کنسرت داریوش اقبالی٬ خواننده مشهور ایرانی در هتل ماریتیم شهر کلن آلمان٬ برعکس بسیاری از برنامههای ایرانی از این دست٬ سر وقت شروع شد؛ درست راس ساعت هشت شب.
اما وقتی کنسرت را از آخر به اول نگاه کنیم٬ مهمتر از توجه به زمان آغاز برنامه٬ صحبتهای مجری بود که قبل از به صحنه آمدن داریوش٬ چندین بار از شرکتکنندگان خواست با نیروهای برقرارکننده نظم و امنیت سالن همکاری کرده و از تجمع مقابل استیج خودداری کنند.
|برای دریافت تازهترین خبرها به تلگــــرام رادیو فردا بپیوندید|
مجری برنامه از حدود ۱۵۰۰ نفری که در سالن حضور داشتند٬ درخواست کرد به گونهای نظم برنامه را رعایت کنند که نیازی به تذکر ماموران انتظامات سالن نباشد.
با این حال به محض پایان سخنان وی و شروع آوازخوانی داریوش٬ یکی از جوانهای حاضر در کنسرت به سرعت به سمت استیج رفت و به ابراز احساسات شدید به داریوش پرداخت.
جوان که میخواست با داریوش دست بدهد٬ یکی دو بار از سوی ماموران انتظامات به عقب رانده شد و وقتی توجهی به آنها نکرد٬ ناگهان با خشونتی باورنکردنی به بیرون از سالن هدایت شد.
حدود نیم ساعت بعد مرد جوان دیگری در حالی که دسته گلی در دست داشت به استیج نزدیک شد تا آن را به داریوش بدهد.
ماموران انتظامات از وی خواستند این کار را به آنها محول کند٬ اما اصرار وی در تقدیم گل به خواننده محبوبش به صورت شخصی٬ دوباره با خشونت انتظامات سالن روبرو شد و آنها وی را به بیرون از سالن هدایت کردند.
او تنها شرکتکنندهای نبود که میخواست به دست داریوش گل بدهد٬ آرام آرام حاضران دیگر از زن و مرد به استیج نزدیک شدند و نه تنها میخواستند به داریوش گل بدهند٬ بلکه تمایل داشتند دوستان و اقوامشان نیز از این لحظه فیلم یا عکس تهیه کنند.
ماموران انتظامات در مواردی که شرکتکنندگان موفق میشدند داریوش را متوجه خواستهشان کنند و وی با اشاره از آنها میخواست به علاقمندانش اجازه نزدیک شدن به استیج را بدهند٬ مانع مردم نمیشدند٬ اما در بیشتر موارد٬ با به کار بردن خشونتی که چندان ضروری به نظر نمیرسید٬ شاخهها و دستهگلها را از مردم میگرفتند و روی استیج میگذاشتند و تقدیمکننده را نیز به عقب هل میدادند.
در پایان قسمت اول برنامه٬ داریوش از علاقمندانش خواست ۱۲۰ کتابی که حاوی ترانههای اردلان سرافراز٬ ترانهسرای بسیاری از آثار او بود و در سالن اصلی کنسرت وجود داشت را بخرند.
داریوش گفت که این کتاب حاوی نسخه اصلی و سانسورنشده ترانههای اردلان سرافراز است و شرکتکنندگان در کنسرت با خرید آنها٬ این خواننده را سرافراز خواهند کرد.
پس از استراحت نزدیک به نیم ساعت٬ بخش دوم برنامه شروع شد٬ حالا دیگر شرکتکنندگان نه تنها میخواستند به داریوش گل داده یا دست او را بفشارند٬ بلکه تمایل داشتند کتاب آقای سرافراز را هم بدست خواننده محبوبشان بدهند تا امضا کند.
داریوش نیز گفت که با کمال میل کتابها را امضا میکند و در حین اجرا٬ وقتی که گروه او مشغول نواختن بود٬ به امضای چند نسخه کتابپرداخت.
با این حال تعداد کتابها و میزان نزدیک شدن شرکتکنندگان به استیج به این بهانه٬ آنقدر زیاد شد که نظم برنامه را اندکی مختل کرد و صدای حاضران در ردیف ویآیپی که برای تماشای داریوش از نزدیک٬ بلیتهای گرانتری خریده بودند را نیز درآورد.
اینجا بود که ماموران انتظامات دیگر اجازه نزدیک شدن به هیچ فردی به استیج را ندادند و کتابها را از دست آنها گرفته و برای امضا شخصا به داریوش میدادند.
ماموران٬ جلوی استیج را خالی کرده و افرادی که منتظر پس گرفتن کتابهایشان بودند را به دو گوشه چپ و راست استیج راندند.
آرام آرام هم میزان کتابهای روی استیج زیاد شد و داریوش دیگر فرصت نمیکرد همه را امضا کند.
در یکی از شدیدترین موارد برخورد نیروهای انتظامات با شرکتکنندگان که من شاهدش بودم٬ مردی از سمت راست به استیج نزدیک شد و قصد داشت دسته گل بزرگی به داریوش بدهد.
تلاش ماموران برای راضی کردن او به تحویل دسته گل به آنها نتیجهبخش نبود و وی اصرار میکرد که خودش این کار را انجام دهد.
خشونت ماموران در عقب راندن وی٬ به دخالت زنی که همراه او بود منجر شد و بعد از آن که آن زن که به نظر میآمد مادر یا یکی از اعضای خانواده آن مرد باشد نیز از سوی ماموران هل داده شد٬ دعوا بالا گرفت و تعداد زیادی از نیروهای انتظامات به سمت آنها هجوم برده و با خشونت و ضرب و شتم آنها را از سالن بیرون کردند.
کار به جایی رسید که یکی از ماموران انتظامات احتمالا به توصیه سرتیم آنها برای محافظت از داریوش به روی صحنه رفت و نزدیک وی ایستاد. این خواننده هم در حالی که در حین اجرای برنامه بود٬ وی را به کنار استیج هدایت کرد.
عملکرد ماموران انتظامات از ابتدای برنامه به گونهای بود که گویی منتظر بروز حادثهای جدی بودند و سعی میکردند اقتدار خود را به صورت عیان به رخ شرکتکنندگان بکشند.
همزمان با آخرین ترانه داریوش نیز که با همخوانی حاضران اجرا شد٬ شمار زیادی از حضار همچون دیگر برنامههایی از این دست٬ با دوربین و تلفنهای همراه خود به استیج نزدیک شده و حین همسرایی٬ به دست دادن با داریوش٬ اهدای گل و گرفتن سلفی با وی پرداختند.
با آنکه این اتفاقات بر روند اجرای کنسرت و فضای حاکم بر آن تاثیر چندانی نگذاشت و برنامه به صورت کامل و با همراهی مردم و هنرمندان به پایان رسید٬ اما درگیریهای بعدی نشان میدهد شرکتکنندگان و ماموران انتظامات بعد از اجرای برنامه با هم به تسویه حساب پرداختند.
من پس از آخرین ترانه سالن را ترک کردم و فردا صبح در رسانههای آلمان خواندم که تا نزدیک پنج صبح روز بعد میان شماری از شرکتکنندگان در کنسرت که برخی از آنها از کشورها و شهرهای دیگر به کلن آمده بودند و نیروهای انتظامات درگیری بوده و ماجرا تنها با دخالت پلیس خاتمه یافته است.
آنطور که رسانههای آلمان نوشتهاند پلیس در این ماجرا که شش ساعت طول کشید تا دوباره نظم را برقرار کند٬ ۱۸ نفر از جمله چهار مامور انتظامات سالن را بازداشت کرده است.
به گفته یک سخنگویپلیس چندین نفر از جمله یک پلیس زن به صورت سطحی زخمی شدهاند و جراحات وارده به یکی از شرکتکنندگان از سوی یکی از ماموران انتظامات هتل ماریتیم نیز جدی گزارش شده است.
یکی از نشریاتمحلی کلن٬ علت اصلی درگیریها را امضا نکردن کتابها از سوی داریوش با وجود قولی که به هوادارانش داده بود٬ گزارش کرده است.
به نوشته این نشریه٬ وی بدلیل مشکلات جسمی از جمله کمردرد مجبور شده به اتاق خود بازگردد و موفق به امضای همه کتابها نشده است.
یکی از عجیبترین بخشهای گزارش این نشریه محلی درباره ادامه درگیری میان هواداران داریوش و نیروهای حافظ نظم و امنیت سالن هتل ماریتیم در خیابان دیگری در نزدیکی محل کنسرت که قرار بود پارتی بعد از کنسرت در آن برگزار شود٬ است.
بر اساس این گزارش٬ ماموران سالن با مراجعه به کلوبی که قرار بود پارتی بعد از کنسرت در آن برگزار شود٬ هواداران ناراضی داریوش را مورد تعقیب قرار داده و یکی از آنها را به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادهاند.
هنوز گزارشی از وضعیت بازداشتشدگان از جمله چهار مامور انتظامات هتل و هوادار زخمی داریوش منتشر نشده است.