روز شنبه یکی از مقامات جمهوری اسلامی در یک سخنرانی در دانشگاه شاهد، روايت رسمی جمهوری اسلامی از نحوه خروج ابوالحسن بنیصدر، نخستين رئيس جمهور ايران، از کشور را رد کرده و گفت که نظام اسلامی به بنیصدر «اجازه داد از کشور خارج شود».
این گفته مجتبی ذوالنور، جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران ایران، بود.
بنیصدر: اولا دروغگو کمحافظه میشود. ثانیا متناقض حرف میزند و ثالثا عقل زورمدار نمیتواند بدون تخریب شروع کند. تخریب را شروع میکند و توجه هم نمیکند که با تخریب خودش دارد شروع میکند.
این آقای دروغگو که سوابقش هم بر همه معلوم است و از آن آدمکشهای ردیف اول این رژیم است، حالا دارد ادعا میکند که آن رژیم خودش اجازه داده که من از ایران خارج شوم.
اگر این طور بود که شما خودتان اجازه دادید من خارج بشوم، پس اعدام کردن آن عده بیگناه به چه قاعده بوده است؟
میگویید که من با چادرنماز از ایران گریختهام. آن را هم (لابد) دادهام به آن دانشجوی گرامی، مجید توکلی، که رژیم به لحاظ استقامتش او را بازداشت کرد و در جا هم همان جا اعلام کرد که او خواسته است با چادرنماز فرار کند و دستگیر شده است!
کسی نیست به این آقای روحانی بگوید با چادرنماز چه جور میشود وارد فرودگاه نظامی شد؟ حتی با لباس شخصی هم نمیشود وارد فرودگاه نظامی شد. حتی اشخاصی که کارت ورود ندارند را هم راه نمیدهند.
یکی از همین افراد کادر نیروی هوایی کارتش را به من داده بود و من با لباس نظامی وارد فرودگاه شدم، با آن کارت سوار هواپیما شدم و به خارج رفتم.
با بیسیم خلبان ارتباط برقرار کردند و به خلبان گفتند که برگردید وگرنه شما را با موشک میزنیم. ولی من چون اطلاع داشتم که فانتومهای ایران در شب چنین امکانی را ندارند، اعتنایی به تهدید آنها نشد. به خلبان گفتم بیخود میگویند، شما به راهتان ادامه بده. راهش را ادامه داد و از مرز خارج شد.
دلیلش را باید در تحول جامعه ایرانی جستجو کرد. این که این جامعه به تدریج دارد سانسور را میشکند. واقعیتها را دارد کشف میکند و به دست میآورد. و میفهمد که در آن زمان کودتاکنندگان خرداد سال ۶۰ چه اهدافی را تعقیب میکردند.
الان دارند میفهمند که ۳۰ سال دوران سیاه خیانت و جنایت و فساد چه بر سر مردم آورده است. بنابراین خطی که در ایران پیروز شد، یعنی خط استقلال و آزادی و مردمسالاری، این خط دارد در ایران قدرت روزافزون میگیرد.
این آقای خامنهای در قم ۵۴ نوبت پشت سر هم از دشمن و خطر دشمن صحبت کرد. و مشکلاتی را طرح میکند که دشمن ساخته است. همین اخیرا هم خطاب به بسیج، دموکراسی غربی را دست انداخت و روحانیون قم را تهدید کرد که اگر چشمزخمی به رژیم برسد، دین و روحانیت به خطر میافتد.
این همه حالت خطر و وحشت و اضطرابی که در آقای خامنهای پیدا شده، از چه رو پیدا شده است؟
این مسئله به شما میفهماند که اینها شب و روز مسئلهای ندارند جز این که راجع به بنیصدر صحبت کنند. حالا یک روز دروغ میگویند و فردا میبینند آن دروغ از اعتبار افتاده، آن را کمی این ور و آن ور میکنند و چیز دیگری تحویل مردم میدهند. دلیلش همین است.
این گفته مجتبی ذوالنور، جانشين نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران ایران، بود.
- رادیوفردا در گفتوگو با ابوالحسن بنیصدر در پاریس درباره این اظهارات آقای ذوالنور سوال کرده و از او ابتدا پرسیده است که آیا هنگام خروجش از ایران هیچ گونه مقاومتی از سوی نیروهای امنیتی صورت نگرفته بود؟
بنیصدر: اولا دروغگو کمحافظه میشود. ثانیا متناقض حرف میزند و ثالثا عقل زورمدار نمیتواند بدون تخریب شروع کند. تخریب را شروع میکند و توجه هم نمیکند که با تخریب خودش دارد شروع میکند.
این آقای دروغگو که سوابقش هم بر همه معلوم است و از آن آدمکشهای ردیف اول این رژیم است، حالا دارد ادعا میکند که آن رژیم خودش اجازه داده که من از ایران خارج شوم.
اگر این طور بود که شما خودتان اجازه دادید من خارج بشوم، پس اعدام کردن آن عده بیگناه به چه قاعده بوده است؟
میگویید که من با چادرنماز از ایران گریختهام. آن را هم (لابد) دادهام به آن دانشجوی گرامی، مجید توکلی، که رژیم به لحاظ استقامتش او را بازداشت کرد و در جا هم همان جا اعلام کرد که او خواسته است با چادرنماز فرار کند و دستگیر شده است!
کسی نیست به این آقای روحانی بگوید با چادرنماز چه جور میشود وارد فرودگاه نظامی شد؟ حتی با لباس شخصی هم نمیشود وارد فرودگاه نظامی شد. حتی اشخاصی که کارت ورود ندارند را هم راه نمیدهند.
یکی از همین افراد کادر نیروی هوایی کارتش را به من داده بود و من با لباس نظامی وارد فرودگاه شدم، با آن کارت سوار هواپیما شدم و به خارج رفتم.
- آقای ذالنور گفته است حتی آن دو هواپیمای جنگندهای که برای برگرداندن هواپیمای شما بلند شده بودند، حالت نمایشی و ترفندی داشتهاند. آیا آن دو هواپیمای جنگنده تلاشی برای برگرداندن هواپیمای شما انجام دادند؟
با بیسیم خلبان ارتباط برقرار کردند و به خلبان گفتند که برگردید وگرنه شما را با موشک میزنیم. ولی من چون اطلاع داشتم که فانتومهای ایران در شب چنین امکانی را ندارند، اعتنایی به تهدید آنها نشد. به خلبان گفتم بیخود میگویند، شما به راهتان ادامه بده. راهش را ادامه داد و از مرز خارج شد.
- به نظر شما چرا مقامات جمهوری اسلامی بعد از سه دهه که همواره روایت دیگری از نحوه خروج شما از کشور را ارائه میدادند و روی آن مانور میدادند، حالا میگویند خود نظام در جریان خروج شما بوده و تلویحا اجازه خروج شما را صادر کرده است؟
دلیلش را باید در تحول جامعه ایرانی جستجو کرد. این که این جامعه به تدریج دارد سانسور را میشکند. واقعیتها را دارد کشف میکند و به دست میآورد. و میفهمد که در آن زمان کودتاکنندگان خرداد سال ۶۰ چه اهدافی را تعقیب میکردند.
الان دارند میفهمند که ۳۰ سال دوران سیاه خیانت و جنایت و فساد چه بر سر مردم آورده است. بنابراین خطی که در ایران پیروز شد، یعنی خط استقلال و آزادی و مردمسالاری، این خط دارد در ایران قدرت روزافزون میگیرد.
این آقای خامنهای در قم ۵۴ نوبت پشت سر هم از دشمن و خطر دشمن صحبت کرد. و مشکلاتی را طرح میکند که دشمن ساخته است. همین اخیرا هم خطاب به بسیج، دموکراسی غربی را دست انداخت و روحانیون قم را تهدید کرد که اگر چشمزخمی به رژیم برسد، دین و روحانیت به خطر میافتد.
این همه حالت خطر و وحشت و اضطرابی که در آقای خامنهای پیدا شده، از چه رو پیدا شده است؟
این مسئله به شما میفهماند که اینها شب و روز مسئلهای ندارند جز این که راجع به بنیصدر صحبت کنند. حالا یک روز دروغ میگویند و فردا میبینند آن دروغ از اعتبار افتاده، آن را کمی این ور و آن ور میکنند و چیز دیگری تحویل مردم میدهند. دلیلش همین است.