته باشد.
يا اين که ساز ضربی با ساز نی انبان بايد يک کوک هماهنگ داشته باشد. يا وقتی نی جفتی می زنم و می خواهم نفس برگردان، کنم صدای سازم خارج نشود و بتوانم صدای اصلی اين ساز را توليد کنم. اين کارها احتياج به زمان ويادگيری دارد و وظيفه من است که روی اين ها کار کنم.
من نمی توانم خودم را هزار تکه کنم و ترس اين را داشته باشم که يک روز اين موسيقی تکراری شود، ترس برادر مرگ است. اصلا هنوز اتفاقی نيفتاده است که بخواهد تکراری شود.
چه کسی موسیقی بوشهر را می شناسد؟ مردم ايران و حتی بسياری از موزيسين های ايرانی و دانشجوهای موسيقی به موسيقی بوشهر و بندر عباس می گويند موسيقی بندری!، در حالی که موسيقی جنوب ربطی به موسيقی بندری ندارد.
موسيقی بوشهر، بندرعباس و حتی خوزستان فدای موسيقی بندری شد. خدا کند اين موسيقی به جايی برسد که يک روز تکراری شود و آن وقت افراد دیگر مثلا نقیب یا حبیب مفتاح بوشهری یا محمود بردک نیا این کار را ادامه دهد.
در گروهی که از سال ۶۹ با آنها کار می کردم، من کم سن تر از همه بودم، ولی حالا از همه مسن ترم. کسانی که با ما کار می کردند از جمله جعفر بردک نيا، سلمان بلال زاده و رسول خراسانی مردند. من خيلی چيزها را از استادم احمد علی شرفی و عبدالحسين صفاری يادگرفتم. البته شيوه من با آنها فرق می کند که البته اين امر طبيعی است.
من از زمانی که به فرانسه آمدم، وارد کنسرواتوار شدم که موسيقی غربی را بشناسم. اين که اين موسيقی چيست و آيا بر موسيقی ما برتری دارد و اصولا بحث برتری در موسيقی مطرح است يا نه؟
من می خواهم نکته ای را در جواب اين سؤال بگويم، آيا سمفونی پنج بتهون تکراری ميشود؟ چطور سال هاست که ارکسترهای دنيا آن را اجرا می کنند و تکراری نشده است، اين جاست که کيفيت مطرح می شود. ارکستر سمفونيک تهران يا ارکستر فيلارمونيک برلين يا ارکستر چک ، همه اينها سالهاست که مثلا سمفونی پنج بتهون را می نوازند، اما اين کجا و آن کجا. اينجا بحث کيفيت است.
از گروهتان که درايران و خارج از کشور، با آنها برنامه های مختلف اجرا می کرديد، نام برديد. به نظر ميرسد مدتی است کم کار شده ايد و همکاريتان با هم کم شده است.
نه، همکاريمان اتفاقا بسيار گسترده است. تمام دوستانی که در ايران با آنها کار می کنم، هر ۳-۲ ماه برای اجرای کنسرت می آيند وهمين هفته آينده هم در نروژ اجرا داريم. کانادا اجرا داشتيم.
با همان گروه ايرانی تان يا همراه گروه جاز فرانسوی؟
فقط با گروه موسيقی بوشهر و متأسفانه مشکل ويزا وجود دارد و برای هنرمندان ايرانی خيلی مشکلات زياد شده است. اگر هنرمندان ايرانی نتوانند از ايران خارج شوند، مردم در خارج از ايران نمی توانند هنر واقعی ايرانی را بشناسند. هنرمندان داخلی حقشان است که بيايند زيرا زحمت می کشند و در آن شرايط زندگی می کنند.
من چون متعلق به منطقه جنوب هستم و شناخت بيشتری نسبت به فرهنگ جنوب دارم، دلم می خواهد به بچه های جنوب کمک کنم و هر جا که بتوانم سعی ميکنم که موزيسين های جنوب ايران را دست کم معرفی کنم و اگر بتوانم کمکشان کنم که بتوانند خارج از ايران برنامه های خود را معرفی و اجرا کنند. هنرمندان ايرانی سالهاست که از طرف دولت هيچگونه حمايتی دريافت نميکنند و فقط مانده مردم که از هنرمندان ايرانی حمايت کنند.
آقای شنبه زاده! برنامه بعديتان چيست؟
برنامه بعدی ما، کنسرت دراسلو نروژ است در سوم و چهارم ژوييه. بعد در جنوب فرانسه در۱۴ ژوييه و بعد هم درکانادا که بخشی از آن موسيقی سنتی و بخش ديگر تلفيق با جاز است.