پس از حمایت رئیس مجلس و برخی از نمایندگان از حمله به سفارت بریتانیا و باغ قلهک و اشغال این دو محل، انجام این عمل توسط بسیجیان که رسما تحت فرماندهی ولی فقیه هستند، حضور برخی فرماندهان میانی سپاه در میان حملهکنندگان به سفارت، خودداری نیروی انتظامی از دفاع از سفارت بریتانیا و باغ قلهک و عدم برخورد نیروهای امنیتی و قضایی با مهاجمان دیگر جای شک و تردیدی باقی نمیماند که دستور حمله توسط علی خامنهای صادر شده است.
خامنهای تردیدی نداشته است که پس از این حمله، سفارت ایران در بریتانیا نیز بسته خواهد شد و بسیاری کشورهای اروپایی سفرای خود را از ایران فرا خواهند خواند (در نظام عقلانی و دموکراتیک، تصمیم گیریها قابل پیشبینی است). همچنین تردیدی نیست که بریتانیا و همپیمانانش در اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی پس از این عمل غیر قانونی و غیر قابل توجیه فشار بر ایران را با تحریمهای بیشتر و آمادگی برای برخورد نظامی افزایش خواهند داد.
چرا در این مقطع حساس از روابط خارجی جمهوری اسلامی که قطعنامه پشت قطعنامه علیه رژیم در قلمرو تداوم برنامهٔ اتمی، نقض نهادینهٔ حقوق بشر، و طرحهای تروریستی رژیم (مثل ترور سفیر عربستان) در مجامع بینالمللی صادر میشود، رهبر کشور تصمیم به افزایش تنش در روابط خارجی گرفته است؟ او در این حمله چه به دست میآورد که هزینههایش را نادیده گرفت؟
چهار گزینه
برای تبیین علت این اقدام حکومت جمهوری اسلامی که به تخریب روابط آن با اتحادیه اروپا خواهد انجامید چهار گزینه قابل تصور است:
۱) انتقامگیری از بریتانیا به واسطهٔ اعلام تحریم بانک مرکزی که این میتواند دیگر کشورهای اروپایی را نیز به خاطر نفوذ بریتانیا در اتحادیه اروپا به این گونه تحریمها تشویق کند؛
۲) انتقامگیری به خاطر ترور برخی از افرادی که در برنامهٔ هستهای ایران کار میکردند و تصور سپاهیان آن است که دستگاههای جاسوسی بریتانیا در آن دست داشتهاند؛ برخی رسانههای دولتی و شبه دولتی انتخاب زمان حمله را به سالگرد کشته شدن مجید شهریاری ربط دادهاند؛
۳) اعلام این موضوع از سوی برخی از رسانههای غربی که بریتانیا در حال آماده شدن برای حملهٔ نظامی به ایران است (گاردین، ۲ نوامبر ۲۰۱۱)، و در صورتی که دیگر کشورهای همپیمان آن به این تصمیم برسند این امر انجام خواهد شد؛
۴) قدرتنمایی ضد خارجی در داخل کشور و آماده کردن زمینهها برای مواجهه با چالشهای امنیتی انتخابات آینده از طریق بحرانسازی در روابط بینالمللی.
تحریمها گزنده بودهاند
نفس حمله به سفارت بریتانیا نمایانگر این واقعیت است که تحریمهای مرتبط به برنامههای اتمی جمهوری اسلامی گزنده بودهاند و مقامات جمهوری اسلامی (غیر از برخی تبلیغات مربوط به تریبونهای نماز جمعه) به صراحت نارضایی خود از این تحریمها را بیان کردهاند. بنابراین اقداماتی که به تشدید آنها بینجامد خودزنی است. نمیتوان فرض کرد که رهبران جمهوری اسلامی این حمله را برای ضربه زدن بیشتر به خود طراحی کرده و به اجرا در آوردهاند.
عملیات مخفی، یک هنجار
جمهوری اسلامی سالهاست عملیات خرابکارانه و مخفی علیه گروهها و کشورهایی را که دشمن میپندارد در سراسر دنیا به اجرا گذاشته است، در عین آن که روابط سیاسی خود را با بسیاری از همین کشورها حفظ کرده است. بنابراین عملیات مخفی، جاسوسی یا خرابکارانهٔ دیگر کشورها برای مقامات نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی یک هنجار است و نه یک رخداد منحصر به فرد. مقامات سپاه سه دهه است در خاورمیانه (لبنان، افغانستان، عراق، ترکیه، کویت و عربستان)، اروپا (ترور مخالفان)، آمریکای لاتین و آفریقا به این گونه عملیات مشغول بودهاند.
کشورهایی که روابط و قوانین موجود بینالملل را به رسمیت نمیشناسند و با ترور، آدم ربایی و تحریک گروههای مسلح به تعامل با دیگر کشورها میپردازند و از عملیات مخفی علیه دیگر کشورها به عنوان ابزار سیاسی استفاده میکنند انتظار هم دارند علیه آنها این گونه عملیات به کار گرفته شود و در صورت انجام چنین عملیاتی، عکسالعمل شدیدی از خود در حوزهٔ عمومی و پیش چشم جهانیان بروز نمیدهند.
حملهٔ نظامی، نه چندان دور از انتظار
به علت نوع رفتار تنشزا و بحرانزای جمهوری اسلامی، فرض مقامات این رژیم آن است که هر لحظه ممکن است کسانی که از آنها ضربهای خوردهاند یا ممکن است در آینده بخورند به تاسیسات نظامی یا برنامهٔ اتمی آنها حمله کنند. از همین جهت تلاش میکنند آخرین تجهیزات نظامی دنیا را تهیه کنند. به همین دلیل اعلام غیر رسمی آمادگی یک کشور برای حملهٔ نظامی به ایران نمیتواند انگیزهٔ لازم را برای اشغال سفارت آن کشور و اعمال رسوایی مثل تحقیر تمثال ملکهٔ انگلیس یا تخریب مدارک کنسولی فراهم کند. آنها که در جمهوری اسلامی از تنش و بحران بهره میبرند از تنشها و بحرانهای تازه تا حد حملهٔ نظامی به تاسیسات اتمی استقبال میکنند.
چالش امنیتی انتخابات آینده
ماههاست وزیر اطلاعات (خبر آنلاین، ۷ آذر ۱۳۹۰) و نیز شخص خامنهای («نباید اجازه داد انتخابات مجلس نهم به چالشی برای امنیت ملی تبدیل شود،» سخنان وی در مراسم عید فطر، ۹ شهریور ۱۳۹۰) و ایدئولوگهای نظام (مثل مصباح یزدی، فردا نیوز، ۶ خرداد ۱۳۹۰) از فتنههای بزرگتری که در انتخابات آیندهٔ مجلس رخ خواهند داد و چالش امنیتی آن برای نظام سخن گفتهاند. برخورد میان نیروهای هوادار دولت و قوهٔ قضاییه در روزنامهٔ ایران در ۳۰ آبان ۱۳۹۰ زنگ خطری برای بروز این گونه رفتارها در دوران رقابتهای انتخاباتی آینده بود.
خامنهای و رهبران سپاه برای پیشگیری از رقابت سیاسی منجر به تنش (میان نیروهایی که همه اتصالاتی با دستگاههای نظامی و امنیتی و شبه نظامی دارند و در برابر احکام قوهٔ قضاییه یا اجرای حکم توسط نیروهای امنیتی و انتظامی مقاومت میکنند) و مشارکت سیاسی غیر قابل کنترل مردم از هیچ ابزار دیگری غیر از تنش در روابط خارجی برخوردار نبودند. تنها با برانگیختن همهٔ کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی است که نیروهای بیترمز تحت فرماندهی جناحهای اقتدارگرا از درگیر شدن با یکدیگر پرهیز خواهند کرد.
تنش میان جناحهای درون حکومت پر هزینه و خونآلود خواهد بود. در تصفیههایی که در درون سپاه یا نیروی انتظامی در دهههای گذشته انجام شده، طرفین بر روی یکدیگر اسلحه کشیده و یکدیگر را به قتل رساندهاند. چنین رخدادی در کشور، حتی در سطح محدود میتواند مخالفان را به اعتراضات گستردهٔ خیابانی تشویق کند.
گرچه هزینهٔ تحریک دول غربی علیه خود بسیار بالاست و احتمالا تحریم خرید نفت یا بانک مرکزی را به کشورهای بیشتری بسط خواهد داد و راههای دیپلماتیک بیشتری را بر جمهوری اسلامی خواهد بست، ثبات سیاسی در داخل و در کنترل داشتن اوضاع در کشور برای خامنهای و فرماندهان سپاهش بر هر موضوع دیگری تقدم دارد. اولویت اول خامنهای حفظ نظام سیاسی به هر قیمت است.
چرا بریتانیا؟
بر اساس تحلیل فوق، حمله و اشغال سفارت فرانسه یا آلمان نیز میتوانست همین کارکرد را داشته باشد. اما سفارت بریتانیا به سه دلیل انتخاب شد: ۱) نارضایی تاریخی بسیاری از ایرانیان از سیاستهای دولت بریتانیا در دوران ملی شدن صنعت نفت و گسترش و قوت نوع بریتانیایی نظریهٔ توطئه در ایران که بسیاری را از این حمله خوشحال میکرد؛ ۲) نگرانی خامنهای از ارتباطات وثیق جناح اسلامگرای سنتگرا با برخی نهادها و مقامات انگلیسی در حالی که وی در پی آن است این گروه را به اکثریت در مجلس آینده برساند، و ۳) خنثی کردن تلاش دولت احمدینژاد برای ارتباط با ایالات متحده و دیگر دولتهای غربی که بریتانیا مجرای خوبی برای این گونه ارتباطات بوده است.
دولت بریتانیا در دوران خاتمی همواره در نقش میانجی میان ایران و دیگر کشورهای غربی ظاهر میشد. یکی از اتهامات جریان انحرافی (به تعبیر خامنهای) یا همان تیم احمدینژاد جاسوسی برای دول بیگانه بوده است. خامنهای با ترسی که از هرگونه ارتباط بدون اطلاع وی با دیگر کشورها دارد نمیخواهد چنین مجرایی باز باشد. بدین ترتیب خامنهای در پی آن بوده که با یک تیر چند هدف بزند، اما مشخص نیست این تیر چگونه به سمت خود وی باز خواهد گشت.
---------------------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
خامنهای تردیدی نداشته است که پس از این حمله، سفارت ایران در بریتانیا نیز بسته خواهد شد و بسیاری کشورهای اروپایی سفرای خود را از ایران فرا خواهند خواند (در نظام عقلانی و دموکراتیک، تصمیم گیریها قابل پیشبینی است). همچنین تردیدی نیست که بریتانیا و همپیمانانش در اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی پس از این عمل غیر قانونی و غیر قابل توجیه فشار بر ایران را با تحریمهای بیشتر و آمادگی برای برخورد نظامی افزایش خواهند داد.
چرا در این مقطع حساس از روابط خارجی جمهوری اسلامی که قطعنامه پشت قطعنامه علیه رژیم در قلمرو تداوم برنامهٔ اتمی، نقض نهادینهٔ حقوق بشر، و طرحهای تروریستی رژیم (مثل ترور سفیر عربستان) در مجامع بینالمللی صادر میشود، رهبر کشور تصمیم به افزایش تنش در روابط خارجی گرفته است؟ او در این حمله چه به دست میآورد که هزینههایش را نادیده گرفت؟
چهار گزینه
برای تبیین علت این اقدام حکومت جمهوری اسلامی که به تخریب روابط آن با اتحادیه اروپا خواهد انجامید چهار گزینه قابل تصور است:
۱) انتقامگیری از بریتانیا به واسطهٔ اعلام تحریم بانک مرکزی که این میتواند دیگر کشورهای اروپایی را نیز به خاطر نفوذ بریتانیا در اتحادیه اروپا به این گونه تحریمها تشویق کند؛
۲) انتقامگیری به خاطر ترور برخی از افرادی که در برنامهٔ هستهای ایران کار میکردند و تصور سپاهیان آن است که دستگاههای جاسوسی بریتانیا در آن دست داشتهاند؛ برخی رسانههای دولتی و شبه دولتی انتخاب زمان حمله را به سالگرد کشته شدن مجید شهریاری ربط دادهاند؛
۳) اعلام این موضوع از سوی برخی از رسانههای غربی که بریتانیا در حال آماده شدن برای حملهٔ نظامی به ایران است (گاردین، ۲ نوامبر ۲۰۱۱)، و در صورتی که دیگر کشورهای همپیمان آن به این تصمیم برسند این امر انجام خواهد شد؛
۴) قدرتنمایی ضد خارجی در داخل کشور و آماده کردن زمینهها برای مواجهه با چالشهای امنیتی انتخابات آینده از طریق بحرانسازی در روابط بینالمللی.
تحریمها گزنده بودهاند
نفس حمله به سفارت بریتانیا نمایانگر این واقعیت است که تحریمهای مرتبط به برنامههای اتمی جمهوری اسلامی گزنده بودهاند و مقامات جمهوری اسلامی (غیر از برخی تبلیغات مربوط به تریبونهای نماز جمعه) به صراحت نارضایی خود از این تحریمها را بیان کردهاند. بنابراین اقداماتی که به تشدید آنها بینجامد خودزنی است. نمیتوان فرض کرد که رهبران جمهوری اسلامی این حمله را برای ضربه زدن بیشتر به خود طراحی کرده و به اجرا در آوردهاند.
عملیات مخفی، یک هنجار
جمهوری اسلامی سالهاست عملیات خرابکارانه و مخفی علیه گروهها و کشورهایی را که دشمن میپندارد در سراسر دنیا به اجرا گذاشته است، در عین آن که روابط سیاسی خود را با بسیاری از همین کشورها حفظ کرده است. بنابراین عملیات مخفی، جاسوسی یا خرابکارانهٔ دیگر کشورها برای مقامات نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی یک هنجار است و نه یک رخداد منحصر به فرد. مقامات سپاه سه دهه است در خاورمیانه (لبنان، افغانستان، عراق، ترکیه، کویت و عربستان)، اروپا (ترور مخالفان)، آمریکای لاتین و آفریقا به این گونه عملیات مشغول بودهاند.
کشورهایی که روابط و قوانین موجود بینالملل را به رسمیت نمیشناسند و با ترور، آدم ربایی و تحریک گروههای مسلح به تعامل با دیگر کشورها میپردازند و از عملیات مخفی علیه دیگر کشورها به عنوان ابزار سیاسی استفاده میکنند انتظار هم دارند علیه آنها این گونه عملیات به کار گرفته شود و در صورت انجام چنین عملیاتی، عکسالعمل شدیدی از خود در حوزهٔ عمومی و پیش چشم جهانیان بروز نمیدهند.
حملهٔ نظامی، نه چندان دور از انتظار
به علت نوع رفتار تنشزا و بحرانزای جمهوری اسلامی، فرض مقامات این رژیم آن است که هر لحظه ممکن است کسانی که از آنها ضربهای خوردهاند یا ممکن است در آینده بخورند به تاسیسات نظامی یا برنامهٔ اتمی آنها حمله کنند. از همین جهت تلاش میکنند آخرین تجهیزات نظامی دنیا را تهیه کنند. به همین دلیل اعلام غیر رسمی آمادگی یک کشور برای حملهٔ نظامی به ایران نمیتواند انگیزهٔ لازم را برای اشغال سفارت آن کشور و اعمال رسوایی مثل تحقیر تمثال ملکهٔ انگلیس یا تخریب مدارک کنسولی فراهم کند. آنها که در جمهوری اسلامی از تنش و بحران بهره میبرند از تنشها و بحرانهای تازه تا حد حملهٔ نظامی به تاسیسات اتمی استقبال میکنند.
چالش امنیتی انتخابات آینده
ماههاست وزیر اطلاعات (خبر آنلاین، ۷ آذر ۱۳۹۰) و نیز شخص خامنهای («نباید اجازه داد انتخابات مجلس نهم به چالشی برای امنیت ملی تبدیل شود،» سخنان وی در مراسم عید فطر، ۹ شهریور ۱۳۹۰) و ایدئولوگهای نظام (مثل مصباح یزدی، فردا نیوز، ۶ خرداد ۱۳۹۰) از فتنههای بزرگتری که در انتخابات آیندهٔ مجلس رخ خواهند داد و چالش امنیتی آن برای نظام سخن گفتهاند. برخورد میان نیروهای هوادار دولت و قوهٔ قضاییه در روزنامهٔ ایران در ۳۰ آبان ۱۳۹۰ زنگ خطری برای بروز این گونه رفتارها در دوران رقابتهای انتخاباتی آینده بود.
خامنهای و رهبران سپاه برای پیشگیری از رقابت سیاسی منجر به تنش (میان نیروهایی که همه اتصالاتی با دستگاههای نظامی و امنیتی و شبه نظامی دارند و در برابر احکام قوهٔ قضاییه یا اجرای حکم توسط نیروهای امنیتی و انتظامی مقاومت میکنند) و مشارکت سیاسی غیر قابل کنترل مردم از هیچ ابزار دیگری غیر از تنش در روابط خارجی برخوردار نبودند. تنها با برانگیختن همهٔ کشورهای غربی علیه جمهوری اسلامی است که نیروهای بیترمز تحت فرماندهی جناحهای اقتدارگرا از درگیر شدن با یکدیگر پرهیز خواهند کرد.
تنش میان جناحهای درون حکومت پر هزینه و خونآلود خواهد بود. در تصفیههایی که در درون سپاه یا نیروی انتظامی در دهههای گذشته انجام شده، طرفین بر روی یکدیگر اسلحه کشیده و یکدیگر را به قتل رساندهاند. چنین رخدادی در کشور، حتی در سطح محدود میتواند مخالفان را به اعتراضات گستردهٔ خیابانی تشویق کند.
گرچه هزینهٔ تحریک دول غربی علیه خود بسیار بالاست و احتمالا تحریم خرید نفت یا بانک مرکزی را به کشورهای بیشتری بسط خواهد داد و راههای دیپلماتیک بیشتری را بر جمهوری اسلامی خواهد بست، ثبات سیاسی در داخل و در کنترل داشتن اوضاع در کشور برای خامنهای و فرماندهان سپاهش بر هر موضوع دیگری تقدم دارد. اولویت اول خامنهای حفظ نظام سیاسی به هر قیمت است.
چرا بریتانیا؟
بر اساس تحلیل فوق، حمله و اشغال سفارت فرانسه یا آلمان نیز میتوانست همین کارکرد را داشته باشد. اما سفارت بریتانیا به سه دلیل انتخاب شد: ۱) نارضایی تاریخی بسیاری از ایرانیان از سیاستهای دولت بریتانیا در دوران ملی شدن صنعت نفت و گسترش و قوت نوع بریتانیایی نظریهٔ توطئه در ایران که بسیاری را از این حمله خوشحال میکرد؛ ۲) نگرانی خامنهای از ارتباطات وثیق جناح اسلامگرای سنتگرا با برخی نهادها و مقامات انگلیسی در حالی که وی در پی آن است این گروه را به اکثریت در مجلس آینده برساند، و ۳) خنثی کردن تلاش دولت احمدینژاد برای ارتباط با ایالات متحده و دیگر دولتهای غربی که بریتانیا مجرای خوبی برای این گونه ارتباطات بوده است.
دولت بریتانیا در دوران خاتمی همواره در نقش میانجی میان ایران و دیگر کشورهای غربی ظاهر میشد. یکی از اتهامات جریان انحرافی (به تعبیر خامنهای) یا همان تیم احمدینژاد جاسوسی برای دول بیگانه بوده است. خامنهای با ترسی که از هرگونه ارتباط بدون اطلاع وی با دیگر کشورها دارد نمیخواهد چنین مجرایی باز باشد. بدین ترتیب خامنهای در پی آن بوده که با یک تیر چند هدف بزند، اما مشخص نیست این تیر چگونه به سمت خود وی باز خواهد گشت.
---------------------------------------------------------------
نظرات مطرح در این مقاله الزاما بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.