یادداشت--یکی از ویژگیهای انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری بازگشت کامل محمود احمدینژاد و حلقه نزدیکانش به سیاست است.
محمود احمدینژاد بعد از پایان دوران ریاست جمهوری از سیاست کناره گرفت و بعد از دو سال با شیبی ملایم فرایند برگشت را آغاز کرد.
اما اینک او به صورت تمام قد در میدان سیاست حضور پیدا کرده و به هماورد طلبی روی آورده است. قرائت و نشانهها آشکار می سازد که اگر او با منع رهبری مواجه نشده بود، برای انتخابات ۹۶ کاندید می شد. اما وی علی رغم عدم کاندیداتوری حضوری چشمگیر در فضای انتخاباتی دارد.
|برای دریافت تازهترین خبرها به تلگــــرام رادیو فردا بپیوندید|
احمدینژاد نخست اعلام کرد که از هیچ کاندیدایی حمایت نمی کند اما بعدا با تغییر موضع به پیشتیانی از حمید رضا بقایی پرداخت. وی در توضیح پیرامون این تغییر رفتار به خنثی سازی برنامه انتخاباتی اصول گرایان و بویژه تمهیدات جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی( جمنا] که برخی از وزرای او در بین کاندیداهای مطرح این جبهه قرار دارند، اشاره کرده است. از این زاویه کاندیداتوری بقایی در اصل پوششی برای حضور موثر احمدی نژاد در انتخابات و دور زدن منع رهبری محسوب می شود.
محورهای اصلی سیاست ورزی انتخاباتی احمدینژاد را مواردی چون بازسازی حلقه یاران خود، زمینه سازی برای بازگشت مجدد به ساختمان پاستور، حمایت از عملکرد دولتهای نهم و دهم، نقد تومان اصول گرایان و اصلاح طلبان، پاسخ به انتقادات و حملات دولت روحانی و راه اندازی جریان سوم در درون نظام تشکیل می دهد.
در واقع احمدینژاد می کوشد خود را به عنوان یک آلترناتیو خارج از جناحهای کلاسیک ساخت قدرت جمهوری اسلامی به نیرو های معترض به وضع موجود وبخصوص اقشار خاکستری جامعه عرضه کند. او شکل گیری موج ناخرسندی از عملکرد دولت اعتدال را فرصتی برای حضور دوباره یافته که می کوشد ضمن مخالفت با اصول گرایان و مرزبندی با آنها و ایجاد شور و نشاط سیاسی در پایگاه اجتماعی مورد نظر اعتماد خامنهای را نیز جلب کند که وی تنها آلترناتیوی است که می تواند در یک انتخابات رقابتی کاندیدای ائتلاف اصلاح طلب- اعتدالی را شکست دهد.
احمدینژاد همان رفتاری را در پیش گرفته است که در انتخابات ۹۲ در حمایت از کاندیداتوری اسفندیار رحیم مشایی انجام داد. اما اینک وی بر اساس تجربه دوره قبل صریح تر به انتقاد از شورای نگهبان روی آورده است.
احمدینژاد با تاکید بر آنکه نخواهد گذاشت افراد از دایره انتخاب مردم خارج شوند،پیش از ورود شورای نگهبان نسبت به رد صلاحیت احتمالی اعلام موضع کرد. او همچنین رد صلاحیت مشایی را باعث مسیر انحرافی از سال ۹۲ به بعد نامید! نامه اسفندیار رحیم مشایی در درک وفهم رویکرد کنونی حلقه یاران احمدی نژاد روشنگر است.
در این نامه وی با نگاهی مثبت به محمد خاتمی جریان احمدی نژاد را مورد توجه نیروهای معترض به وضع موجود توصیف کرده و او را به ائتلافی نا نوشته در برابر رد صلاحیت شورای نگهبان و همچنین رویارویی با اصول گرایان فرا می خواند.همچنین از خاتمی می خواهد تا اصلاح طلبان از رد صلاحیت بقایی حمایت نکرده و آشتی ملی را در قالبی مستقل از سازش و قرار و مدار قدرت مداران دو جناح نظام دنبال کند.
این نامه که به نظر می رسد مورد حمایت رئیس دولتهای نهم و دهم است، روشن می سازد که احمدی نژاد کماکان بر تداوم مسیر متاخر اصرار دارد که از سوی بخش مسلط قدرت و حامیان سابق انحرافی قلمداد می شود.
برخلاف ماههای ابتدایی بعد از خروج از ساختمان پاستور اینک باز مشایی و بقایی علنی در کنار وی ایستاده اند و نشانی از افرادی چون غلامحسین الهام و هاشمی ثمره دیده نمی شود. اما به نظر می رسد این برخورد تاکتیکی بوده و جریان احمدی نژاد کماکان طیف نیرو هایی چون افراد فوق به همراه علی اکبر جوانفکر، عبدالرضا شیخ الاسلامی ، مرتضی تمدن، عبدالرضا داوری، و بهمن شریف زاده را حفظ کرده است. اگر چه اکثر حامیان و همراهان سابق چون محمد تقی مصباح یزدی، صادق محصولی، حمید رضا حاجی بابایی، مسعود زریبافان از وی روی بر گردانده اند.
اما ژرف کاوی مدعیات مشایی و اظهارات احمدی نژاد تناقضها و ناسازگاریهای متعددی را به نمایش می گذارد.
در واقع حلقه احمدینژاد و نزدیکانش که می کوشد خود را به عنوان جریان سوم در جمع خودیهای نظام جلوه دهد، مصداق دیگری از اقتدارگرایی با تاکید بر جامعه تودهای است که ترکیبی سردرگم و التقاطی از مهدویت گرایی هزاره گرا و فعال، ناسیونالیسم، غرب ستیزی، پوپولیسم و عدالت منهای آزادی را به عنوان هویت مورد نظر بسته بندی کرده است.
در واقع حلقه احمدینژاد و نزدیکانش که می کوشد خود را به عنوان جریان سوم در جمع خودیهای نظام جلوه دهد، مصداق دیگری از اقتدار گرایی با تاکید بر جامعه تودهای است که ترکیبی سردرگم و التقاطی از مهدویت گرایی هزاره گرا و فعال، ناسیونالیسم، غرب ستیزی، پوپولیسم و عدالت منهای آزادی را به عنوان هویت مورد نظر بسته بندی کرده است.
این جریان نیز اسلام گرا است اما اسلام گرایی را در جبهه وسیع تری از جامعه هدف که عمدتا نیروهای ضد غربی هستند، دنبال می کند و اعتقاد و پایبندی به احکام شرع را شرط همکاری به حساب نمی آورد. همچنین روحانیت جایگاهی تعیین کننده در این جریان نداشته و نظریه ولایت فقیه نیز در عمل محلی از اعراب ندارد.
جبهه گیری در برابر شورای نگهبان خیلی زود احمدینژاد را در برابر ولایت مداران و اصول گرایان تند رو قرار داده است. حضور در کنار مشایی و حمایت از کاندیدایی که بنا به ادعای سخنگوی قوه قضائیه هنوز پرونده وی باز است، دیگر محور منازعه با نظام را تشکیل می دهد. سمت گیری تعاملی وی نسبت به اصلاح طلبها اگر چه رویکرد سیاسی آنها در تقلیل مشکلات به احمدی نژاد را با بحران مواجه می کند، اما به دلیل منازعات ریشه دار تاریخی و همچنین تقابل وی با روحانی بعید است فرجامی پیدا کند.
ادعای پشتیبانی از سوی نیرویهای معترض به وضع موجود و گرفتن ژست خارج از بلوک قدرت نیز با چالشهای جدی مواجه است و به مانند دونالد ترامپ وی در معرض اتهام فریبکاری است.
اما چالش اصلی احمدی نژاد برای سیاست ورزی رسمی نهاد ولایت فقیه است. احتمال عبور بقایی از فیلتر شورای نگهبان پایین است. این واقعیت بعید است مورد توجه احمدی نژاد و یارانش نباشد از اینرو هدف اصلی آنها مشارکت در انتخابات نیست بلکه می خواهند اولا با اعلام کاندیداتوری بقایی نشان دهند که میدان را خالی نکرده و در صحنه حضور دارند. ثانیا با تبلیغ بر روی رد صلاحیت احتمالی و اعتراض به شورای نگهبان هم در بین معترضان به وضع موجود سرمایه سیاسی کسب کنند و هم موقعیت آلترناتیوی خود را تقویت کنند که هراس از رای آوری باعث حذف آنها از رقابت انتخاباتی شده است.
برخلاف ادعای مشایی در سال ۸۸ بخش مسلط قدرت و حامیان وضع موجود تمام قد از محمود احمدی نژاد قبل از انتخابات حمایت کرده و بعدا نیز با سرکوب اعتراضات ریاست جمهوری وی را تداوم بخشیدند. اکنون نیز حمایت چهره هایی چون روح الله حسینیان تردیدهای جدی در درستی ادعای یادشده حلقه یاران احمدی نژاد ایجاد می کند و این تصور را قوت می بخشد وی کماکان طرفدارانی جدی در بین نیروهای امنیتی و هسته سخت قدرت دارد.
اما چالش اصلی احمدی نژاد برای سیاست ورزی رسمی نهاد ولایت فقیه است. احتمال عبور بقایی از فیلتر شورای نگهبان پایین است. این واقعیت بعید است مورد توجه احمدی نژاد و یارانش نباشد از اینرو هدف اصلی آنها مشارکت در انتخابات نیست بلکه می خواهند اولا با اعلام کاندیداتوری بقایی نشان دهند که میدان را خالی نکرده و در صحنه حضور دارند. ثانیا با تبلیغ بر روی رد صلاحیت احتمالی و اعتراض به شورای نگهبان هم در بین معترضان به وضع موجود سرمایه سیاسی کسب کنند و هم موقعیت آلترناتیوی خود را تقویت کنند که هراس از رای آوری باعث حذف آنها از رقابت انتخاباتی شده است.
بدین ترتیب مانند سال ۹۲ اعتراضات نسبت به رد صلاحیت احتمالی از مرحله کلامی و کنترل شده خارج نخواهد شد و منجر به عملی نمی گردد که باعث خروج از نظام شود.
احمدینژاد همچنین از این مقطع به بعد صریح تر به رویارویی با روحانی و پاسخ به حملات وی خواهد پرداخت و ریاست جمهوری دوباره روحانی نیز خللی به این راهبرد وارد نخواهد کرد.
روحانی در دوره دوم با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم خواهد کرد و همچنین فرایند تبدیل نارضایتی به ناامیدی شدت بیشتری می یابد و از سوی دیگر مصاف احمدی نژاد و روحانی به نفع اکثر اصول گرایان و بخصوص لایههای تند روی آنها تمام شده و مورد استقبال آنها قرار می گیرد.
ازاینرو می توان گفت پرونده محمود احمدی نژاد در سیاست ایران بسته نشده است اما موفقیت وی در جایگاه بدیل با دشواریهای زیادی مواجه بوده و مشروط به عوامل متعددی است که فعلا نمی توان به صورت دقیق در این خصوص گمانه زنی کرد.
---------------------------------------------------------------------
نظرات طرح شده در این یادداشت الزاماً بازتاب دیدگاه رادیو فردا نیست