مئیر جاودانفر، کارشناس اسرائیلی امور خاورمیانه، در مقدمه تحلیلی بر وضعیت سیاسی ایران در حال حاضر که در روزنامه بریتانیایی گاردین منتشر شده مینویسد: «جنبش سبز نه تنها زنده است، بلکه با مقاومت و انرژی در حال پیشرفت است.»
این کارشناس خاورمیانه یادآوری میکند در روزهایی که همه توجهات به اوضاع لیبی و سایر کشورهای عربی جلب شده این خطر وجود دارد که احیای اعتراضات در ایران نادیده گرفته شود.
جنبش اعتراضی ایران واقعی و فعال است و این را میتوان در نمایش وحدت میان تمام جناحها و شخصیتهای حکومتی دید.
همزمان با حوادث ۲۵ بهمن، نمایندگان تندرو در مجلس ایران شعارهای «مرگ بر موسوی و مرگ بر کروبی» سر دادند و فردای آن روز جمعیت وسیعی از هواداران حکومت سوار بر اتوبوس از نقاط مختلف به تهران بسیج شدند تا در تظاهرات حکومتی شرکت کنند.
در کنار تمام این حوادث، ماشین سرکوب حکومت اسلامی به کار خود ادامه داده و و بازداشت، قتل و نقض حقوق بشر به اشکال مختلف در ایران ادامه دارد.
مئیر جاودانفر میافزاید که در جریان تظاهرات مخالفان در روز ۲۵ بهمن حداقل دو نفر کشته و حدود هزار و پانصد نفر بازداشت شدهاند. در روز یکشنبه، اول اسفندماه، معترضان برای بزرگداشت کشتهشدگان به خیابانها آمدند. اما این بار به خاطر حضور گسترده نیروهای امنیتی و بسیج در سطح شهر ابعاد تجمعات اعتراضی کوچکتر بود.
به نظر میرسد که بازگشت معترضان به خیابانها حکومت اسلامی را به شدت غافلگیر کرده است. بسیاری از آنها فکر میکردند که جنبش سبز مرده است، ولی این تظاهرات اخیر ثابت کرد که آنها سخت در اشتباهاند. جنبش سبز نه تنها زنده است، بلکه با مقاومت و انرژی در حال پیشرفت است و علاوه بر تظاهرات خیابانی اکنون حضور خود را به شکل اعتصاب نیز نشان میدهد.
یک نمونه برجسته آن اعتصاب در تاسیسات پالایشگاه آبادان است. این تاسیسات مهمترین مرکز پالایشگاهی ایران است. طبق گزارشهای دولتی، پرداخت حقوق معوقه کارگران در ۶ ماه گذشته موضوع اصلی این اعتصاب بوده است. اما این نکته که کارگران روز ۲۵ بهمن را برای شروع اعتصاب انتخاب کردهاند اهمیت ویژهای دارد. این همان روزی است که فعالان جنبش سبز برای اعتراض به خیابان آمدند، به همین خاطر میتوان گفت که اعتصاب کارگران پالایشگاه آبادان انگیزههای سیاسی داشته است. نیروهای انتظامی سعی کردهاند کارگران را به سرکار خود بازگردانند، ولی تاکنون موفق نشدهاند.
مئیر جاودانفر در ادامه تحلیل خود در روزنامه گاردین تاکید میکند که این اعتصاب برای حکومت ایران هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی رویدادی بسیار مهم است. حکومت ایران برای افزایش حجم پالایش فرآوردههای نفتی خود به شدت به این کارگران محتاج است. در صورت تکمیل طرحی که در آبادان در حال اجراست، ایران ممکن است از نظر نیاز به بنزین خودکفا شده و نیاز به وارد کردن این محصول نداشته باشد.
علاوه بر این اعتصاب کارگران صنعت نفت یک زاویه سیاسی نیز دارد و آن یادآوری اعتصاب کارگران همین صنایع در ماههای پایانی سال ۱۹۷۸ است که از نظر اقتصادی در به زانو در آوردن حکومت شاه نقش بسیار موثری ایفا کرد. به همین ترتیب اعتصاب در صنایع نفت میتواند حکومت اسلامی را به شدت تضعیف کند.
به گفته این تحلیلگر امور خاورمیانه، حوادثی نظیر احیای تظاهرات خیابانی و اعتصابهای کارگری نشان میدهد که تحریمهای بینالمللی علیه حکومت ایران برخلاف نگرانیهایی که وجود داشت باعث نزدیکی مردم به حکومت نشده است. با توجه به عملکرد فاجعهبار دولت احمدینژاد در مدیریت اقتصاد ایران اگر قرار باشد کسی مورد انتقاد و حمله قرار گیرد مسلما مردم ایران دولت وی را بیش از تحریمهای خارجی مسئول نابهسامانیهای اقتصادی در کشور میدانند.
مئیر جاودانفر تاکید میکند که همزمان با تداوم تحریمها دولتهای غربی باید مناسبات و ارتباط مستقیم خود را با مردم ایران بهبود ببخشند. هر چند حکومت ایران تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا مانع برقراری این ارتباط شود، راههایی برای عبور از سانسور و موانع حکومتی وجود دارد. یکی از موثرترین شیوهها اعمال تحریمهای جدی علیه نهادها و افرادی است که مسئول نقض حقوق بشر در ایران هستند.
غرب باید به مردم ایران نشان دهد و ثابت کند که حاضر است عاملان این اقدامات را مجازات کند. معرفی و محکوم نمودن عاملان و مدیران سرکوب، شکنجه و آزار مخالفان و اعمال تحریم علیه این نهادها و افراد پیام خوبی برای اعلام حمایت از جنبش اعتراضی مردم است.
مئیر جاودانفر در پایان مطلب خود تاکید میکند که دستگاههای تبلیغاتی حکومت ایران هنوز هم معترضان را گروههای منزوی و مزدور دولتهای خارجی معرفی میکنند. ولی واقعیت نشان میدهد که اگر حکومت ایران چشم خود را به روی واقعیات نگشاید و از تجارب تاریخ معاصر ایران درس نگیرد، ادامه شرایط و سیاستهای فعلی دیر یا زود به سرنگونی این حکومت خواهد انجامید.
این کارشناس خاورمیانه یادآوری میکند در روزهایی که همه توجهات به اوضاع لیبی و سایر کشورهای عربی جلب شده این خطر وجود دارد که احیای اعتراضات در ایران نادیده گرفته شود.
جنبش اعتراضی ایران واقعی و فعال است و این را میتوان در نمایش وحدت میان تمام جناحها و شخصیتهای حکومتی دید.
همزمان با حوادث ۲۵ بهمن، نمایندگان تندرو در مجلس ایران شعارهای «مرگ بر موسوی و مرگ بر کروبی» سر دادند و فردای آن روز جمعیت وسیعی از هواداران حکومت سوار بر اتوبوس از نقاط مختلف به تهران بسیج شدند تا در تظاهرات حکومتی شرکت کنند.
در کنار تمام این حوادث، ماشین سرکوب حکومت اسلامی به کار خود ادامه داده و و بازداشت، قتل و نقض حقوق بشر به اشکال مختلف در ایران ادامه دارد.
مئیر جاودانفر میافزاید که در جریان تظاهرات مخالفان در روز ۲۵ بهمن حداقل دو نفر کشته و حدود هزار و پانصد نفر بازداشت شدهاند. در روز یکشنبه، اول اسفندماه، معترضان برای بزرگداشت کشتهشدگان به خیابانها آمدند. اما این بار به خاطر حضور گسترده نیروهای امنیتی و بسیج در سطح شهر ابعاد تجمعات اعتراضی کوچکتر بود.
به نظر میرسد که بازگشت معترضان به خیابانها حکومت اسلامی را به شدت غافلگیر کرده است. بسیاری از آنها فکر میکردند که جنبش سبز مرده است، ولی این تظاهرات اخیر ثابت کرد که آنها سخت در اشتباهاند. جنبش سبز نه تنها زنده است، بلکه با مقاومت و انرژی در حال پیشرفت است و علاوه بر تظاهرات خیابانی اکنون حضور خود را به شکل اعتصاب نیز نشان میدهد.
یک نمونه برجسته آن اعتصاب در تاسیسات پالایشگاه آبادان است. این تاسیسات مهمترین مرکز پالایشگاهی ایران است. طبق گزارشهای دولتی، پرداخت حقوق معوقه کارگران در ۶ ماه گذشته موضوع اصلی این اعتصاب بوده است. اما این نکته که کارگران روز ۲۵ بهمن را برای شروع اعتصاب انتخاب کردهاند اهمیت ویژهای دارد. این همان روزی است که فعالان جنبش سبز برای اعتراض به خیابان آمدند، به همین خاطر میتوان گفت که اعتصاب کارگران پالایشگاه آبادان انگیزههای سیاسی داشته است. نیروهای انتظامی سعی کردهاند کارگران را به سرکار خود بازگردانند، ولی تاکنون موفق نشدهاند.
مئیر جاودانفر در ادامه تحلیل خود در روزنامه گاردین تاکید میکند که این اعتصاب برای حکومت ایران هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی رویدادی بسیار مهم است. حکومت ایران برای افزایش حجم پالایش فرآوردههای نفتی خود به شدت به این کارگران محتاج است. در صورت تکمیل طرحی که در آبادان در حال اجراست، ایران ممکن است از نظر نیاز به بنزین خودکفا شده و نیاز به وارد کردن این محصول نداشته باشد.
علاوه بر این اعتصاب کارگران صنعت نفت یک زاویه سیاسی نیز دارد و آن یادآوری اعتصاب کارگران همین صنایع در ماههای پایانی سال ۱۹۷۸ است که از نظر اقتصادی در به زانو در آوردن حکومت شاه نقش بسیار موثری ایفا کرد. به همین ترتیب اعتصاب در صنایع نفت میتواند حکومت اسلامی را به شدت تضعیف کند.
به گفته این تحلیلگر امور خاورمیانه، حوادثی نظیر احیای تظاهرات خیابانی و اعتصابهای کارگری نشان میدهد که تحریمهای بینالمللی علیه حکومت ایران برخلاف نگرانیهایی که وجود داشت باعث نزدیکی مردم به حکومت نشده است. با توجه به عملکرد فاجعهبار دولت احمدینژاد در مدیریت اقتصاد ایران اگر قرار باشد کسی مورد انتقاد و حمله قرار گیرد مسلما مردم ایران دولت وی را بیش از تحریمهای خارجی مسئول نابهسامانیهای اقتصادی در کشور میدانند.
مئیر جاودانفر تاکید میکند که همزمان با تداوم تحریمها دولتهای غربی باید مناسبات و ارتباط مستقیم خود را با مردم ایران بهبود ببخشند. هر چند حکومت ایران تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا مانع برقراری این ارتباط شود، راههایی برای عبور از سانسور و موانع حکومتی وجود دارد. یکی از موثرترین شیوهها اعمال تحریمهای جدی علیه نهادها و افرادی است که مسئول نقض حقوق بشر در ایران هستند.
غرب باید به مردم ایران نشان دهد و ثابت کند که حاضر است عاملان این اقدامات را مجازات کند. معرفی و محکوم نمودن عاملان و مدیران سرکوب، شکنجه و آزار مخالفان و اعمال تحریم علیه این نهادها و افراد پیام خوبی برای اعلام حمایت از جنبش اعتراضی مردم است.
مئیر جاودانفر در پایان مطلب خود تاکید میکند که دستگاههای تبلیغاتی حکومت ایران هنوز هم معترضان را گروههای منزوی و مزدور دولتهای خارجی معرفی میکنند. ولی واقعیت نشان میدهد که اگر حکومت ایران چشم خود را به روی واقعیات نگشاید و از تجارب تاریخ معاصر ایران درس نگیرد، ادامه شرایط و سیاستهای فعلی دیر یا زود به سرنگونی این حکومت خواهد انجامید.