اميرسلمان اوستیمهر يکی از سه دانشمند و استاد دانشگاه ايرانی است که برنده جايزه رياست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۱ میلادی شدهاند.
اين جايزه به افرادی تعلق می گيرد که در مراحل اوليه زندگی حرفهای خود به پيشرفتهای علمی چشمگیر دست يافتهاند.
آقای اوستیمهر که مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه صنعتی شریف در تهران گرفته است در حال حاضر مشغول تدريس مهندسی کامپيوتر و برق در دانشگاه کُرنل آمريکاست.
وی تاکنون چندين جايزه از جمله جايزهای از سوی نيروی هوايی آمريکا را برای تحقيقات و فعاليتهای علمیاش از آن خود کرده است.
اميرسلمان اوستیمهر در گفتوگو با گلنازاسفندياری از رادیو اروپای آزاد درباره زندگی حرفهای خود و علت موفقيتش توضيح میدهد.
امیرسلمان اوستیمهر: حتما. سال ۲۰۰۳ که من فارغالتحصیل شدم برای ادامه تحصیلاتم در مقطع دکترا به دانشگاه برکلی رفتم و آنجا در زمینه «اینفورمیشن تئوری و وایرلس کامیونیکیشن» [نظریه اطلاعات و ارتباطات بیسیم] در سال ۲۰۰۸ فارغالتحصیل شدم و مدرک دکترا گرفتم.
سپس یک دوره کوتاه فوق دکترا در دانشگاه کلتک گذراندم و بعد از آن کارم را به عنوان پروفسور در دانشگاه کورنر شروع کردم. در نهایت الان هم دو سال و نیم است که در دانشگاه کورنل در حال تحصیل هستم.
نه، مهندسی برق و کامپیوتر را تدریس میکنم و رشته تخصصیام در مهندسی برق هم اینفورمیشن تئوری و مخابرات است.
آره، خیلی تعجب کردم، چون پروسه انتخاب افراد، پروسهای است که هیچ کس اطلاعی از آن ندارد. یعنی تا آخرین لحظه همه چیز مخفی میماند. و در آخرین لحظه از کاخ سفید با من تماس گرفتند و این خبر خوشحالکننده را به من دادند، کاملا غیرمنتظره بود.
بله، از طریق کاخ سفید و با ایمیل تماس گرفتند.
خیلی خوشحال شدم.
بله، تاریخ دقیق را نمیتوانم اعلام کنم، اما حدودا در یک ماه آینده خواهد بود.
سوال خوب و در عین حال سوال سختی هم هست.ای کاش رازی بود که میشد آن را توضیح داد. اما مهمترین مسئله به نظرم تلاش و کوشش هر فرد در هر زمینهای است که مورد علاقه اوست. همچنین پشتیبانی و حمایتی که فرد از خانواده و اطرافیان خود دریافت میکند و نیز محیطی که فرد در آن قرار میگیرد نیز دارای اهمیت است.
چون اگر فرد، در جریان یک محیط با رقابت سالم و پویا قرار بگیرد و خودش نیز تلاش و کوشش کند، به نظرم میتواند که به موفقیت دست پیدا کند.
یک مقدار به رشته تحصیلیام مربوط میشد، یعنی این که در زمینه تئوری مخابرات و اطلاعات در ایران، مطالعه و تحقیق در سطح بالا انجام نمیشود و تفاوت زیادی میان سطح مطالعاتی که در این رشته تحصیلی در آمریکا انجام میشود با مطالعاتی که در سایر کشورهای دیگر انجام میشود هست.
و دلیل عمده مهاجرتم – همان طور که گفتم - هم این بود که میخواستم در جایی باشم که در زمینههای علمی، در دنیا پیشتاز باشند و من هم در آن محیط قرار داشته باشم.
این مسائل علتهای زیادی دارد، ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و علمی در این مسئله دخالت دارد. به نظر من عوامل مختلفی دست به دست هم میدهند تا افراد، زمینه رشد خود را کمتر میبینند و تصمیم میگیرند که برای ادامه تحصیل و حتی اشتغال از ایران مهاجرت کنند.
برای جلوگیری از این مهاجرتها باید سرمایهگذاریهای بلندمدت انجام شود. به طور مثال، در کشور چین در چند سال گذشته مهاجرت زیادی صورت میگرفت و بسیاری از افراد موفق، از این کشور خارج میشدند.
اما به یکباره در این کشور شروع کردند به سرمایهگذاریهای درازمدت تا سعی کنند افراد مهاجر را به کشور برگردانند و آنها را در کشور خودشان مشغول به کار کنند.
مسلما. اگر شما دقت کنید بخش عمدهای که ایران را ترک کردند، دلیل اصلی آنها موفقیت بود. آنها احساس کردند در مکان دیگری میتوانند بیشتر از کشورشان موفق باشند. ولی اگر ایران به مرحلهای برسد که افراد احساس کنند که در آنجا بیشتر میتوانند موفق باشند، مسلما آنجا میمانند.
در آینده نزدیک خیر.
این توصیه مراحل مختلفی دارد. بسته به این که در چه مرحلهای قرار گرفتهاند، نوع توصیهها فرق میکند.
به افرادی که تازه وارد دانشگاه شدهاند توصیه میکنم که سعی کنند دروس پایه را خوب فرا بگیرند و تلاش کنند تا به مرور با تحقیق آشنا شوند، نه این که تنها به فکر گذراندن امتحان باشند. سعی کنند خود را با مراحل واقعی تحقیقات آشنا کنند.
به افرادی که در دورههای بالاتر، مثل دوره دکترا هستند، توصیه میکنم که مهمترین چیز این است که سعی کنند در این دوره یک کار پایه انجام بدهند. یعنی موضوعی را که انتخاب میکنند موضوعی باشد که از یک طرف افراد زیادی به آن علاقهمند باشند و یک سوژه و موضوع قدیمی نباشد و از طرف دیگر، موضوعی باشد که ایمان داشته باشند که خود آنها در آن رابطه میتوانند حرف اول را بزنند.
چون در نهایت بسیاری از این مسائل برمی گردد به این که چه فردی در چه زمینهای دکترا گرفته و این که چه کسی در آن زمینه میتواند حرف اول را بزند. حرفی که مثلا قویترین نتیجه را در زمان خودش داشته باشد. پس از آن است که مراحل بعدی برایش راحتتر خواهد شد.
در دورههای بعد هم که باید همین فرایند را ادامه دهند. بدین معنا که سعی کنند هم خوب درس بدهند و هم خوب درس بخوانند و هم جستجو و تحقیقات خودشان را در سطح عالی انجام دهند.
من پیانو میزنم، یعنی از پنج سالگی پیانو میزدم و سعی میکنم روزی یک ساعت حتما پیانو بزنم. اخیرا هم یک دختر پنج ماهه به نام کیانا دارم. سعی میکنم وقتم را با همسرم و دخترم بگذرانم. غیر از آن یک مقدار هم ورزش میکنم.
تا حدی، مثلا شاید روزی ۱۵ دقیقه اخبار را مطالعه کنم.
اين جايزه به افرادی تعلق می گيرد که در مراحل اوليه زندگی حرفهای خود به پيشرفتهای علمی چشمگیر دست يافتهاند.
آقای اوستیمهر که مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه صنعتی شریف در تهران گرفته است در حال حاضر مشغول تدريس مهندسی کامپيوتر و برق در دانشگاه کُرنل آمريکاست.
گفتوگوی گلناز اسفندیاری با امیرسلمان اوستیمهر
وی تاکنون چندين جايزه از جمله جايزهای از سوی نيروی هوايی آمريکا را برای تحقيقات و فعاليتهای علمیاش از آن خود کرده است.
اميرسلمان اوستیمهر در گفتوگو با گلنازاسفندياری از رادیو اروپای آزاد درباره زندگی حرفهای خود و علت موفقيتش توضيح میدهد.
- گلناز اسفندیاری: میتوانم اول از شما خواهش کنم که برای ما توضیح دهید که چطور یک فارغالتحصیل دانشگاه صنعتی شریف میتواند به چنین موفقیتهای علمی در آمریکا دست پیدا کند؟
امیرسلمان اوستیمهر: حتما. سال ۲۰۰۳ که من فارغالتحصیل شدم برای ادامه تحصیلاتم در مقطع دکترا به دانشگاه برکلی رفتم و آنجا در زمینه «اینفورمیشن تئوری و وایرلس کامیونیکیشن» [نظریه اطلاعات و ارتباطات بیسیم] در سال ۲۰۰۸ فارغالتحصیل شدم و مدرک دکترا گرفتم.
سپس یک دوره کوتاه فوق دکترا در دانشگاه کلتک گذراندم و بعد از آن کارم را به عنوان پروفسور در دانشگاه کورنر شروع کردم. در نهایت الان هم دو سال و نیم است که در دانشگاه کورنل در حال تحصیل هستم.
- در این دانشگاه در حال تدریس مهندسی کامپیوتر هستید؟
نه، مهندسی برق و کامپیوتر را تدریس میکنم و رشته تخصصیام در مهندسی برق هم اینفورمیشن تئوری و مخابرات است.
- شما یکی از برندگان جایزه امسال ریاست جمهوری ایالات متحده هستید که به کسانی داده میشود که در مراحل نخستین زندگی حرفهای خود هستند، اصلا انتظار دریافت این جایزه را داشتید؟ تعجب کردید یا آن که از قبل میدانستید در لیست دریافتکنندگان این جایزه هستید و ممکن است انتخاب شوید؟
آره، خیلی تعجب کردم، چون پروسه انتخاب افراد، پروسهای است که هیچ کس اطلاعی از آن ندارد. یعنی تا آخرین لحظه همه چیز مخفی میماند. و در آخرین لحظه از کاخ سفید با من تماس گرفتند و این خبر خوشحالکننده را به من دادند، کاملا غیرمنتظره بود.
- از کاخ سفید به شما زنگ زدند و گفتند؟
بله، از طریق کاخ سفید و با ایمیل تماس گرفتند.
- و اولین واکنش شما چی بود؟
خیلی خوشحال شدم.
- این جایزه را کی دریافت میکنید؟ آیا از خود آقای باراک اوباما دریافت خواهید کرد؟
بله، تاریخ دقیق را نمیتوانم اعلام کنم، اما حدودا در یک ماه آینده خواهد بود.
- ممکن است توضیح بدهید که راز موفقیت شما چیست؟ من زندگینامه شما را مطالعه کردم و دیدم که این اولین جایزهای نیست که شما دریافت کردهاید، بلکه چندین جایزه دیگر نیز به خاطر فعالیتهای علمی خود گرفتهاید.
سوال خوب و در عین حال سوال سختی هم هست.ای کاش رازی بود که میشد آن را توضیح داد. اما مهمترین مسئله به نظرم تلاش و کوشش هر فرد در هر زمینهای است که مورد علاقه اوست. همچنین پشتیبانی و حمایتی که فرد از خانواده و اطرافیان خود دریافت میکند و نیز محیطی که فرد در آن قرار میگیرد نیز دارای اهمیت است.
چون اگر فرد، در جریان یک محیط با رقابت سالم و پویا قرار بگیرد و خودش نیز تلاش و کوشش کند، به نظرم میتواند که به موفقیت دست پیدا کند.
- اما چه شد که شما تصمیم گرفتید ایران را ترک کنید؟
یک مقدار به رشته تحصیلیام مربوط میشد، یعنی این که در زمینه تئوری مخابرات و اطلاعات در ایران، مطالعه و تحقیق در سطح بالا انجام نمیشود و تفاوت زیادی میان سطح مطالعاتی که در این رشته تحصیلی در آمریکا انجام میشود با مطالعاتی که در سایر کشورهای دیگر انجام میشود هست.
و دلیل عمده مهاجرتم – همان طور که گفتم - هم این بود که میخواستم در جایی باشم که در زمینههای علمی، در دنیا پیشتاز باشند و من هم در آن محیط قرار داشته باشم.
- ایران با این مسئله فرار مغزها مواجه هست، نمونه این فرار هم از جمله خود شما هستید که از زمره کسانی هستید که از لحاظ علمی خیلی پیشرفت کردهاید، اما به هر دلیل ترجیح دادهاید که این کشور را ترک کنید. فکر میکنید علت اصلی این که جوانانی مثل شما ایران را ترک میکنند و به کشورهای دیگر میروند، چیست؟
این مسائل علتهای زیادی دارد، ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و علمی در این مسئله دخالت دارد. به نظر من عوامل مختلفی دست به دست هم میدهند تا افراد، زمینه رشد خود را کمتر میبینند و تصمیم میگیرند که برای ادامه تحصیل و حتی اشتغال از ایران مهاجرت کنند.
برای جلوگیری از این مهاجرتها باید سرمایهگذاریهای بلندمدت انجام شود. به طور مثال، در کشور چین در چند سال گذشته مهاجرت زیادی صورت میگرفت و بسیاری از افراد موفق، از این کشور خارج میشدند.
اما به یکباره در این کشور شروع کردند به سرمایهگذاریهای درازمدت تا سعی کنند افراد مهاجر را به کشور برگردانند و آنها را در کشور خودشان مشغول به کار کنند.
- یعنی شما معتقدید که اگر شرایط در ایران فراهم شود، ممکن است بسیاری از نخبگان، کشور را ترک نکنند یا این که به ایران برگردند؟
مسلما. اگر شما دقت کنید بخش عمدهای که ایران را ترک کردند، دلیل اصلی آنها موفقیت بود. آنها احساس کردند در مکان دیگری میتوانند بیشتر از کشورشان موفق باشند. ولی اگر ایران به مرحلهای برسد که افراد احساس کنند که در آنجا بیشتر میتوانند موفق باشند، مسلما آنجا میمانند.
- و خود شما قصد بازگشت به ایران را در آینده نزدیک دارید یا خیر؟
در آینده نزدیک خیر.
- میخواستم بدانم چه توصیهای برای جوانان ایرانی دارید که به هر حال میخواهند مثل شما در بستر و زمینه علمی مناسب پیشرفت کنند؟
این توصیه مراحل مختلفی دارد. بسته به این که در چه مرحلهای قرار گرفتهاند، نوع توصیهها فرق میکند.
به افرادی که تازه وارد دانشگاه شدهاند توصیه میکنم که سعی کنند دروس پایه را خوب فرا بگیرند و تلاش کنند تا به مرور با تحقیق آشنا شوند، نه این که تنها به فکر گذراندن امتحان باشند. سعی کنند خود را با مراحل واقعی تحقیقات آشنا کنند.
به افرادی که در دورههای بالاتر، مثل دوره دکترا هستند، توصیه میکنم که مهمترین چیز این است که سعی کنند در این دوره یک کار پایه انجام بدهند. یعنی موضوعی را که انتخاب میکنند موضوعی باشد که از یک طرف افراد زیادی به آن علاقهمند باشند و یک سوژه و موضوع قدیمی نباشد و از طرف دیگر، موضوعی باشد که ایمان داشته باشند که خود آنها در آن رابطه میتوانند حرف اول را بزنند.
چون در نهایت بسیاری از این مسائل برمی گردد به این که چه فردی در چه زمینهای دکترا گرفته و این که چه کسی در آن زمینه میتواند حرف اول را بزند. حرفی که مثلا قویترین نتیجه را در زمان خودش داشته باشد. پس از آن است که مراحل بعدی برایش راحتتر خواهد شد.
در دورههای بعد هم که باید همین فرایند را ادامه دهند. بدین معنا که سعی کنند هم خوب درس بدهند و هم خوب درس بخوانند و هم جستجو و تحقیقات خودشان را در سطح عالی انجام دهند.
- الان که من با شما صحبت میکنم، در کشور آمریکا یک روز تعطیل است و شما همچنان مشغول کار هستید. به جز کار، دیگر چه میکنید؟ وقتتان را چگونه میگذرانید؟
من پیانو میزنم، یعنی از پنج سالگی پیانو میزدم و سعی میکنم روزی یک ساعت حتما پیانو بزنم. اخیرا هم یک دختر پنج ماهه به نام کیانا دارم. سعی میکنم وقتم را با همسرم و دخترم بگذرانم. غیر از آن یک مقدار هم ورزش میکنم.
- اخبار ایران را چطور دنبال میکنید؟ آیا وقت میکنید در کنار کارتان اخبار مربوط به ایران را هم دنبال کنید؟
تا حدی، مثلا شاید روزی ۱۵ دقیقه اخبار را مطالعه کنم.