آبگيری کامل سد سلمان فارسی، شهر ساسانی «يرج» را که قدمتی دوهزار و دويست ساله دارد، به زير آب می برد.
برای اولين بار اين خبر را، خبرگزاری ميراث فرهنگی، در فروردين ماه روی خروجی خود فرستاد.
در اين خبر آمده است که « کاوش های باستان شناسی بطور کامل در اين منطقه انجام نشده است». اين خبر همچنين تاکيد دارد که بخشی از شهر، بدون اين که عمليات کاوش روی آن انجام شود، کاملا" به زير آب رفته است.
همين خبرگزاری، در ارديبهشت ماه، در خبر ديگری نوشت که «سنگهای قيمتی، مربوط به دوران هخامنشی، در شهر «يرج» به دست آمده است».
بنابر گزارش اين خبرگزاری، آب گيری اين سد، بدون هماهمنگی با سازمان ميراث فرهنگی انجام شده است. ساخت اين سد از چهارده سال پيش، يعنی در دوران رياست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، بر روی رودخانه قره آقاج، در محل تنگه کارزين آغاز شد و اکنون آماده بهره برداری است.
اما «يرج» کجا است و چرا باعث اختلاف شده است؟
در پنجاه کيلومتری جهرم و ده کيلومتری قيروکارزين، شهری بسيار قديمی وجود دارد که، هزاران سال قبل بر اثر زلزله از بين رفته، اما کوچ نشينان و عشاير، در بقايای اين شهر همچنان زندگی می کنند و اين روستا «يرج» خوانده می شود.
«يرج» ،بنابر کشف باستان شناسان، يکی از مدرن ترين شهرهای دوران ساسانی است که با توجه، به نوع معماری شهر، وسايل کشف شده و حکاکی های به دست آمده، باستان شناسان فرصت شناسائی حلقه گم شده تاريخ ايران، يعنی دوران فراهخامنشی را دارند.
«يرج»؛ از فراهخامنشی تا پايان دوران ساسانی
دکتر عليرضا جعفری زند، سرپرست تيم تحقيق شهر «يرج» در گفت وگو با راديو فردا ازيافته هايشان اين طور می گويد:«يک محوطه مذهبی را کار کرديم که اين محوطه را بعدا" نام گزاری کرديم، زيرا بقايای آتشکده ای را در اينجا شناسائی کرديم که متعلق به اوائل دوره ساسانی هست و از نظر معماری، شبيه به آتشکده فيروز آباد يا کاخ معروف اردشير است».
وی می افزاید:«قسمت ديگری که در اين شهر کار کرديم، بخش صنعتی شهر بود، که دارای کوره های متعدد پخت سفال بود و اين کارگاه ها بسيار منظم و در يک خيابان قرار گرفته بودند و تمام مسائل دقيق در آنها رعايت شده بود».
- «با وجود همه نگرانی ها، آبگيری سد سلمان فارسی انجام شده است. این در حالی است که به موجب ماده بيست و شش قانون مدنی، دولت مکلف به حفظ، آثار ملی است همچنين اصل هشتاد و سوم قانون اساسی، بناهای تاريخی را از نفايس ملی می خواند، به اين معنی که مالکيت اين اموال از آن ملت ايران است و دولت، به عنوان نماينده مردم، وظيفه حراست و نگهبانی از اين اموال را به عهده دارد».
آقای جعفری زند اضافه می کند:«ازدقيق، منظورم اين است که، به عنوان مثال باد اين منطقه از شرق به غرب می وزد، کارگاه ها دقيقا"، طوری بر خلاف اين جهت باد، ايجاد شده بودند که اگر آتش سوزی اتفاق می افتاد، آتش به شهر سرايت نکند».
سرپرست تيم تحقيق شهر «يرج» می گوید:« قسمت ديگری که ما در اين شهر کار کرديم، منطقه فراهخامنشی بود که ساختمان چهارگوش از خشت به دست آورديم، که پلان اين ساختمان چهارگوش دقيقا" شبيه بناهای تخت جمشيد است، يک تالار ميانی و اتاقها و انبارها در پيرامون آن. قسمت ديگری که ما در اين شهر کار کرديم و متوجه شديم، که بايد قاعدتا" اين شهر دارای گورستان بزرگ باشد و اين گورستان را در ارتفاعات بخش جنوبی يافتيم، که حدود يکصد و هشتاد هکتار وسعت اين گورستان است و قبوری که در اينجا وجود دارد، ازدوران فراهخامنشی هست تا پايان دوران ساسانی».
به گفته عليرضا جعفری زند، اين شهر از آن جهت اهميت دارد، که ايران شناسان معتقد هستند که در ايران باستان شهر وجود نداشته، اما آقای جعفری زند می گويد که «يرج» با معماری زيبا و مدرنی که دارد، خلاف اين ادعا را ثابت می کند.
وی می گوید:«اين پديده جديدی بود درمعماری و شهرسازی ايران، زيرا تا الان کليه کسانی که صاحب نظر بودند، راجع به گذشته شهرسازی در ايران معتقد بودند که ايرانيان شهرنشين نبودند و مثلا" در اطراف تخت جمشيد يا پاسارگاد يا شوش، مردم در چادر زندگی می کردند».
سرپرست تيم تحقيق شهر «يرج» می گوید: «در زمان ساسانيان، حفظ فواصل طبقاتی به شدت در جامعه رعايت می شد و به دستور شاهان، شهرهايی نظير جندی شاپور بيشاپور و يا اردشيرخاره، ويژه اعيان ساخته می شد که به آنها شهرهای سلطنتی می گفتند»..
اما آيا شهر کشف شده «يرج»نيز چنين ويژگی را دارد؟
آقای جعفری زند می گوید:«شهر مورد نظر ما، که در آن کاوش کرديم، اينطور نيست. اين نشان می دهد، که افراد مختلف با سطح طبقاتی مختلف، در اينجا زندگی می کردند. از واحدهای بزرگ که دارای حياط های بزرگ، اتاق های متعدد، تا واحدهای کوچکی که حتی مثلا" حدود هشتاد يا هشتاد و پنج متر، وسعت اين خانه های مسکونی است، يعنی در بخشی از شهر خانه ها، فضاهای بيشترو وسعت بيشتری دارد ودر بخش غربی شهر، خانه ها کوچکتر هستند و اين نشان می دهد که مسئله طبقاتی در اينجا وجود داشته» .
هفتاد و پنج روز کاوش در تاريخ دوهزار و دويست ساله، اگرچه امکان کشف همه يافته ها را به راحتی فراهم نمی کند، اما می توان، به اهميت هر آنچه در همين مدت کوتاه به دست آمده پی برد.
«زمان آب گیری به تعویق بیفتد»
دکتر رضا مرادی غياث آبادی، در باره اهميت کشف شهر«یرج» به راديو فردا می گويد:« شهر «یرج» ،چون محوطه باستانی بسيار بزرگی است، بيشتر ازسيصد هکتار وسعت دارد و تاکنون هم کاوش نشده بود، اولين بار در همين چند سال اخير کاوش ها در آنجا شروع شده، با توجه به اطلاعاتی که به دست آمده، به نظر می آيد که شايسته است، اگر زمان آب گيری سد را به تعويق بیندازند، تا باستان شناسان بتوانند با حفاری و به دست آوردن اطلاعاتی از شهر«یرج»، ای بسا آگاهی های ما را نسبت به دوره اشکانيان يا حکومتهای محلی که در آن زمان وجود داشتند و مستقل از اشکانيان بودند را، در اين زمينه، دريابيم».
- « شهر «یرج» ،چون محوطه باستانی بسيار بزرگی است، بيشتر ازسيصد هکتار وسعت دارد و تاکنون هم کاوش نشده بود، اولين بار در همين چند سال اخير کاوش ها در آنجا شروع شده، با توجه به اطلاعاتی که به دست آمده، به نظر می آيد که شايسته است، اگر زمان آب گيری سد را به تعويق بیندازند».
رويه سدسازی در ايران، در سالهای اخير، به ويژه در دوران رياست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، به شدت رواج يافت.
اين شيوه، که بسياری از موافقان سياست های آقای رفسنجانی از آن به دوره سازندگی ياد می کنند، از سويی منتقدانی نيز دارد.
بعضی کارشناسان اقتصادی بر اين باور هستند، که بسياری از اين پروژه ها تنها روی کاغذ بوده و برای بزرگ نمايی و همچنين پرکردن کارنامه خدمات اقتصادی دولت به کار می رفت و در عمل اين سدها پس از ساخت و آب گيری نمادين، نيمه کاره رها می شدند.
اما آنچه علت ساخت سد سلمان فارسی است، به گزارش خبرگزاری های داخلی، تاﱠمين آب آشاميدنی شهرهای واقع درمنطقه، تاﱠمين آب کشاورزی دشت لار، توليد انرژی برق آبی، کنترل سيلآب، زنده کردن زمين های شور و مهمتر از همه اشتغال زايی است.
اما آنچه باعث اعتراض منتقدان، از جمله سازمان ميراث فرهنگی شده، اين است که وزارت نيرو بدون هماهنگی با سازمان های ذيربط، کار آب گيری سد را انجام داده است. اين نخستين باری نيست که بخشی از آثار باستانی ايران، به دلائل مشابه با خطر نابودی روبرو شده است.
ساخت برج جهان نما در اصفهان و يا پرونده پر سروصدای آب گيری سد سيوند، که فعالان ميراث فرهنگی را به اين فکر انداخت تا برای نجات مقبره کوروش، از دولت محمود احمدی نژاد، به يونسکو نيز شکايت کنند، نمونه هايی از اين دست است.
با وجود مخالفت ها با برنامه های عمرانی از جمله راه سازی و ساخت سد و پالايشگاه، از برنامه دولتمردان ايران حذف نمی شود. فعاليت هائی که عمدتا" دوست داران طبيعت و فعالان ميراث فرهنگی را به اعتراض واداشته است. سئوال اين است که آيا سد سازی تنها راه رساندن آب به مردم منطقه است و آيا روش های متداول و کم هزينه ديگری وجود ندارد؟
سد سازی و توجیه اقتصادی
دکتر محمد درويش، عضو هيئت علمی موسسه تحقيقات جنگل ها و مراتع کشور، در اين باره به راديو فردا اين طور می گويد:«بياييد اين هزينه ها و اين پول ها، را به جای اينکه برای ذخيره کردن آب در مخازن بزرگ سيمانی، هدر می دهيم، بخش کشاورزی خود را غنا بخشيم، به روزکنيم، مدرن کنيم و راندمان آبياری را بالا ببريم »
وی می افزاید:«. من فقط اين را بگويم که، اگر ما بتوانيم فقط سی در صد راندمان آبياری بخش کشاورزی را افزايش دهيم، به هيچ کدام از اين سدهائی که ساخته شده، ديگر نيازی نداريم. دوم اينکه همين سدهائی که الان ساخته شده، برای اينکه اين آب به دست مصرف کننده، يعنی مزرعه دار، برسد پيش بينی شده که کانال های درجه يک، دو، سه و چهار ساخته شود، تا به تدريج حجم آب کم شود و به مزرعه برسد. پولی و اعتباری، که الان برای بخش ساخت کانال های آبياری، در نظر گرفته شده به هيچ عنوان متناسب با اعتباری که برای ساخت سدها در نظر گرفته شده نيست»
محمد درويش می گوید:«اين به اين معنی است، که اگر ما قرار باشد کانالهای آبياری، همين سدهايی که تاکنون ساخته شده، را بسازيم، با اعتبارات فعلی که در اختياراست، حدود پنجاه سال زمان نياز داريم، در صورتی که سن ميانگين سدهای ساخته شده هم حدود پنجاه سال است. يعنی زمانی اين کانال ها به بهره برداری می رسند، که سدهايی که به خاطر آنها، اين کانالها ساخته شده اند، از حيز انتفاع خارج شده اند.
چند هزار سال پيش بود، که زلزله مهيبی «یرج» را ويران کرد، بعدها تاراج قاچاقچيان آثار باستانی «یرج» را بارها لرزاند و اکنون، به گفته دوست داران حفظ ميراث فرهنگی، سد سلمان فارسی تهديد جدی تری است. اما حفظ «یرج»به عهده چه کسی است؟
عليرضا جعفری زند می گوید:«تاريخ و فرهنگ گذشته ما، با همياری تمام مردم ايران و به پشتيبانی همه نيازمند است. آن علاقه و اهميتی که مردم به اين آثار می دهند، درواقع نگه دارنده اين آثار خواهد بود. برای لطماتی که به اين آثار می خورد، کاری نمی شود کرد، مگر اين که مردم خودآگاهی داشته باشند، تا اين ها برای آيندگان باقی ماند و بدانند که اين متعلق به تمام مردم ايران است. اين آثار تنها متعلق به يک باستان شناس نيست».
وی می افزاید:«با وجود همه اين نگرانی ها، آبگيری سد سلمان فارسی انجام شده است. به موجب ماده بيست و شش قانون مدنی، دولت مکلف به حفظ، آثار ملی است. همچنين اصل هشتاد و سوم قانون اساسی، بناهای تاريخی را از نفايس ملی می خواند، به اين معنی که مالکيت اين اموال از آن ملت ايران است و دولت، به عنوان نماينده مردم، وظيفه حراست و نگهبانی از اين اموال را به عهده دارد. از سويی، آثار گرانبهای فرهنگی تاريخی، جزء ميراث مشترک بشری هستند و به موجب ماده بيست وهفت اعلاميه جهانی حقوق بشر، ملتها موظف به حفظ آنها هستند».