یادداشتی از مرتضی کاظمیان--حملات تروریستی چهارشنبه گذشته در تهران، نخستین شوک جدی به ایران پس از سربرکشیدن داعش در منطقه است. حملاتی که توهم و ادعای حکومت را درباره ایجاد امنیت متکی بر حضور نظامی ـ امنیتی در سوریه، به پرسش کشید. رخداد مهمی که وقوع آن چندان دور از انتظار نبود.
در منطقهای که ناامنی در آن عمقی غریب یافته و خشونت و ترور بهگونهای فزاینده در حال بازتولید است، تداوم امنیت در داخل ایران ناهمگون با شرایط منطقه بهنظر میرسید؛ بهویژه آنکه جمهوری اسلامی یکپای بحران و نزاع کشیافته در سوریه شده و در نزاع غیرمستقیم با عربستان است.
عملیات تروریستی در تهران از زاویههای گوناگون قابل ارزیابی است؛ در زیر دو عارضه محتمل رخداد اخیر مورد تأمل قرار گرفته است.
۱. خطر تشدید ناامنی و بیثباتی در منطقه
در منطقهای که رقابت و منازعه پیدا و پنهان بازیگران و قدرتهای منطقهای شدتی محسوس یافته، وقوع عملیات تروریستی در ایران، دیگر رخدادی محدود به مرزهای یک کشور نیست. در متن وقایع چند هفته اخیر، بعید است در جمهوری اسلامی کسی نسبت ریاض را در ردیف متهمان درجه اول ننشاند.
چند روز پیش بود که رهبر جمهوری اسلامی بهصراحت حاکمان عربستان را «بیارزش»، «نالایق»، «پست»، «احمق» و همچون «گاو شیرده» توصیف کرد؛ انتقادهای تندی که واکنشی بود به دیدار ترامپ و ملک سلمان، و عقد قرارداد تسلیحاتی سنگین بین آمریکا و عربستان.
در سطحی دیگر، اردیبهشتماه گذشته نیز وزیر دفاع عربستان گفته بود که ریاض منتظر رسیدن جنگ به داخل عربستان نخواهد ماند و برای کشاندن نبرد به ایران تلاش میکند. سخنانی که با واکنش تند جمهوری اسلامی مواجه شد، و ازجمله وزیر دفاع ایران تاکید کرد که اگر ریاض چنین رفتاری در پیش گیرد، جمهوری اسلامی «جایی را غیر از مکه و مدینه سالم نمیگذارد.»
در چنین بستری، و در شرایطی که شکاف و قهر میان عربستان و قطر تشدید شده، و ایران بهمثابه امکانی برای تقلیل فشارها بر قطر جلوهگری کرده، حملات تروریستی در تهران بهوقوع پیوسته است. حملههایی که بهگونهای قابلتأمل درست در روزی رخ داد که وزیر خارجه عربستان در توییترش نوشت: «ایران بهخاطر دخالت و حمایت از تروریسم در منطقه باید تنبیه شود.»
این احتمال دور از واقعیتهای سیاسی ایران نیست که امنیتیهای حاکم بر سپاه و تندروهای مستقر در نهادهای اطلاعاتی و قضایی، حوادث اخیر را چونان مستمسکی جدید برای سختگیری علیه کنشگران مدنی و فعالان سیاسی و رسانهها استخدام کنند.
پس از سوریه و عراق و یمن و بحرین، که مهمترین زمینهای منازعه غیرمستقیم و پنهان عربستان و ایران محسوب میشوند، حالا بهنظر میرسد روند تحولات امنیتی در منطقه ـ و بهطور مشخص منازعه تهران و ریاض ـ سمتوسویی خطرخیزتر یافته است.
بیانیه سپاه پاسداران درباره حملات تروریستی بر نگرانیها نسبت به تشدید بحران در منطقه میافزاید. بیانیه مزبور با اشاره به اینکه «اقدام تروریستی، یک هفته پس ازجلسه مشترک رئیس جمهور امریکا با سران یکی از دول مرتجع منطقه که پیوسته حامی تروریستهای تکفیری است» رخ داده، آنرا «بسیار معنادار» دانسته و افزوده که: «برعهده گرفتن مسئولیت آن توسط داعش را بیانگر دست داشتن آنها در این اقدام سبوعانه میداند.»
باید دید در هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی، و آنجایی که سیاستهای کلان نظام طراحی و نهایی میشود، دیدگاههای روحانی و رویکردهای عملگرایانه و تعاملجویانه و واقعبینانه وی در حوزه مناسبات بینالمللی به چه میزان از امکان مهار و کنترل روشهای ماجراجویانه و گفتگوگریز امنیتیهای حاکم بر سپاه برخوردار است.
در سطحی متمایز از آنچه به مناسبات تهران ـ ریاض مربوط است، پیروزی روحانی در انتخابات اخیر و تداوم دولت وی برای چهار سال دیگر، این امید را ایجاد کرده بود که شایدتغییری تدریجی در کیفیت حضور ایران در سوریه ایجاد شود. حملات تروریستی اخیر اما این احتمال خفیف و امید کمرنگ را نیز تا اطلاع ثانوی منتفی کرده است.
باید دید در هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی، و آنجایی که سیاستهای کلان نظام طراحی و نهایی میشود، دیدگاههای روحانی و رویکردهای عملگرایانه و تعاملجویانه و واقعبینانه وی در حوزه مناسبات بینالمللی به چه میزان از امکان مهار و کنترل روشهای ماجراجویانه و گفتگوگریز امنیتیهای حاکم بر سپاه برخوردار است.
توجیهکنندگان حضور نظامی ـ امنیتی ایران در سوریه، بیش از پیش بر طبل این اقدام بسیار پرهزینه خواهند کوبید. بهخصوص آنکه رهبر جمهوری اسلامی در نخستین واکنش خود، مجدد بر این امر انگشت تاکید گذاشت.
۲. بهانهای برای تحدید و تهدید جامعه مدنی
حملات تروریستی اخیر در تهران اما در حوزهای دیگر نیز میتواند پرعارضه باشد: افزایش انسداد سیاسی و اعمال محدودیت علیه ارکان جامعه مدنی ایران.
این احتمال دور از واقعیتهای سیاسی ایران نیست که امنیتیهای حاکم بر سپاه و تندروهای مستقر در نهادهای اطلاعاتی و قضایی، حوادث اخیر را چونان مستمسکی جدید برای سختگیری علیه کنشگران مدنی و فعالان سیاسی و رسانهها استخدام کنند.
به احتمال بسیار، امکان برگزاری تجمعهای اعتراضی و مطالبهمحور صنفی در کوتاهمدت ـ و ایبسا میانمدت ـ به بهانه شرایط خاص امنیتی، کمتر و محدودتر شود. بهعنوان یک شاهد در وضع جدید، موضوع «حضور زنان در استادیومهای ورزشی» که به بهانه دور جدید مسابقات لیگ جهانی والیبال در ایران مطرح شده بود، در عمل به حاشیه رفته است.
در سطحی دیگر، امکان نقد پیامدهای دخالت نظامی ـ امنیتی ایران در سوریه، بیش از پیش دشوار خواهد شد. این مهم در درجه نخست، گریبان رسانهها را خواهد گرفت و روزنامهنگاران را ناگزیر از خودسانسوری مشدد در این حوزه خواهد کرد.
به بیان دیگر، مبتنی بر کارنامه سیاسی ـ امنیتی راست افراطی میتوان حدس زد که جناح تمامیتخواه برای کامگیری از حوادث تروریستی اخیر در داخل کشور تردید نشان نخواهد داد.
اقتدارگرایان مستقر در نهادهای امنیتی و قضایی و نظامی که پس از پیروزی روحانی در انتخابات اخیر، شکستی تلخ را تجربه کردند حال بهانهای مناسب برای جولان در جامعه و به عقب راندن شعارهای روحانی ـ بهخصوص در حوزه توسعه سیاسی و توسعه فرهنگی ـ خواهند داشت.
تقویت و پررنگشدن فضای امنیتی ـ نظامی در داخل کشور همزمان با کوبیدن بر طبل منازعه و مخاصمه در خارج از ایران، به معنای اعمال محدودیت بیشتر علیه جامعه مدنی خواهد بود.
تقویت و پررنگشدن فضای امنیتی ـ نظامی در داخل کشور همزمان با کوبیدن بر طبل منازعه و مخاصمه در خارج از ایران، به معنای اعمال محدودیت بیشتر علیه جامعه مدنی خواهد بود.
اینکه در چنین بستری، دولت اعتدالگرا به چه میزان توان مهار اقتدارگرایان را خواهد داشت، پرسش مهمی است. روحانی در سخنرانیهای تبلیغاتی خود در انتخابات گذشته، بر تعمیق مناسبات ملت و دولت و نیز افزایش مشارکت اجتماعی تاکید کرده، و از اهمیت این مقولهها در تأمین امنیت ملی گفته بود.
آیا روحانی در شرایط جدید و در برابر خواست نظامی ـ امنیتیهای جمهوری اسلامی برای افزایش هزینهکرد در حوزه نظامیگری و گسترش رویکردهای میلیتاریستی، مقاومت خواهد کرد؟ به بیان دیگر، آیا او توان پاسداری از لوازم توسعه انسانی و پایدار در برابر نظامیگری موردنظر راست افراطی، خواهد داشت؟
بهنظر میرسد به میزانی که دولت روحانی بتواند نیروهای اجتماعی حامی بیشتری را فعال در کنار خویش حفظ کند، و اصولگرایان میانهرو، واقعبین و عملگرای افزونتری را با خود همراه سازد، امکان بیشتری برای تعقیب برنامههای خود در داخل و خارج از ایران خواهد داشت. اینها، مستقل از ناگزیری روحانی از تداوم گفتوگو و تعمیق تعامل با شخص اول نظام ـ برای کاستن از ممانعتهای وی ـ است.
--------------------------------------------------------------
یادداشتها، آرا و نظرات نویسندگان خود را بیان میکنند و بازتاب دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.