جمعیتشناسان فرانسوی شمار ایرانیان را ۷۸ میلیون نفر ارزیابی میکنند که این یعنی نزدیک به سه میلیون نفر بیش از آمار منابع رسمی جمعیتی در جمهوری اسلامی. نگاهی به آخرین دادههای جمعیتی جهان و ایران، موضوع گفتوگوی اقتصادی رادیوفردا با فریدون خاوند است.
فریدون خاوند: این بررسی پنجشنبه نوزدهم اوت، ۲۸ مردادماه، از سوی «انستیتوی ملی مطالعات جمعیتی» (ایند) فرانسه منتشر شد که هم در اروپا و هم در جهان از اعتبار علمی قابل ملاحظهای برخوردار است.
بنا بر ارزیابی سازمان ملل متحد، شمار ساکنان کره زمین در اواخر اکتبر امسال از مرز هفت میلیارد نفر میگذرد و گزارش تازه «انستیتوی ملی مطالعات جمعیتی فرانسه» هم در رابطه با همین چشمانداز اهمیت پیدا میکند.
از سال اول میلادی تا امروز، طی دو هزار و یازده سال، جمعیت روی زمین از ۲۵۰ میلیون نفر به هفت میلیارد نفر افزایش یافته است. روی هم رفته، بر پایه بررسیهای جمعیتی، تا امروز هشتاد میلیارد نفر آدم در این کره خاکی به دنیا آمده و مردهاند. یک پنجم از این تعداد طی دو قرن گذشته به دنیا آمدهاند. طی همین دو قرن، جمعیت روی زمین هفت برابر شده است.
گزارش جمعیتشناسان فرانسوی نشان میدهد که آهنگ رشد جمعیت زمین پنجاه سال پیش با دو درصد در سال به اوج خود رسید، ولی بعد از آن به تدریج رو به کاهش گذاشت و امروز کمی بیش از یک درصد در سال است. با توجه به همین گرایش، جمعیت همچنان افزایش خواهد یافت و در پایان قرن بیست و یکم روی ۹ تا ده میلیون نفر تثبیت خواهد شد.
طی سالهای آتی ما شاهد تحولات بزرگ جمعیتی خواهیم بود، از جمله این که در سال ۲۰۵۰، کمتر از چهل سال دیگر، هند با حدود یک میلیارد و هفتصد میلیون نفر پرجمعیتترین کشور جهان خواهد بود و چین به ردیف دوم عقب رانده خواهد شد. مهمتر از همه این که کشور آفریقایی نیجریه که در حال حاضر با ۱۶۲ میلیون نفر هفتمین کشور پرجمعیت جهان است، در سال ۲۰۵۰ با ۴۳۳ میلیون نفر سومین کشور پرجمعیت دنیا خواهد بود.
در گزارش روز پنجشنبه «انستیتوی ملی مطالعات جمعیتی» یکی از مهمترین نکات مورد توجه، ارزیابی جمعیت ایران از لحاظ کمی است.
مرکز آمار جمهوری اسلامی شمار جمعیت ایران را در پایان سال ۱۳۸۹ (مارس ۲۰۱۱) کمی بیش از هفتاد و پنج میلیون نفر ارزیابی میکند، حال آن که بر پایه محاسبات انستیتوی فرانسوی شمار ایرانیان در نیمه سال ۲۰۱۱ به هفتاد و هشت میلیون نفر رسیده است.
همین موسسه میگوید که جمعیت ایران در سال ۲۰۵۰ میلادی، ۳۹ سال دیگر، درست معادل ۱۰۰ میلیون نفر خواهد بود.
دادههای انتشار یافته از سوی جمعیتشناسان فرانسوی یک بار دیگر نشان میدهد که ایران در نیمقرن اخیر، از لحاظ جمعیتی، دچار تحولات انقلابی شده است.
در سال ۱۹۵۰، امید به زندگی برای هر ایرانی چهل و چهار سال بود، حال آن که امروز به شصت و ۹ سال و نیم رسیده است. به بیان دیگر، میانگین عمر ایرانیان طی شصت سال گذشته بیست و پنج سال بیشتر شده است.
در سال ۱۹۶۱، پنجاه سال پیش، هر زن ایرانی، به طور متوسط، صاحب هفت فرزند میشد، امروز میانگین شمار فرزندان برای هر زن ایرانی زیر دو فرزند (۱.۹) است و از این لحاظ ایران به کشورهای پیشرفته نزدیک میشود.
آمار دیگری که در گزارش انستیتوی فرانسوی جلب توجه میکند، افزایش سهم جمعیت بالای شصت و پنج سال در کل جمعیت ایران است. این نسبت به تدریج افزایش خواهد یافت و تا سال ۲۰۵۰ میلادی، سی و نه سال دیگر، به حدود نوزده درصد جمعیت خواهد رسید.
تحولات جمعیتی ایران با توجه به دگرگونیهای بزرگ اجتماعی کشور در نیمقرن گذشته، و از همه مهمتر گسترش آموزش بهویژه در میان زنان به دست آمده است.
آقای خامنهای میگوید که ایران، با امکاناتی که دارد، میتواند صد و پنجاه میلیون جمعیت داشته باشد و اضافه میکند که به افزایش جمعیت اعتقاد دارد. به گفته ایشان: «هر اقدام و تدبیری که میخواهد برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد».
این نکته باید مورد تاکید قرار بگیرد که از نیمه قرن بیستم میلادی تا امروز، جمعیت ایران تقریبا چهار و نیم برابر شده و جایگاه ایران در سلسلهمراتب جمعیتی جهان تغییر کرده است.
در سال ۱۹۵۰ میلادی، ایران با هفده میلیون نفر جمعیت، بیست و هشتمین کشور جهان بود و امروز از لحاظ شمار جمعیت ده پله بالا رفته و هجدهمین کشور دنیاست. آهنگ رشد جمعیت را با فشار دادن روی گاز یا ترمز نمیتوان سریعتر و کندتر کرد.
با توجه به وضعیت اقتصادی ایران، و این که در حال حاضر جز نفت و گاز چیزی برای تامین نیازهای کشور ندارد، چگونه میخواهیم جمعیت آن را به صد و پنجاه میلیون نفر افزایش دهیم.
ایران برای پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی جمعیتی که چهل سال دیگر به صد میلیون نفر خواهد رسید، به تلاشهای بزرگ احتیاج دارد و باید از هم اکنون زیربناهای عظیمی را به وجود آورد که بتواند بدون این وابستگی بیمارگونه به منابع زیرزمینی، شکم این جمعیت را سیر کند و برای آن فرصتهای شغلی لازم را فراهم آورد.
آیا منابع اقتصادی کره زمین آن قدر هست که به نیاز یک جمعیت رو به رشد پاسخ بدهد: هفت میلیارد نفر امسال و ده میلیارد نفر در سال ۲۰۵۰؟
با توجه به پیشرفتهای علمی، توجه روزافزون به دلنگرانیهای زیستمحیطی و پیشروی به سوی تثبیت نهایی جمعیت جهان در مرز نه تا ده میلیون نفر، میتوان به ایجاد تعادل میان منابع و جمعیت امیدوار بود.
با این همه در عرصه جمعیتی نیز مثل بسیاری دیگر از زمینهها، ارزیابیهای کلان و عمومی همیشه در سطوح خرد و منطقهای تحقق پیدا نمیکند.
سیاره زمین، در مقیاس سراسری، با انفجار جمعیتی روبهرو نیست. در عوض، در سطوح منطقهای، این خطر هنوز بسیار جدی است. قارهای که بیش از همه با این خطر روبهرو است آفریقاست که جمعیتش در سال ۲۰۵۰ به دو میلیارد و سیصد میلیون نفر خواهد رسید. پاسخگویی به نیازهای این جمعیت انبوه تنها در صورتی امکانپذیر است که آفریقا بتواند، طی چهار دهه آینده، از پیشرفتهای اقتصادی مشابه قاره آسیا برخوردار شود.
- رادیوفردا: در آستانه عبور جمعیت جهان از مرز هفت میلیارد نفر، جمعیتشناسان فرانسوی بررسی جامعی را از وضعیت کنونی و تحولات آتی جمعیت جهان منتشر کردهاند که در آن دادههایی هم برای هر یک از کشورهای دنیا از جمله ایران دیده میشود. پیش از پرداختن به ایران، از مهمترین آمار مربوط به جمعیت دنیا شروع میکنیم.
فریدون خاوند: این بررسی پنجشنبه نوزدهم اوت، ۲۸ مردادماه، از سوی «انستیتوی ملی مطالعات جمعیتی» (ایند) فرانسه منتشر شد که هم در اروپا و هم در جهان از اعتبار علمی قابل ملاحظهای برخوردار است.
گفتوگوی رادیوفردا با فریدون خاوند درباره تازهترین آمار از جمعیت جهان و ایران
بنا بر ارزیابی سازمان ملل متحد، شمار ساکنان کره زمین در اواخر اکتبر امسال از مرز هفت میلیارد نفر میگذرد و گزارش تازه «انستیتوی ملی مطالعات جمعیتی فرانسه» هم در رابطه با همین چشمانداز اهمیت پیدا میکند.
از سال اول میلادی تا امروز، طی دو هزار و یازده سال، جمعیت روی زمین از ۲۵۰ میلیون نفر به هفت میلیارد نفر افزایش یافته است. روی هم رفته، بر پایه بررسیهای جمعیتی، تا امروز هشتاد میلیارد نفر آدم در این کره خاکی به دنیا آمده و مردهاند. یک پنجم از این تعداد طی دو قرن گذشته به دنیا آمدهاند. طی همین دو قرن، جمعیت روی زمین هفت برابر شده است.
گزارش جمعیتشناسان فرانسوی نشان میدهد که آهنگ رشد جمعیت زمین پنجاه سال پیش با دو درصد در سال به اوج خود رسید، ولی بعد از آن به تدریج رو به کاهش گذاشت و امروز کمی بیش از یک درصد در سال است. با توجه به همین گرایش، جمعیت همچنان افزایش خواهد یافت و در پایان قرن بیست و یکم روی ۹ تا ده میلیون نفر تثبیت خواهد شد.
طی سالهای آتی ما شاهد تحولات بزرگ جمعیتی خواهیم بود، از جمله این که در سال ۲۰۵۰، کمتر از چهل سال دیگر، هند با حدود یک میلیارد و هفتصد میلیون نفر پرجمعیتترین کشور جهان خواهد بود و چین به ردیف دوم عقب رانده خواهد شد. مهمتر از همه این که کشور آفریقایی نیجریه که در حال حاضر با ۱۶۲ میلیون نفر هفتمین کشور پرجمعیت جهان است، در سال ۲۰۵۰ با ۴۳۳ میلیون نفر سومین کشور پرجمعیت دنیا خواهد بود.
- میپردازیم به جمعیت ایران. در گزارش جمعیتشناسان فرانسوی، چه دادههایی در مورد ایران جلب توجه میکند؟
در گزارش روز پنجشنبه «انستیتوی ملی مطالعات جمعیتی» یکی از مهمترین نکات مورد توجه، ارزیابی جمعیت ایران از لحاظ کمی است.
مرکز آمار جمهوری اسلامی شمار جمعیت ایران را در پایان سال ۱۳۸۹ (مارس ۲۰۱۱) کمی بیش از هفتاد و پنج میلیون نفر ارزیابی میکند، حال آن که بر پایه محاسبات انستیتوی فرانسوی شمار ایرانیان در نیمه سال ۲۰۱۱ به هفتاد و هشت میلیون نفر رسیده است.
همین موسسه میگوید که جمعیت ایران در سال ۲۰۵۰ میلادی، ۳۹ سال دیگر، درست معادل ۱۰۰ میلیون نفر خواهد بود.
دادههای انتشار یافته از سوی جمعیتشناسان فرانسوی یک بار دیگر نشان میدهد که ایران در نیمقرن اخیر، از لحاظ جمعیتی، دچار تحولات انقلابی شده است.
در سال ۱۹۵۰، امید به زندگی برای هر ایرانی چهل و چهار سال بود، حال آن که امروز به شصت و ۹ سال و نیم رسیده است. به بیان دیگر، میانگین عمر ایرانیان طی شصت سال گذشته بیست و پنج سال بیشتر شده است.
در سال ۱۹۶۱، پنجاه سال پیش، هر زن ایرانی، به طور متوسط، صاحب هفت فرزند میشد، امروز میانگین شمار فرزندان برای هر زن ایرانی زیر دو فرزند (۱.۹) است و از این لحاظ ایران به کشورهای پیشرفته نزدیک میشود.
آمار دیگری که در گزارش انستیتوی فرانسوی جلب توجه میکند، افزایش سهم جمعیت بالای شصت و پنج سال در کل جمعیت ایران است. این نسبت به تدریج افزایش خواهد یافت و تا سال ۲۰۵۰ میلادی، سی و نه سال دیگر، به حدود نوزده درصد جمعیت خواهد رسید.
- شماری از مسئولان ارشد جمهوری اسلامی، از جمله آیتالله خامنهای، خواستار افزایش جمعیت ایران تا سطح صد و پنجاه میلیون نفر شدهاند. این هدف تا چه اندازه با منابع و امکانات اقتصادی ایران هماهنگ است؟
تحولات جمعیتی ایران با توجه به دگرگونیهای بزرگ اجتماعی کشور در نیمقرن گذشته، و از همه مهمتر گسترش آموزش بهویژه در میان زنان به دست آمده است.
آقای خامنهای میگوید که ایران، با امکاناتی که دارد، میتواند صد و پنجاه میلیون جمعیت داشته باشد و اضافه میکند که به افزایش جمعیت اعتقاد دارد. به گفته ایشان: «هر اقدام و تدبیری که میخواهد برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد».
این نکته باید مورد تاکید قرار بگیرد که از نیمه قرن بیستم میلادی تا امروز، جمعیت ایران تقریبا چهار و نیم برابر شده و جایگاه ایران در سلسلهمراتب جمعیتی جهان تغییر کرده است.
در سال ۱۹۵۰ میلادی، ایران با هفده میلیون نفر جمعیت، بیست و هشتمین کشور جهان بود و امروز از لحاظ شمار جمعیت ده پله بالا رفته و هجدهمین کشور دنیاست. آهنگ رشد جمعیت را با فشار دادن روی گاز یا ترمز نمیتوان سریعتر و کندتر کرد.
با توجه به وضعیت اقتصادی ایران، و این که در حال حاضر جز نفت و گاز چیزی برای تامین نیازهای کشور ندارد، چگونه میخواهیم جمعیت آن را به صد و پنجاه میلیون نفر افزایش دهیم.
ایران برای پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی جمعیتی که چهل سال دیگر به صد میلیون نفر خواهد رسید، به تلاشهای بزرگ احتیاج دارد و باید از هم اکنون زیربناهای عظیمی را به وجود آورد که بتواند بدون این وابستگی بیمارگونه به منابع زیرزمینی، شکم این جمعیت را سیر کند و برای آن فرصتهای شغلی لازم را فراهم آورد.
- بر پایه چه محاسباتی، مسئولان ارشد جمهوری اسلامی تصمیم گرفتهاند پنجاه میلیون نفر را بر این تعداد اضافه کنند؟ کدام نهاد علمی و دانشگاهی آنها را به این نتیجه رسانده است؟
آیا منابع اقتصادی کره زمین آن قدر هست که به نیاز یک جمعیت رو به رشد پاسخ بدهد: هفت میلیارد نفر امسال و ده میلیارد نفر در سال ۲۰۵۰؟
با توجه به پیشرفتهای علمی، توجه روزافزون به دلنگرانیهای زیستمحیطی و پیشروی به سوی تثبیت نهایی جمعیت جهان در مرز نه تا ده میلیون نفر، میتوان به ایجاد تعادل میان منابع و جمعیت امیدوار بود.
با این همه در عرصه جمعیتی نیز مثل بسیاری دیگر از زمینهها، ارزیابیهای کلان و عمومی همیشه در سطوح خرد و منطقهای تحقق پیدا نمیکند.
سیاره زمین، در مقیاس سراسری، با انفجار جمعیتی روبهرو نیست. در عوض، در سطوح منطقهای، این خطر هنوز بسیار جدی است. قارهای که بیش از همه با این خطر روبهرو است آفریقاست که جمعیتش در سال ۲۰۵۰ به دو میلیارد و سیصد میلیون نفر خواهد رسید. پاسخگویی به نیازهای این جمعیت انبوه تنها در صورتی امکانپذیر است که آفریقا بتواند، طی چهار دهه آینده، از پیشرفتهای اقتصادی مشابه قاره آسیا برخوردار شود.