شیرین عبادی، حقوقدان و برنده جایزه صلح نوبل از ایران، در مقالهای در روزنامه وال استریت جورنال در تاریخ ۱۲ ژانویه مینویسد: ایران یک وکیل دعاوی دیگر را به زندان محکوم کرد، و زیر همین عنوان میافزاید: «دولت ایران بسیاری از مردم ما را وادار به جلای وطن کرده و باقی را روانه زندانهای سخت و طولانی میکند.»
رادیوفردا نگاهی دارد به مقاله شیرین عبادی:
شیرین عبادی در مقاله خود در روزنامه وال استریت جورنال خطاب به جامعه جهانی میگوید: «این هفته مقامات قضایی ایران دوست من، نسرین ستوده، وکیل حقوق بشر در ایران، را به ۱۱ سال زندان محکوم کرده است، اما این موضوع توجه لازم را در خارج از ایران به خود جلب نکرد، در حالی که این تازهترین نمونه حمله بیامان دولت ایران به صدای برحق عدالت است و جای آن دارد که واکنش همگان را به همراه داشته باشد.»
خانم عبادی میافزاید که نسرین از نسل جوانتر مدافعان حقوق بشر در ایران است که دولت بیوقفه در حال مرعوب کردن آنهاست تا وادارشان کند دست از کار بکشند. دولت ایران بسیاری را به تبعید اجباری وادار کرده و آنان را که ماندهاند مانند نسرین ستوده به حبسهای طولانی محکوم میکند تا بقیه را بترساند و در جامعه فضای رعب و وحشت ایجاد کند.
به گفته خانم عبادی، دولت ایران بیوقفه حقوقدانان، روزنامهنگاران، فعالان سازمانهای غیردولتی و هر کسی را که مشکلآفرین ببیند و کارش را نپسندد مجرم میشناسد و به جرائم واهی روانه زندان میکند.
«تنها گناهی که نسرین ستوده مرتکب شده آن است که با تمام قوا از حق و حقوق کسانی که توانایی دفاع از خود را نداشتند دفاع کرده است.»
شیرین عبادی مینویسد وقتی حدود ۲۰ سال پیش برای اولین بار نسرین را دیدم او در حال نوشتن پایاننامه دانشگاهی خود بود. برای من اراده آهنین او چشمگیر بود. او دفاع از چندین پرونده «کمیته دفاع از کودکان» را که من بنیانگذارش بودم به عهده گرفته بود. در این کمیته ما خدمات حقوقی رایگان در اختیار مجرمان زیر ۱۸ سال و زندانیان سیاسی-عقیدتی قرار میدادیم و در برخی موارد به خانواده زندانیها کمک میکردیم.
شیرین عبادی مینویسد که یکی از روشنترین خاطرات او از نسرین ستوده برمی گردد به غروب روزی در سال ۲۰۰۷ پیش از تولد نیما، فرزند دوم او.
به نوشته خانم عبادی، ما عدهای از زنان در خانهای شخصی جمع شده بودیم تا درباره حقوق زن در ایران صحبت کنیم که ناگهان ضربه محکمی به در خورد و صحبت ما را قطع کرد و لحظهای بعد ماموران پلیس به اتاق ریختند و عدهای از زنان را دستگیر کردند. یکی از افسران پلیس به نسرین گفت تو میتوانی به خانهات بروی، ولی او در پاسخ گفت من هیچ جا نمیروم و مرتب به کار پلیس اعتراض کرده و میگفت اینها را که دستگیر میکنید موکلین من هستند و به من نیاز دارند.
«نسرین در حالی که هشتماهه حامله بود شب را در سلول سرد پلیس با موکلین جدیدش به سر برد و چون شیرزنی از آنها دفاع کرد و توانست همان روز آزادی آنها را تامین کند.»
پس از انتخابات ۲۰۰۹ نسرین ستوده با همان اراده آهنین در برابر بیقانونیهای دولت ایستاد و از جمله وکالت آرش رحمانیپور را که بعداً به اتهام شرکت در ناآرامیهای پس از انتخابات اعدام شد، به عهده گرفت و به طور علنی گفت رحمانیپور وادار به اعتراف ساختگی شده، چرا که مقامات دولتی خانوادهاش را تهدید کرده بودند.
تابستان گذشته نوبت خود او رسید و مقامات امنیتی بلافاصله پس از دستگیریش به او گفتند اگر در برنامهای تلویزیونی اقرار به گناه کرده و از رهبر تقاضای بخشش کنی فورا آزاد خواهی شد.
وقتی او قبول نکرد، یکی از ماموران امنیتی به او گفت کاری میکنم که بیش از ۱۰ سال همین جا بمانی و وقتی از زندان رفتی پسر سه سالهات مردی بلندتر از تو شده باشد.
شیرین عبادی در پایان میگوید تردیدی نیست که مقامات ایران میخواهند مورد نسرین درسی برای سایر وکلای دادگستری باشد. یک دادگاه انقلاب هم اکنون همسر و وکیل او را تهدید به سرنوشتی مشابه کرده است. اینها همه برای شکستن اراده قوی وکلای جوان دادگستری ایران است، اما در مورد نسرین میدانم که چنین حربهای کارساز نخواهد بود.
رادیوفردا نگاهی دارد به مقاله شیرین عبادی:
شیرین عبادی در مقاله خود در روزنامه وال استریت جورنال خطاب به جامعه جهانی میگوید: «این هفته مقامات قضایی ایران دوست من، نسرین ستوده، وکیل حقوق بشر در ایران، را به ۱۱ سال زندان محکوم کرده است، اما این موضوع توجه لازم را در خارج از ایران به خود جلب نکرد، در حالی که این تازهترین نمونه حمله بیامان دولت ایران به صدای برحق عدالت است و جای آن دارد که واکنش همگان را به همراه داشته باشد.»
خانم عبادی میافزاید که نسرین از نسل جوانتر مدافعان حقوق بشر در ایران است که دولت بیوقفه در حال مرعوب کردن آنهاست تا وادارشان کند دست از کار بکشند. دولت ایران بسیاری را به تبعید اجباری وادار کرده و آنان را که ماندهاند مانند نسرین ستوده به حبسهای طولانی محکوم میکند تا بقیه را بترساند و در جامعه فضای رعب و وحشت ایجاد کند.
به گفته خانم عبادی، دولت ایران بیوقفه حقوقدانان، روزنامهنگاران، فعالان سازمانهای غیردولتی و هر کسی را که مشکلآفرین ببیند و کارش را نپسندد مجرم میشناسد و به جرائم واهی روانه زندان میکند.
«تنها گناهی که نسرین ستوده مرتکب شده آن است که با تمام قوا از حق و حقوق کسانی که توانایی دفاع از خود را نداشتند دفاع کرده است.»
شیرین عبادی مینویسد وقتی حدود ۲۰ سال پیش برای اولین بار نسرین را دیدم او در حال نوشتن پایاننامه دانشگاهی خود بود. برای من اراده آهنین او چشمگیر بود. او دفاع از چندین پرونده «کمیته دفاع از کودکان» را که من بنیانگذارش بودم به عهده گرفته بود. در این کمیته ما خدمات حقوقی رایگان در اختیار مجرمان زیر ۱۸ سال و زندانیان سیاسی-عقیدتی قرار میدادیم و در برخی موارد به خانواده زندانیها کمک میکردیم.
شیرین عبادی مینویسد که یکی از روشنترین خاطرات او از نسرین ستوده برمی گردد به غروب روزی در سال ۲۰۰۷ پیش از تولد نیما، فرزند دوم او.
به نوشته خانم عبادی، ما عدهای از زنان در خانهای شخصی جمع شده بودیم تا درباره حقوق زن در ایران صحبت کنیم که ناگهان ضربه محکمی به در خورد و صحبت ما را قطع کرد و لحظهای بعد ماموران پلیس به اتاق ریختند و عدهای از زنان را دستگیر کردند. یکی از افسران پلیس به نسرین گفت تو میتوانی به خانهات بروی، ولی او در پاسخ گفت من هیچ جا نمیروم و مرتب به کار پلیس اعتراض کرده و میگفت اینها را که دستگیر میکنید موکلین من هستند و به من نیاز دارند.
«نسرین در حالی که هشتماهه حامله بود شب را در سلول سرد پلیس با موکلین جدیدش به سر برد و چون شیرزنی از آنها دفاع کرد و توانست همان روز آزادی آنها را تامین کند.»
پس از انتخابات ۲۰۰۹ نسرین ستوده با همان اراده آهنین در برابر بیقانونیهای دولت ایستاد و از جمله وکالت آرش رحمانیپور را که بعداً به اتهام شرکت در ناآرامیهای پس از انتخابات اعدام شد، به عهده گرفت و به طور علنی گفت رحمانیپور وادار به اعتراف ساختگی شده، چرا که مقامات دولتی خانوادهاش را تهدید کرده بودند.
تابستان گذشته نوبت خود او رسید و مقامات امنیتی بلافاصله پس از دستگیریش به او گفتند اگر در برنامهای تلویزیونی اقرار به گناه کرده و از رهبر تقاضای بخشش کنی فورا آزاد خواهی شد.
وقتی او قبول نکرد، یکی از ماموران امنیتی به او گفت کاری میکنم که بیش از ۱۰ سال همین جا بمانی و وقتی از زندان رفتی پسر سه سالهات مردی بلندتر از تو شده باشد.
شیرین عبادی در پایان میگوید تردیدی نیست که مقامات ایران میخواهند مورد نسرین درسی برای سایر وکلای دادگستری باشد. یک دادگاه انقلاب هم اکنون همسر و وکیل او را تهدید به سرنوشتی مشابه کرده است. اینها همه برای شکستن اراده قوی وکلای جوان دادگستری ایران است، اما در مورد نسرین میدانم که چنین حربهای کارساز نخواهد بود.