شصت و پنجمين دوره جشنواره برلين شروع پرهياهويی داشت. پس از نمايش فيلم «هيچ کس شب را نمی خواهد» ساخته فيلمساز اسپانيايی تبار ايزابل کويسه در شب افتتاحيه، نمايش دو فيلم کنجکاوی برانگيز بخش مسابقه در روز جمعه برای شروعی خبرساز کافی بود.
جعفر پناهی و ورنر هرتسوگ دو فيلمساز شناخته شده ايرانی و آلمانی با ساخته های جديدشان «تاکسی» و «ملکه صحرا» توجه رسانه ها را کاملا معطوف جشنواره برلين کردند. با اين همه استقبال منتقدان از فيلم آقای پناهی بيشتر از ساخته تازه تعجب برانگيز فيلمساز سرشناس آلمانی بود که از حضور ستارگانی چون نيکول کيدمن، جيمز فرانکو، رابرت پتينسون و دمين لوئيس سود می جست. اين استقبال تنها معطوف فيلم تاکسی نبود و ديگر فيلمی هم که از سينمای ايران در برليناله به نمايش درآمد، شروع موفقی در نمايش های جشنواره ای اش داشت.
تاکسی
با صحبت هايی که وزير فرهنگ دولت آلمان در شب افتتاحيه بيان کرد، مشخص شد که برلين با رويی گشاده ميزبان فيلم تازه جعفر پناهی است.
مونيکا گروترز، گفت که از تصميم مديران برليناله در دعوت هرساله از آقای پناهی تا زمانی که او امکان حضور در جشنواره را پيدا کند، دفاع می کند. با اين صحبت ها مشخص شد فيلمسازی که تا پيش از وقايع سال ۸۸ به واسطه روايت صريح معضلات اجتماعی ايران از فيلمسازان محبوب برلين بود، حالا با شرايط خاصی که پيدا کرده بيش از پيش جايگاه ويژه ای نزد مديران برليناله پيدا کرده است.
تاکسی، تازه ترين فيلم دوران جديد فيلمسازی جعفر پناهی، بار ديگر روايتگر بخشی از زندگی اين فيلمسازی محروم از کار در جامعه امروز ايران است. مانند دو فيلم قبلی اين دوران «اين يک فيلم نيست» و «پرده» اينجا هم با فيلمسازی روبرو هستيم که در تلاش برای گذر از محدوديت های ايجاد شده برايش می کوشد با نمايش همين موقعيت تازه اش، بستری برای داستان گويی بيابد. تاکسی نسبت به
دو فيلم ديگر اين دوران آقای پناهی، شخصيت های بيشتر و ساختار درگيرکننده تر و بيان صريح تری دارد. فيلمی که باوجود ساختار مستندگونه اما آشکارا اثری کارگردانی شده با بازيگران به نسبت متعدد است و در آن اشاره های روشنی به برخی معضلات اجتماعی امروز ايران مانند زورگيری، احکام اعدام، وضعيت مدافعان حقوق بشر و سانسور می شود.
با آنکه ايده کلی فيلم تاحدودی يادآور فيلم ده ساخته عباس کيارستمی است اما پناهی کوشيده با اشاره های مشخصی به برخی فيلم هايش مانند طلای سرخ، آينه، بادکنک سفيد و آفسايد به نوعی مخاطب را متوجه شخصيت های آن فيلم ها کند.
با اين همه ارتباط ميان اين شخصيت ها که مسافران اتومبيل آقای پناهی هستند، مشخص نيست و به نظر هر کدام برشی از دغدغه های فيلمسازی هستند که خود در امکان تصويرکردن آنها دچار ترديد است. فصل حضور نسرين ستوده در فيلم و صحبتش با فيلمساز درباره شرايط خودش و همچنين يکی از زندانيان معروف ماه های اخير يعنی غنچه قوامی از لحظات قابل توجه و البته صريح فيلم است .فيلم تيتراژ ندارد و فيلمساز نيز در متن پايانی فيلم توضيح می دهد که به دليل مقررات وزارت ارشاد نمی تواند نام همکارانش را ذکر کند.
مطابق پيش بينی ها با حضور نيافتن جعفر پناهی در برلين به دليل حکم ممنوع الخروجی اش، نشست رسانه ای برای فيلم برگزار نشد اما همسر آقای پناهی و هانا سعيدی بازيگر کودک نقش خواهرزاده آقای پناهی در مراسم فرش قرمز فيلم شرکت کردند.
پريدن از ارتفاع کم
محصول تازه ای از طيف جديد فيلمسازان جوان ايرانی که تا حدود زيادی يادآور يکی از فيلم های موفق اين سالهای سينمای متفاوت ايران «پرويز» است. حامد رجبی در نخستين فيلمش از شورش به ظاهر بی دليل زن جوانی می گويد که متوجه شده جنين درون شکمش مرده است. اين اتفاق به ظاهار تلنگری برای تنبيه ديگرانی است که همه در ظاهر رفتاری منطقی دارند اما در اصل نمايشگر بی ظرافت روندهای جاری اجتماعی هستند که در بطن خود جلوه هايی از ريا و دو رويی و دروغ درا بروز می دهند.
فيلمساز، با هوشمندی از افتادن در مسير آثار مشابه ساخته های اصغر فرهادی خودداری کرده و با حفظ خط روايی فيلم به جای گشودن معماهايی ناگفته، فضای فيلم را به سمت عمقی هراس آور هدايت کرده است.نگار جواهريان اجرای قدرتمندی در نقش اصلی فيلم دارد و در کنارش رامبد جوان يکی از کنترل شده ترين بازی های سال های اخيرش را ارائه داده است.
در روزهای آينده ديگر فيلم بلند نماينده ايران در جشنواره برلين، «مادر قلب اتمی» در بخش فوروم به نمايش در می آيد. فيلمی که مانند دو فيلم ديگر ايرانی حاضر در برلين، امکانی برای نمايش در جشنواره فيلم فجر که در حال برگزاری است، پيدا نکرده است.