تغییر در اشکال برگزاری آیینهای مرتبط با عاشورا در سالهای اخیر در ایران مورد توجه قرار گرفته و گفتوگو در باره شکل اجرا، موسیقی، شعر، لباس و نمادهای عزاداری و سینه زنی در روزهای اخیر موضوعی پردامنه در شبکههای اجتماعی و رسانههای ایرانی و فارسی بوده است.
با وجود تلاشهای حکومت ایران در سالهای پس از انقلاب برای تثبیت شکلی رسمی از عزاداری و نمادهای فرهنگی که در آن مورد بهره برداری قرار میگیرد، اشکال عزاداری و نمادهای فرهنگی آن بیشتر تحت تاثیر تغییرات فرهنگی در جامعه ایران و شرایط اجتماعی تحول یافته است.
روحانیون صاحب منصب در دستگاههای تبلیغاتی حکومتی و مقامهای فرهنگی بارها حساسیت خود در برابر این روند را با ابراز نگرانی از راه یافتن آنچه انحرافهای فرهنگی میدانند، ابراز کردهاند.
توصیههای حکومت ایران معمولا دو جهت اصلی داشته است. از یک طرف بر پرهیز از سنتهایی مانند قمه زنی تاکید میشود که از دید حکومت منجر به معرفی نامناسب تشیع در سطح جهانی میشود و از طرف دیگر استفاده جوانان از سازهای مدرن و انواع موسیقی مردم پسند به عنوان نشانههای تحریف آیینهای عاشورایی مورد نکوهش قرار میگیرد.
در دو دهه اول پس از انقلاب ایران، حکومت تا حدی توانایی داشت تا منابر و هیاتهای برگزار کننده مراسمهای ماه محرم را تحت کنترل و نظارت قرار دهد.
اما از اواخر دهه هفتاد خورشیدی و در پی سیاست دولتی مبنی بر گسترش حسینیهها و هیاتهای عزاداری، تعداد هیاتهای عزاداری آنچنان گسترش یافت که عملا اعمال کنترل دولت و روحانیون وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی و امامان جمعه بر برگزار کنندگان ایینهای عزاداری غیر ممکن شد. این شرایط شاید بازتابی است از این واقعیت تاریخی است که آیینهای عاشورا همواره متاثر از شرایط و زمینههای فرهنگی کلیتر در ایران بوده است.
عاشورا به مثابه آیینی ایرانی و سیاسی
بسیاری از فرهنگشناسان بر این باورند که آیینهای اولیه عاشورا در ایران تحت تاثیر پیشینههای فرهنگی در ایران مانند آیینهای مربوط به سوگ سیاوش، گوشههای موسیقی ایرانی، نقالی حماسی شاهنامه، نگارگری ایرانی و فولکلور محلی بوده است.
همچنین پژوهشگران از تاثیر برخی سنن مسیحی مربوط به حمل صلیب و زنجیر زنی و قداست خون شهید مصلوب سخن گفتهاند که در قرون میانه در مناطق مختلف سرزمین پهناور ایران رواج داشته است. مجموعه این زمینههای آیینی در کنار رشد تشیع در قرون سوم و چهارم هجری قمری به تثبیت شدن اشکال ویژهای از آیینهای عاشورایی در سالهای حکومت آل بویه در مناطق مرکزی ایران منجر شد.
همچنین پژوهشگران از تاثیر برخی سنن مسیحی مربوط به حمل صلیب و زنجیر زنی و قداست خون شهید مصلوب سخن گفتهاند که در قرون میانه در مناطق مختلف سرزمین پهناور ایران رواج داشته است.
حاکمان آل بویه که نسب خود را به پادشاهان ساسانی میرساندند نخستین حاکمان ایران بودند که در نیمه اول قرن چهارم برای نشان دادن پایبندی خود به تشیع، به آیینهای عاشورا رسمیت بخشیدند. شواهد تاریخی نشان میدهد که در زمان آل بویه آیینهای محرم در کنار آیینهای مربوط به مهرگان ونوروز در شمار آیینهای رسمی حکومت بوده است. روشن است که آل بویه از این پشتوانه فرهنگی و رسمیت بخشدن به آن برای نشان دادن مشروعیت خود در برابر رقبا و دشمنان خود یعنی خلفای عباسی حاکم بر بغداد استفاده میکردند که با تکیه بر مذاهب اهل سنت خود را حاکمان مشروع جهان اسلام معرفی میکردند.
در زمان صفوی آیین عاشورا به آیین رسمی تبدیل شد که بازگو کننده ایدئولوژی و هویت رسمی حکومت بود. این موقعیت در دوره قاجار نیز حفظ شد و ناصرالدین شاه با اقدامهایی مانند ساختن تکیه دولت در تهران به شکلی که متاثر از بناهای فرنگی بود عملا خود را به عنوان مروج آیین عزاداری در عاشورا معرفی میکرد.
در دوران پهلوی آیینهای عاشورا موقعیت رسمی خود را از دست داد و در دهه پنجاه عملا از حوزه اختیار دولت خارج شد و به حوزه اختصاصی روحانیونی مبدل شد که به تدریج خواهان استقلال بیشتر از نظارت دولت بودند.
رشد چشمگیر مساجد و حسینیهها در دهه پنجاه در شهرهای کشور به گسترش سنتهای شهری در برگزاری مراسم عاشورا منجر شد. بخش عمدهای از این گسترش ناشی از هجوم روستاییان به شهرها و توسعه حاشیه نشینی در شهرها در پی اصلاحات ارضی در دهه چهل و افزایش درآمدهای نفتی دولت صورت گرفت. تحولی که در سالهای ۵۶ و ۵۷ آیینهای محرم و عاشورا را به سلاحی در دست روحانیون علیه شاه مبدل ساخت.
عاشورا و نوآوری فرهنگی
ارزیابی تاریخی آیینهای عاشورا در شکل و محتوا نشان میدهد که این آیینها، صرف نظر از اهمیت سیاسی و اجتماعی که برای جوامع برگزار کننده و روحانیون شیعه داشته، دارای دو کارکرد فرهنگی بوده است: آیینهای عاشورا از سوی محملی برای حفظ آیینها و نمادهای ایرانی بوده است که در زمانه سیطره حاکمیت مذهبی و به ویژه حاکمیت مذهب شیعه نمیتوانست فقط با تکیه بر ارجاع به هویت ایرانی خود محفوظ بماند.
نمونه بارزی از این ماندگاری را میتوان در گوشههای موسیقی ایرانی دید که در نوحه خوانیهای عاشورایی تداوم یافته است.
از سوی دیگر آیینهای عاشورایی به دلیل گستردگی پایگاه اجتماعی و حضور فعالترین گروههای اجتماعی همواره بازتاب دهنده نوآوریهای فرهنگی در جامعه بوده است. بخشی از این نوآوریها توسط پادشاهان ایرانی در دورههای حکومت آل بویه و صفویه و قاجاریه به منظور بهره برداری سیاسی مورد حمایت قرار گرفته است. روحانیون نیز از دوران مشروطیت از عزاداریهای عاشورا به عنوان محملی برای فعالیت سیاسی مستقل از دولت استفاده کردند واز آن زمان عاشورا به عنوان محملی برای بازگویی نواندیشی دینی مورد استفاده قرار گرفته است. بارزترین نمونه این بهره برداری تلاش فکری علی شریعتی برای تغییر نگرش نسبت به نمادهای عاشورایی بود. تلاشی که در سالهای ۵۶ و ۵۷ مورد بهره برداری روحانیون تحت رهبری آیت الله خمینی قرار گرفت.
عاشورا: روشنفکران، مداحان، جوانان و هیاتهای منزوی
ریشه عمیق فرهنگی و گستردگی اجتماعی آیینهای عاشورا به عنوان یگانه شکل تجمع مدنی و مذهبی فراگیر در جامعه شهری ایران سبب شده است تا حکومت به تدریج از اعمال کنترل بر اشکال نوآوری در آیینهای عزاداری بازماند.
جمهوری اسلامی البته با حفظ تکیهها و هیاتهای مذهبی رسمی و همچنین هیاتهای عزاداری وابستگان به حکومت و اداره کوچه و خیابان به کمک بسیج و نیروی انتظامی میکوشد تا برون داد عمومی عملکرد هیاتهای عزاداری را به شکلی مدیریت کند که از چارچوب تبلیغات رسمی حکومت خارج نشود اما فراتر از این اعمال کنترل در سطح کلان، در سطح خرد ناگزیر شده است در برابر اشکال مختلف نوآوری در آیینهای عاشورا عقب نشینی کند:
روشنفکران مستقل، مداحان، جوانان و هیاتهای منزوی چهار منبع عمده نوآوری در آیینهای عاشورا هستند که بازخوانی رسمی حکومت از عاشورا را مورد چالش قرار میدهند.
جریان نوآوری متکی بر نواندیشی دینی در سالهای پس از انقلاب با مقابله از جانب حکومت روبرو شد. بارزترین نمونه این مقابله را میتوان در جلوگیری روحانیون حاکم از انتشار کتاب نهضت حینین مرتضی مطهری دید که حکومت از انتشار آن جلوگیری کرد. آثار علی شریعتی در باره عاشورا نیز به تدریج از کتابخانهها جمع آوری شد. اما شکل ملایم تری از این بازخوانی عاشورا در قالب تلاش روشنفکرانی مانند بهرام بیضایی ادامه یافت که در سال ۱۳۶۱ روز واقعه را نوشت. آخرین نمونه از این تلاشها را میتوان در نمایش عروسکی عاشورا دید که متن آن را بهروز غریبپور نوشته است و اجرای موسیقی آن در روزهای اخیر در تالار وحدت با اعتراض تندروهایی مواجه شده است که ادعا کردند در اجرای این موسیقی تک خوانی خواننده زن انجام شده است.
مداحان که زمانی در حاشیه منابر روحانیون در مراسم عزاداری ایفای نقش میکردند در سالهای اخیر به بازگران اصلی صحنه تبدیل شدهاند و عملا بر تسلط روحانیون بر مجالس و هیاتهای عزاداری پایان دادهاند. حاکمیت مداحان اگرچه به گروهی از مداحان مورد حمایت حکومت قدرت بیشتری در صحنه سیاست داد اما عملا به کاهش سلطه سیاسی روحانیون بر مجالس عزداری منجر شده است.
مداحان که زمانی در حاشیه منابر روحانیون در مراسم عزاداری ایفای نقش میکردند در سالهای اخیر به بازگران اصلی صحنه تبدیل شدهاند و عملا بر تسلط روحانیون بر مجالس و هیاتهای عزاداری پایان دادهاند. حاکمیت مداحان اگرچه به گروهی از مداحان مورد حمایت حکومت قدرت بیشتری در صحنه سیاست داد اما عملا به کاهش سلطه سیاسی روحانیون بر مجالس عزداری منجر شده است.
جوانانی که در اواخر دهه هفتاد و در دهه هشتاد پای به صحنههای عزاداری نهادند و به هیاتها پیوستند برخلاف جوانان دهه پنجاه و جوانان سالهای جنگ ایران و عراق که بیشتر دل در گرو جنبههای حماسی عاشورا و معانی سیاسی آن داشتند، شیفته فرمهای آیینی عزاداری و به ویژه موسیقی عاشورا بودند. به ویژه آنکه گردهماییهای محرم به دختران و پسران و زنان و مردان در طبقات مختلف اجتماعی فرصت میداد تا به دور از محدودیتها و ممنوعیتهای ارتباطی تحمیل شده از سوی حکومت فضای اجتماعی آزادانهتر و پرتحرکتری را بیافرینند.
مهمترین نشانهای نوآوری این گروه از جوانان را میتوان در شکل گیری نوع خاصی از موسیقی و مد لباس و آرایش دید که به اشکال مرسوم در موسیقی مورد علاقه جوانان و شخصیتهای محبوب جوانان نزدیک است. حضور جوانان در هیاتهای عزاداری تا حدی است که در سالهای اخیر میتوان نوعی به و بستان شکلی و محتوایی را بین مداحان و خوانندگان و نوازندگان موسیقی پاپ مجاز و مورد علاقه جوانان شهری به ویژه در شهرهای بزرگ مشاهده کرد.
چهارمین منبع مستقل نوآوری در آیینهای عاشورا هیانهای عزاداری مستقلی هستند که اگر آنها را زیرزمینی تلقی نکنیم خداقل باید آنان را هیاتهای مذهبی جدا از جریان اصلی مورد حمایت دولت بدانیم.
این هیاتهای مذهبی منزوی بیشتر با اتکا به استقلال قومی یا بومی خود توانستهاند مستقل از نفوذ اداره کنندگان هیاتهای مذهبی در سازمان تبیغات اسلامی ادامه حیات دهند. نمونهای ا زاین هیاتهای مذهبی منزوی را میتوان در یک هیات مذهبی در یزد دید که با نوآوری در اشعار نوحهها و حتی استفاده از اشعار شاعران نوپردازی مانند سهراب سپهری، این باور را تقویت کردهاند که با وجود سیطره دولت، هیاتهای مذهبی بسیاری در ایران همچنان خواهان حفظ اصالت فرهنگی و سیاسی مستقل از دولت هستند.
همه این تحولات نشان میدهد که آیین عاشورا همچنان موقعیت اجتماعی خود را برای حفظ و بازنمایی تحولات فرهنگی ایران وگاه رسمیت بخشیدن به نوآوریهای فرهنگی حفظ کرده است.
---------------------------------------------------------
یادداشتها بیانگر نظر نویسندگان آنهاست و بازتاب دیدگاههای رادیو فردا نیست