اعتراضات ۲۵ بهمن و اول اسفند و بازداشت میرحسین موسوی و مهدی کروبی به همراه همسرانشان، تجربه تازهای را به فهرست تجارب معترضین در ایران افزود: تجمعاتی که به «سهشنبههای اعتراض» شهرت یافت.
رادیوفردا در این گزارش به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا این اعتراضات تجربه موفقی بود یا نه؟
سه اعتراض در سه سهشنبه در تاریخهای دهم اسفند، هفدهم اسفند و بیست و چهارم اسفند، به عنوان «سهشنبههای اعتراض» در ایران نامگذاری شد.
این سهشنبههای اعتراض از کجا شکل گرفت؟ مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی، درباره شکلگیری این حرکت اعتراضی میگوید که اولین بار جوانان روی شبکههای اجتماعی این حرکت را پیشنهاد دادند.
مجتبی واحدی: خود من اولین بار پیشنهاد سهشنبههای اعتراض را از زبان جوانان و دوستانی شنیدم که بر روی شبکههای اجتماعی این پیشنهاد را مطرح کرده بودند، و البته فلسفه انتخاب آن را هم گفته بودند.
فلسفهای که برای سه سهشنبه پشت سر هم سه مناسبت جالب داشت. اولین آن در شب تولد هفتادسالگی آقای مهندس موسوی بود. دومین سهشنبه به مناسبت روز جهانی زن بود و سومین آن شب چهارشنبهسوری بود که هر کدام از این روزها، یک زمینه ذهنی در میان مردم داشت و میتوانست فرصت مناسبی برای اعلام اعتراض مردم باشد.
اما آیا این حرکت اعتراضی، تجربه کامیاب و موفقی بود؟
مجید محمدی، تحلیلگر سیاسی ساکن آمریکا، موفقیتهای این حرکت اعتراضی را در پنج نکته میبیند:
مجیدمحمدی: کامیابی اول این که با این حرکتها اعلام شد که جنبش اعتراضی همچنان زنده است و میتواند حکومت را به چالش بکشد و قدرت این را دارد که به مخالفان حکومت روحیه بدهد.
کامیابی دوم، فعال شدن شورای هماهنگی راه سبز امید در خارج از کشور بود. و کامیابی سوم نیز تشدید فضای امنیتی توسط حکومت بود که به مخالفت برخی از اقتدارگرایان انجامید، مثل مطلبی که در سایت «الف» نوشته شد.
کامیابی چهارم عیانتر شدن خواستههای مخالفان بود که مشخصا خواهان سرنگونی آیتالله خامنهای بودند و از مطالبه اصلاح در چهارچوب نظام فراتر رفته بودند.
اما کامیابی پنجم نمایش دوگانگی و ریاکاری حکومت در دفاع از جنبشهای سیاسی جهان عرب بود.
مجتبی واحدی، فعال سیاسی ساکن آمریکا، هم این حرکتهای اعتراضی در روزهای سهشنبه را موفق میداند.
او مهمترین دلیل این موفقیت را در این میداند که به اعتراف حکومت آنان مجبور شدهاند شهر را به یک پادگان نظامی تبدیل کنند.
مجتبی واحدی: این سهشنبهها کامیاب بود. برای این که شما وقتی که یک تجمع اعتراضی برپا میکنید یا حتی فقط درخواست تجمع میکنید، میخواهید یک پیامی را به موافقان و مخالفانتان در جامعه ابلاغ کنید. میخواهید پیام بدهید که وضعیت شما در جامعه چگونه است، و همچنین وضعیت طرف مقابل شما در جامعه چطور است.
این دیدگاه کامیاب بود. برای این که حکومت ناچار شد حداقل سه سهشنبه، چهره شهر را به اعتراف سایتهای اصولگرا به پادگان نظامی مبدل کند.
این امر نشان میدهد که خود حاکمیت آگاه است که اگر کوچکترین فضای تنفسی ایجاد کند، تمام شهر مملو از میلیونها نفر جمعیت معترض خواهد شد.
این مسئله در سالهای قبل هم وجود داشت و درخواست تجمع میشد، اما حکومت بسیار راحت از کنار آن عبور میکرد. به نظر من این مسئله نشان داد که مردم با همه فشارهایی که وجود داشت و با همه روحیه دژخیمگری که در نهاد حکومت هست، باز هم حضور پیدا کردند و قهرمانانه شعار دادند. البته هیچ توقعی نبود که مردم مانند روز ۲۵ بهمنماه به خیابانها کشیده شوند. یا مانند به اصطلاح تجمعات خودجوشی که حکومت پولش را میدهد مردم آزاد باشند که بیایند بیرون.
این حضور پر از خطر و حادثه بود، اما مردم آمدند. و بالاتر از آن این اعتراف عملی حاکمیت به ضعف قدرت خودش و اعتراف به قدرت طرف مقابل با تبدیل شهر به یک پادگان بود.
اما در این بین، مجید محمدی، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران، در کنار موفقیتهای این حرکتهای اعتراضی، این اعتراضات را دارای سه ایراد و چالش میداند:
چالش اول خسته شدن نیروهای معترض از به نتیجه نرسیدن است، بهخصوص اگر هدف مشخصی در این میان دنبال نشود. اما این هدف میتواند از آزادی رهبران جنبش تا سرنگونی رژیم را در برگیرد.
چالش دوم مورد هدف قرار دادن فعالترین نیروهای جنبش است که با دستگیرشدن، از صحنه حذف میشوند.
و چالش سوم نیز تداوم سیاست کشتار قطرهچکانی حکومت است که صرفا با هدف ایجاد ارعاب انجام میشود، البته تا حدی که به انفجار اجتماعی منجر نشود.
مجید محمدی برای رفع این معایب سهشنبههای اعتراض، که او از آن به عنوان چالش یاد میکند، بر این نکات تاکید دارد:
به نظر من باید حرکتها متمرکزتر با اهداف مشخصتر و متوجه یک برنامه سیاسی خاص باشد.
هر چند به نظر میرسید تجمعات سهشنبههای اعتراض به گستردگی اعتراضات روز ۲۵ بهمن نبود، نتایج حرکتهای اعتراضی اخیر پس از یک سکوت طولانی معترضین، موجب شد مقامات جمهوری اسلامی، از سال ۱۳۹۰ به عنوان سال «بحران» یاد کنند.
رادیوفردا در این گزارش به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا این اعتراضات تجربه موفقی بود یا نه؟
سه اعتراض در سه سهشنبه در تاریخهای دهم اسفند، هفدهم اسفند و بیست و چهارم اسفند، به عنوان «سهشنبههای اعتراض» در ایران نامگذاری شد.
این سهشنبههای اعتراض از کجا شکل گرفت؟ مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی، درباره شکلگیری این حرکت اعتراضی میگوید که اولین بار جوانان روی شبکههای اجتماعی این حرکت را پیشنهاد دادند.
مجتبی واحدی: خود من اولین بار پیشنهاد سهشنبههای اعتراض را از زبان جوانان و دوستانی شنیدم که بر روی شبکههای اجتماعی این پیشنهاد را مطرح کرده بودند، و البته فلسفه انتخاب آن را هم گفته بودند.
فلسفهای که برای سه سهشنبه پشت سر هم سه مناسبت جالب داشت. اولین آن در شب تولد هفتادسالگی آقای مهندس موسوی بود. دومین سهشنبه به مناسبت روز جهانی زن بود و سومین آن شب چهارشنبهسوری بود که هر کدام از این روزها، یک زمینه ذهنی در میان مردم داشت و میتوانست فرصت مناسبی برای اعلام اعتراض مردم باشد.
اما آیا این حرکت اعتراضی، تجربه کامیاب و موفقی بود؟
مجید محمدی، تحلیلگر سیاسی ساکن آمریکا، موفقیتهای این حرکت اعتراضی را در پنج نکته میبیند:
مجیدمحمدی: کامیابی اول این که با این حرکتها اعلام شد که جنبش اعتراضی همچنان زنده است و میتواند حکومت را به چالش بکشد و قدرت این را دارد که به مخالفان حکومت روحیه بدهد.
کامیابی دوم، فعال شدن شورای هماهنگی راه سبز امید در خارج از کشور بود. و کامیابی سوم نیز تشدید فضای امنیتی توسط حکومت بود که به مخالفت برخی از اقتدارگرایان انجامید، مثل مطلبی که در سایت «الف» نوشته شد.
کامیابی چهارم عیانتر شدن خواستههای مخالفان بود که مشخصا خواهان سرنگونی آیتالله خامنهای بودند و از مطالبه اصلاح در چهارچوب نظام فراتر رفته بودند.
اما کامیابی پنجم نمایش دوگانگی و ریاکاری حکومت در دفاع از جنبشهای سیاسی جهان عرب بود.
مجتبی واحدی، فعال سیاسی ساکن آمریکا، هم این حرکتهای اعتراضی در روزهای سهشنبه را موفق میداند.
او مهمترین دلیل این موفقیت را در این میداند که به اعتراف حکومت آنان مجبور شدهاند شهر را به یک پادگان نظامی تبدیل کنند.
مجتبی واحدی: این سهشنبهها کامیاب بود. برای این که شما وقتی که یک تجمع اعتراضی برپا میکنید یا حتی فقط درخواست تجمع میکنید، میخواهید یک پیامی را به موافقان و مخالفانتان در جامعه ابلاغ کنید. میخواهید پیام بدهید که وضعیت شما در جامعه چگونه است، و همچنین وضعیت طرف مقابل شما در جامعه چطور است.
این دیدگاه کامیاب بود. برای این که حکومت ناچار شد حداقل سه سهشنبه، چهره شهر را به اعتراف سایتهای اصولگرا به پادگان نظامی مبدل کند.
این امر نشان میدهد که خود حاکمیت آگاه است که اگر کوچکترین فضای تنفسی ایجاد کند، تمام شهر مملو از میلیونها نفر جمعیت معترض خواهد شد.
این مسئله در سالهای قبل هم وجود داشت و درخواست تجمع میشد، اما حکومت بسیار راحت از کنار آن عبور میکرد. به نظر من این مسئله نشان داد که مردم با همه فشارهایی که وجود داشت و با همه روحیه دژخیمگری که در نهاد حکومت هست، باز هم حضور پیدا کردند و قهرمانانه شعار دادند. البته هیچ توقعی نبود که مردم مانند روز ۲۵ بهمنماه به خیابانها کشیده شوند. یا مانند به اصطلاح تجمعات خودجوشی که حکومت پولش را میدهد مردم آزاد باشند که بیایند بیرون.
این حضور پر از خطر و حادثه بود، اما مردم آمدند. و بالاتر از آن این اعتراف عملی حاکمیت به ضعف قدرت خودش و اعتراف به قدرت طرف مقابل با تبدیل شهر به یک پادگان بود.
اما در این بین، مجید محمدی، تحلیلگر مسائل سیاسی ایران، در کنار موفقیتهای این حرکتهای اعتراضی، این اعتراضات را دارای سه ایراد و چالش میداند:
چالش اول خسته شدن نیروهای معترض از به نتیجه نرسیدن است، بهخصوص اگر هدف مشخصی در این میان دنبال نشود. اما این هدف میتواند از آزادی رهبران جنبش تا سرنگونی رژیم را در برگیرد.
چالش دوم مورد هدف قرار دادن فعالترین نیروهای جنبش است که با دستگیرشدن، از صحنه حذف میشوند.
و چالش سوم نیز تداوم سیاست کشتار قطرهچکانی حکومت است که صرفا با هدف ایجاد ارعاب انجام میشود، البته تا حدی که به انفجار اجتماعی منجر نشود.
مجید محمدی برای رفع این معایب سهشنبههای اعتراض، که او از آن به عنوان چالش یاد میکند، بر این نکات تاکید دارد:
به نظر من باید حرکتها متمرکزتر با اهداف مشخصتر و متوجه یک برنامه سیاسی خاص باشد.
هر چند به نظر میرسید تجمعات سهشنبههای اعتراض به گستردگی اعتراضات روز ۲۵ بهمن نبود، نتایج حرکتهای اعتراضی اخیر پس از یک سکوت طولانی معترضین، موجب شد مقامات جمهوری اسلامی، از سال ۱۳۹۰ به عنوان سال «بحران» یاد کنند.