در اين گزارش، با دختری که زمانی برده جنسی بوده و حالا گريخته، مصاحبه شده است.
ماريا نام مستعار دختری است که در شهری کوچک، نزديکی مرز بلغارستان زمانی که تنها ۱۳ سال داشت وادار به تن فروشی شد. او بارها توسط پليس دستگير شده است.
ماريا نزد يک خانواده ای قاچاقچی ترک - رومانيايی زندگی می کرد. اين خانواده توسط زنی که بابوشکا خوانده می شود اداره می شود . بابوشکا هر بار که ماريا به بازداشت پليس درمی آمد با پرداخت مبلغ جريمه يا رشوه، باز او را به زندگی اش به عنوان يک برده جنسی باز می گرداند.
ماريا می گويد: «يک بار پول جريمه من را ندادند و می خواستند من را به بازپروری بفرستند. بابوشکا برای کسی در شهرداری گل فرستاد و مسئله حل شد و من به خيابان ها برگشتم.»
ماريا که حالا ۲۰ سال دارد و در يک خانه امن زنان به عنوان نگهبان شب کار می کند، در گفت و گو با خبرگزاری رويترز خواست نام واقعيش فاش نشود چرا که ممکن است صاحبان قبلی اش او را از آنجا بيرون بکشند.
داستان ها درباره فساد مالی و فرار ازخانه، شبيه به داستان زندگی ماريا در رومانی و بلغارستان فراوان است؛ دو کشوری که در ماه ژانويه ۲۰۰۷ که تنها چند روز به آن باقی است وارد اتحاديه اروپا می شوند.
باندهای مافيای قاچاق انسان درهر دو اين کشورها به شدت فعالند و بر سر جان هزاران انسان غالبا زنان که به عنوان بردگان سکس به اروپای غربی فروخته می شوند، معامله می کنند.
امدادگران معتقدند که فقر، فساد، نبود سيستم قضايی و موقعيت جغرافيايی اين دو کشور حوزه بالکان و البته باندهای غيرقانونی تجاری منطقه که بازار تجارت سکس را دامن می زنند ، دليل چنين وضعی هستند.
ماريا می گويد: «همه مقصرند.» او در خانه امن زنان در کلاس های درس شبانه شرکت می کند تا سال های دور از تحصيل را جبران کند . او می خواهد روانشناس شود .
ماريا می گويد: «از خانه فرار کردم اما هيچ کس دنبالم نيامد. حتما والدينم زياد دنبال ماجرا نبوده اند. مدرسه ام حتما به پليس گفته که من ديگر سر کلاس نمی روم . پليس من را دستگير کرد اما هيچ کمکی به من نکرد.»
يکی از نزديکان خانوادگی ماريا زمانی که سعی کرده بود او را پيدا کند ، با تهديد بابوشکا مواجه شد .او تهديد کرد که دختر نوجوان او را نيز وارد شغل فحشا خواهد کرد.
ماريا پس از دو سال کار در باندهای فحشا در شهر کوچکی در رومانی به ترکيه و اسپانيا فرستاده شد.
او به ياد می آورد زمانی که تنها ۱۵ سال داشت همراه با ده ها دختر ديگر با اتوبوس به اسپانيا فرستاده شد . آنها حق صحبت با ديگر مسافران را نداشتند تا مبادا هدف از سفر آنان برملا شود. ماريا همچنين به ياد می آورد قاچاقچی ای را که به ماموران مرزی پول می داد. او آن زمان با پاسپورت جعلی که سن او را ۱۹ سال نشان ميداد سفر می کرد.
ماريا در اسپانيا پس از چند بار اقدام به خودکشی به کمک يکی از مشتريانش فرار کرد و به خانه برگشت اما دوباره توسط باندهای قاچاق ربوده شد.
ماريا ميگويد: «بابوشکا می خواست دوباره من را به ترکيه بفرستد اما پليس نامم را می دانست، به همين دليل به يک نفر ۵۰ دلار دادند تا با من ازدواج کند.»
ماريا باز با دوست اسپانيايی اش تماس گرفت و با کمک سازمانی که به اين دختران در جنوب رومانی کمک می کرد، به خانه امن زنان رفت .
او می گويد اگر از چنين وضعی جان سالم به در برده حتما طاقت هر چيز ديگری را دارد.