در تازهترین واکنشها به شرکت سید محمد خاتمی در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، تعدادی از چهرههای سرشناس اصولگرا از جمله غلامعلی حداد عادل، احمد توکلی و علی مطهری از این اقدام رئیس جمهوری پیشین ایران استقبال کردهاند.
اما چرا این بخش از حاکمیت محافظهکار در جمهوری اسلامی به این اقدام سید محمد خاتمی روی خوش نشان داد؟ این پرسشی است که رادیوفردا با علیرضا نامور حقیقی، تحلیلگر مسائل ایران در تورنتو کانادا، در میان گذاشته است.
علیرضا نامورحقیقی: بخشی از جریانات درون حاکمیت مانند آقایان مطهری و توکلی به خوبی واقف هستند که قطبی شدن یا رادیکال شدن فضا دو ضرر عمده برای کشور دارد. این قطبی شدن در واقع به نفع جریانات رادیکال از جمله جبهه پایداری و آقای احمدینژاد است. رادیکال شدن فضا این وسوسه را در نیروهای خارجی ایجاد میکند که زمان حمله نظامی به ایران فرا رسیده است.
یعنی با ضعیف شدن نیروهای عقلگرا و تجربهگرا این وسوسه در جریانات خارجی ایجاد میشود که با ساختن آلترناتیو و حمله نظامی از این نقطه ضعف جمهوری اسلامی برای پیشبرد اهدافشان استفاده کنند.
بعد از جریانات مربوط به انتخابات سال ۸۸ بخشی از جریان اصلاحطلب به خاطر مسائل پیش آمده یا به زندان رفتند و یا رسانهها و احزابشان بسته شد و خیلی از آنان همچنان در زندان هستند. طبیعی است در چنین وضعیتی بین آنها و حاکمیت شکاف ایجاد شده و بخشی از این نیروها به سمت شعارهای رادیکال میروند.
آقای خاتمی چون معتقد است رادیکال شدن فضا به نفع نیروهای خارجی است و در عین حال نیروهای مخالف توان تغییرات استراتژیک در جامعه ایران را ندارند و این نیروها اگر بخواهند در چهارچوب همین قانون اساسی فعالیت اصلاحطلبی را پیش ببرند، راهی جز دادن امتیاز ندارند و شعار «آشتی ملی» تنها راه برونرفت از این بحران است، بنابراین سعی کرده در این زمینه کاری کند که اولا نیروها را از زیر ضرب خارج کند و دوم این که امکان بازی در ساختار سیاسی ایران برای نیروهای اصلاحطلب دوباره فراهم شود.
این بخش از حاکمیت به خوبی میدانند در زمینه بوروکراسی و مدیریت ضعفهای استراتژیک دارند و اگر امکان حضور مجدد نیروهای اصلاحطلب فراهم شود هم از صندوقهای رأی، رأی بیشتری خواهند آورد و هم در نحوه مدیریت معلوم میشود مدیریت اینها با بخشی از تکنوکراتها متفاوت است.
یعنی ضعف مدیریت جناحهای اقتدارگرا در حال حاضر با افزایش قیمت نفت پوشش داده میشود و مدیریت اقتدارگرا به همین دلیل سعی دارد جناحهای کارآمدتر از خود را که اقبال اجتماعی هم دارند به حاشیه برانند تا بتوانند به یکهتازی خود در صحنه سیاست ادامه دهند.
تجربه نشان داده آقای خاتمی هیچ گاه دنبال منافع شخصی نبوده است. البته در کارنامه خود ضعفهای تاکتیکی و استراتژیک داشته، ولی از این لحاظ منافع ملی را بر منافع شخصی خود ترجیح داده است.
آقای خاتمی معتقد است راه حل بحران آشتی ملی است و دراین راه با رأی دادن آبروی خود را در میان جریانات روشنفکری قربانی کرد برای حفظ منافع بزرگتری که آشتی ملی است تا کشور بتواند از تلاطمهای داخلی و خارجی به سلامت بیرون بیاید. رأی دادن او به معنای این نبود که انتخابات را عادلانه ارزیابی کرده است.
اما چرا این بخش از حاکمیت محافظهکار در جمهوری اسلامی به این اقدام سید محمد خاتمی روی خوش نشان داد؟ این پرسشی است که رادیوفردا با علیرضا نامور حقیقی، تحلیلگر مسائل ایران در تورنتو کانادا، در میان گذاشته است.
علیرضا نامورحقیقی: بخشی از جریانات درون حاکمیت مانند آقایان مطهری و توکلی به خوبی واقف هستند که قطبی شدن یا رادیکال شدن فضا دو ضرر عمده برای کشور دارد. این قطبی شدن در واقع به نفع جریانات رادیکال از جمله جبهه پایداری و آقای احمدینژاد است. رادیکال شدن فضا این وسوسه را در نیروهای خارجی ایجاد میکند که زمان حمله نظامی به ایران فرا رسیده است.
یعنی با ضعیف شدن نیروهای عقلگرا و تجربهگرا این وسوسه در جریانات خارجی ایجاد میشود که با ساختن آلترناتیو و حمله نظامی از این نقطه ضعف جمهوری اسلامی برای پیشبرد اهدافشان استفاده کنند.
- آقای مطهری گفته است که از اقدام آقای خاتمی برای آشتی دادن گروهی که با نظام قهر کردند تشکر میکنم. منظور آقای مطهری کدام گروه است؟
بعد از جریانات مربوط به انتخابات سال ۸۸ بخشی از جریان اصلاحطلب به خاطر مسائل پیش آمده یا به زندان رفتند و یا رسانهها و احزابشان بسته شد و خیلی از آنان همچنان در زندان هستند. طبیعی است در چنین وضعیتی بین آنها و حاکمیت شکاف ایجاد شده و بخشی از این نیروها به سمت شعارهای رادیکال میروند.
آقای خاتمی چون معتقد است رادیکال شدن فضا به نفع نیروهای خارجی است و در عین حال نیروهای مخالف توان تغییرات استراتژیک در جامعه ایران را ندارند و این نیروها اگر بخواهند در چهارچوب همین قانون اساسی فعالیت اصلاحطلبی را پیش ببرند، راهی جز دادن امتیاز ندارند و شعار «آشتی ملی» تنها راه برونرفت از این بحران است، بنابراین سعی کرده در این زمینه کاری کند که اولا نیروها را از زیر ضرب خارج کند و دوم این که امکان بازی در ساختار سیاسی ایران برای نیروهای اصلاحطلب دوباره فراهم شود.
- بخشی از نیروهای تندرو در حاکمیت در واکنش به رأی دادن آقای خاتمی آن را کافی ندانستند و هنوز برای پذیرش او به درون نظام شروطی مطرح کردهاند. رفتار این بخش از حاکمیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
این بخش از حاکمیت به خوبی میدانند در زمینه بوروکراسی و مدیریت ضعفهای استراتژیک دارند و اگر امکان حضور مجدد نیروهای اصلاحطلب فراهم شود هم از صندوقهای رأی، رأی بیشتری خواهند آورد و هم در نحوه مدیریت معلوم میشود مدیریت اینها با بخشی از تکنوکراتها متفاوت است.
یعنی ضعف مدیریت جناحهای اقتدارگرا در حال حاضر با افزایش قیمت نفت پوشش داده میشود و مدیریت اقتدارگرا به همین دلیل سعی دارد جناحهای کارآمدتر از خود را که اقبال اجتماعی هم دارند به حاشیه برانند تا بتوانند به یکهتازی خود در صحنه سیاست ادامه دهند.
- آقای حقیقی، به نظر شما اگر آقای خاتمی از تمامی واکنشهای مثبت و منفی نسبت به اقدام خود باخبر میشد آیا باز هم حاضر بود رأی بدهد؟
تجربه نشان داده آقای خاتمی هیچ گاه دنبال منافع شخصی نبوده است. البته در کارنامه خود ضعفهای تاکتیکی و استراتژیک داشته، ولی از این لحاظ منافع ملی را بر منافع شخصی خود ترجیح داده است.
آقای خاتمی معتقد است راه حل بحران آشتی ملی است و دراین راه با رأی دادن آبروی خود را در میان جریانات روشنفکری قربانی کرد برای حفظ منافع بزرگتری که آشتی ملی است تا کشور بتواند از تلاطمهای داخلی و خارجی به سلامت بیرون بیاید. رأی دادن او به معنای این نبود که انتخابات را عادلانه ارزیابی کرده است.