اکثر افرادی که پیش از انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به دنیا آمده اند، شعار «خدا، شاه، میهن» را به یاد می آورند.
خدا برای شاه همان خدای سنتی بود. شاه بارها گزارشهای زیادی از نظرکردگی ائمه درباره خودش نقل می کرد. در واقع در این سه گانه، یادی از خدا نمی رفت، اما تمامی مسئولان رژیم پهلوی فقط و فقط دائماً مشغول سناگویی اعلی حضرت همایونی و نوکری و چاکری و غلامی خود بودند. نوعی ناسیونالیسم ایرانی هم ساخته می شد که میهن پرستی فرزند آن بود. خوب است مقایسهای در این مورد میان رژیم پهلوی و رژیم جمهوری اسلامی صورت دهیم.
خدای فقیهان و خدای شاه
خدای فقیهان، خدای شارع قانون گذار پارتی باز است. برای صنف روحانیت "حقوق ویژه" تبعیض آمیز در نظر گرفته است. خدای شاه هم نظر ویژهای به او داشت، اما خدای شارع- به معنایی که فقها در نظر دارند- نبود.
از نظر فقیهان، حق حکومت کردن از آن خدای شارع است. خداوند این حق را به پیامبر، پس از او به ائمه و در دوران غیبت تمام ناشدنی، به فقیهان واگذار کرده است. فقیهان شریعت یا احکام الله را اجرا خواهند کرد. آنان مخالفت با این ایده را شرک به شمار می آورند.
آیت الله علی خامنهای حکومت را حق خدای شارع به شمار می آورد که به برخی افراد و یک صنف تنفیذ کرده است. در ۲۰ تیر ۱۳۶۹ گفته است: «در اسلام، سرپرستی جامعه، متعلق به خدای متعال است»، بنابراین هرکس ولی و سرپرست مردم شود، ولایت خداوند از سوی او محقق خواهد شد. در ۲۶ آذر ۸۲ گفته است:«در اسلام هیچ ولایت و حاکمیتی بر انسانها مقبول نیست، مگر اینکه خدای متعال مشخّص کند». اصل بر عدم ولایت است، مگر آن که شارع آن را تنفیذ کرده باشد. در ۱۴ خرداد ۸۵ گفته است:«آن چیزی که به عنوان مبدأ مشروعیت این نظام محسوب می شود، یعنی ولایت الهی که منتقل می شود به فقیه، مشروط است به پایبندی بر احکام الهی».
آیت الله مصباح یزدی به عنوان علامه و ایدئولوگ اصول گرایان در این خصوص سخنان بسیاری گفته که به سه مورد زیر اشاره می کنیم:
آیت الله مصباح یزدی در ۱۸ فروردین ۱۳۹۲ گفت :«آن گونه كه بايد مسأله ولايت فقيه را تبيين نكرده ايم كه طبق فرمايش معصومين، مخالفت با ولايتفقيه در حد شرك بالله است».
آیت الله مصباخ یزدی در ۱۱ اسفند ۱۳۹۳ گفت:«اگر حاکم جامعه مأذون از طرف خداوند نباشد، حکومتش غیر مشروع است، هرچند همه مردم نیز آن را پذیرفته باشند...بر اساس ادله، حکم نائب امام زمان در واقع حکم امام زمان، و اطاعت از او اطاعت از امام زمان ، و مخالفت با او در حد شرک بالله است».
آیت الله مصباح یزدی در ۱۲ مهر ۱۳۹۴ گفت: «توحيد بدون پذيرش ولايت، بیفايده خواهد بود. در واقع خداوند متعال، يک دژ دارد و آن دژ توحيد است و مسئله ولايت لازمه توحيد است...قانون پذيری از غير خدا و بدون اذن خداوند، شرک است؛ زيرا اگر کسی در عرض خداوند قرار داده شود، شرک خواهد بود؛ اما اگر اطاعت و قانون پذيری از افراد به اذن خداوند باشد، نه تنها شرک نيست، بلکه آن اطاعت، لازم است».
اختراع ولایت فقیه و ایمان به آن را رکنی اساسی از باور به خدا و توحید قرار دادن، خود عملی مشرکانه است. کمال توحید ، نفی مطلق غیر خداوند است، نه شریک جدیدی به نام فقیهان برای خدا قرار دادن. اگر قانون گذاری آدمیان عملی مشرکانه است، بیش از ۹۵ درصد قوانینی که در جمهوری اسلامی در طول ۳۸ سال گذشته وضع شده، قوانین بشری بوده و در شریعت اسلام اثری از آنها وجود ندارد. پاسخ فقیهان این است که خداوندی که ولی فقیه را نائب امام زمان قرار داده، به او حق قانون گذاری هم داده است. اما خداوند نه حق حکومت کردن را به یک خانواده( خانواده علی بن ابی طالب) به طور ارثی واگذار کرده است، نه شخصاً یا از طریق آن خاندان حکمرانی سیاسی را «حق ویژه»فقیهان به شمار آورده است. قرآن در این مورد ساکت است و فقط بخشی از شیعیان ۱۲ امامی چنین اعتقادی دارند. فقیهان خود را به مقام خدایی ارتقأ داده و در واقع مقاصد شیطان- به تعبیر قرآن- را دنبال می کنند(رجوع شود به مقاله «فقیهان درباری؛ خدایی کردن یا کارگزاران شیطان»).
خامنهای و شاه
نوکران و غلامان و چاکران در مدح شاه و علی خامنهای چیزی کم نگذاشته اند. اینک به چند نمونه از سخنان فقیهان درباری در مورد علی خامنهای بنگرید:
آیت الله مصباح یزدی در ۵ مهر ۱۳۹۳ گفت: «بينی و بين الله بين نعمتهايی که خدا به ما داده است، نعمتی بالاتر از نعمت وجود مقام معظم رهبری سراغ ندارم. کمالات ايشان بر کسی پوشيده نيست و هر روز نيز جلوهای از کمالات ايشان ظاهر میشود؛ به گونهای که دوست و دشمن در دنيا اعتراف کردهاند که ايشان شخصيتی ممتاز است». در ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ گفت:«بحمدالله بعد از امام ، خداوند نسخه بدل ايشان را بر جای ايشان نشاند، و قطعا اين امر ازتأييدات الهی است». در ۱۱ دی ۱۳۹۵ گفت:«امروز بالاترين نعمتی که خداوند به جامعه ايرانی داده است، رهبری فرزانه است».
آیتالله محمد یزدی گفته است: «یک شخصی همانند رهبر معظم انقلاب که مسئولیت امت اسلامی را دارد، امام عصر ایشان را کمک می کنند، چون در برخی قضایا کل امت و جامعه ی اسلامی در معرض خطر قرار می گیرد و مقام معظم رهبری هم مسئولیت حفاظت از این امت را دارد و اگر امام عصر ایشان را تنها بگذارد و در تصمیم گیری اشتباه کند، جامعه اسلامی آسیب می بینند. بنابراین، عنایت خاص امام زمان را من پشت سر همه تدبیرهای مقام معظم رهبری می بینم. به همین دلیل هم گاهی ایشان به قم می آیند و بر می گردند، بدون این که کسی متوجه شود. معتقدم ایشان عالیترین تدبیر را در حوادث دارند، بعد از امام راحل یکی از ذخایر پر قیمتی که خداوند برای این امت و برای شرایط این زمان ذخیره کرده است، آیت الله العظمی خامنهای (حفظه الله) است، که ما وقتی محاسبه می کنیم، اگر قرار بود که در شرایط حساسی مانند امروز کس دیگری غیر از ایشان در مقام رهبری باشد، معلوم نبود چه بر سر این کشور می آم».
محمدی گلپایگانی رئیس دفتر خامنه ای:«بارها و بارها این پیام به ما رسیده است از افراد مختلف که در خواب و مکاشفه ؛ امام زمان می فرمایند: ما سید علی را تنها نخواهیم گذاشت».
آيت الله احمد جنتی: «اگر تدبير حکيمانه مقام معظم رهبری[در فتنه سال ۸۸ ] نبود، قطعا دشمنان به خواستههای خود می رسيدند». او خطاب به اعضای مجلس خبرگان رهبری گفت:«ولایت فقیه همان ولایت رسولالله است و ما عقیدهمان این است که ولایت فقیه ولایت امام علی است و اگر قبول نشود نظام نمیتواند رسالت خود را پیاده کند. بنابراین از شما خواهش میکنم در دورهای که ما در خدمت شما هستیم به این نکته توجه کنید و انشاءالله امیدواریم زیر سایه مقام معظم رهبری بتوانیم کاری کنیم که هم خدا، هم مقام معظم رهبری و هم مردم از ما راضی باشند».
صادق لاریجانی در ۶ دی ۹۱ درباره نقش آیتالله خامنهای در مدیریت سرکوب جنبش سبز گفته است:
«در جریان فتنه ۸۸ دشمنان نظام اسلامی به دنبال ایجاد غائله بودند و عدهای نیز از درون کشور آب به آسیاب دشمن ریختند... نقش مقام معظم رهبری در برخورد با فتنه سال ۸۸ بیبدیل بود.مقام معظم رهبری در برخورد با این فتنه بسیار صبوری کردند و آن گاه که به این نتیجه رسیدند که فتنهگران به دنبال حق و حقوق قانونی نبوده بلکه میخواهند با نظام برخورد کنند، به خوبی به ارشاد مردم و بیدار کردن بصیرت مردم پرداختند که موجب برخورد انقلابی با فتنهگران و خلق حماسه نهم دیماه شد».
سرلشکر فيروزآبادی درباره ی چفيه ی آیت الله خامنهای گفته است: «مقام معظم رهبری خورشيدی است که قافله انقلاب از نور ولايت ايشان راه را از بيراهه تشخيص میدهد؛ ايشان گاهی از روی محبت دست روی سر فردی میکشند؛ گاهی انگشتر خود را میبخشند و گاهی چفيهای که بر شانههايشان دارند را به طالب آن چفيه هديه میدهند. چفيهآقا مثل يک راز جذاب است که شايد هنوز کسی نتوانسته به آن راز دست پيدا کند و هر کسی زرنگتر باشد، میتواند در مجلسی که آقا حضور دارند، چفيه ايشان را به عنوان تبرک بگيرد و تا آخر عمر آن را بر گردن خود بيندازد و با افتخار به همه بگويد که اين چفيه از روی شانههای آقا برداشته شده و به دست من رسيده است. کسانی که تا به حال به محضر آقا شرفياب شدهاند، شاهد بودهاند که هر بار که کسی چفيه آقا را طلب کرده، ايشان با رضايت کامل به يکی از همراهان فرمودند "اين چفيه را از شانه من برداريد و بدهيد به ايشان».
همه به یاد دارند که سعیدی امام جمعه قم اعلام کرد که در وقت زاده شدن علی خامنه ای، او «یا علی» گفته و زاده شده است. همه به یاد دارند که در فروردین سال ۱۳۹۰ صدیقی در مراسم بیت رهبری، در حضور علی خامنه ای، کلیه سران نظام و مردم گفت :«امسال مقام معظم رهبری به ديدارامام زمان نائل آمد».
فقیهان علی خامنهای را به خدای اشاعره تبدیل کرده اند که دارای قدرت مطلقه بوده و به هیچ کس پاسخگو نیست(رجوع شود به مقاله خامنهای، خدای اشاعره).
سپاه و میهن
ارتش و گارد شاهنشاهی در زمان شاه دارای جایگاه ویژه بودند. با این همه، شعار رژیم پهلوی "خدا، شاه، میهن" بود. اما شعار عملی جمهوری اسلامی، "خدا، خامنه ای، سپاه" است. شاه هرگز اجازه دخالت ارتش در امور سیاسی را نمی داد. وظیفه ارتش، دفاع از میهن و رژیم شاه بود. جز عده اندکی از فرماندهان ارتش، اکثر آنان در فسادهای اقتصادی دستی نداشتند.
خامنهای سپاه و بسیج را به مهمترین قدرتهای سیاسی و اقتصادی کشور تبدیل کرده است. همه از این امر آگاهند. در هر انتخاباتی، نظامیان به طور سیستماتیک در انتخابات به نفع اصول گرایان وارد می شوند.
در سال ۱۳۸۴ آنان احمدی نژاد را رئیس جمهور کردند و سپس محمد باقر ذوالقدر جانشین فرمانده کل سپاه گفت که "با طراحی درست و چند لایه" توانسته اند احمدی نژاد که را «نماد اصول گرایی، دین باوری، انقلابی گری و عدالت ورزی است» رئیس جمهور کنند(روزنامه ایران، ۱۸ تیر ۱۳۸۴). انتخابات ۸۸ نیز تکلیفش روشن است که سپاه نه تنها در انتخابات، که در سرکوبهای پس از آن نقش اصلی را بازی کرد.
اینک حدود ۱۲ سال از شهرداری سردار قالیباف می گذرد. چندین بار برای ریاست جمهوری نامزد شده و یکی از نامزدهای این دوره است. هر فساد و جنایتی مرتکب شود، سپاهیان و اصول گریان از او حمایت به عمل می آورند(رجوع شود به مقاله رهبران و زمامداران مادام العمر جمهوری اسلامی).
محسن رضایی نیز چندین بار در انتخبات شرکت کرده و هیچ گاه رأی نیاورده است. با این همه، اینک به طور همزمان در سپاه و «جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» که قرار است نامزد رقیب حسن روحانی را از سوی اصول گرایان معرفی کند، فعال است.
سردار اسماعیل کوثری، پس از چند دوره نمایندگی مجلس و همکاری با «جبهه پایداری»، پس از عدم کسب رأی مردم در انتخابات گذشته ، اینک به قرارگاه خاتم الانبیأ باز گشته است.
به تعبیر دیگر، سپاهیان مأمور می شوند تا در گروههای اصول گرا فعالیت سیاسی حزبی کرده و هرگاه لازم شد، با سپاه بازگشته و از این طریق فعالیت اقتصادی و سیاسی را ادامه دهند. نقش سپاه در قاچاق کالا آن قدر زیاد است که حتی محمود احمدی نژاد گفت که کار «برادران قاچاقچی خودمان» است.
کلام پایانی
مقاله شاه و خامنه ای؛ فساد و فروپاشی رژيم مقایسهای میان فساد هر دو رژیم صورت داده و از پیامدهای آن سخن رفته بود. اما فساد ساختاری جمهوری اسلامی آن چنان گسترش یافته که گویی درمان ناپذیر است. جمهوری اسلامی شعار "خدا، خامنه ای، سپاه" را جایگزین شعار «خدا، شاه، میهن» رژیم پهلوی کرد. در این جا خدا فقط و فقط یک نقش دارد و آن هم تنفیذ قدرت خود به ولی فقیه است. قدرت اصلی از آن خامنهای و سپاه است.
اما جامعه، روشنفکران، منتقدان و حتی رقیبان به راه خود می روند. دستاورد فقیهان از نظر اجتماعی آن قدر بد بوده که وقتی گزارشی از آن به علی خامنهای ارائه شده، او به شدت گریسته است. داوری اخلاقی درباره سمت و سوی جامعه یک چیز است، گریه دار بودن این سمت و سو برای خامنه ای، چیزی دیگر است. اینک صدای «متفاوت ها» و «دیگری» بیش از صدای خامنهای و اعضای رژیم شنیده می شود. کجا؟ در شبکههای اجتماعی. هر کس شبکه خودش را راه انداخته و جامعه ایران به مجمع الجزایری تبدیل شده که هیچ گفتنمانی بر آن سیطره ندارد.
--------------------------------------------------------------------------------
یادداشتها و مقالات، آرای نویسندگان خود را بازتاب میدهند و بیانگر دیدگاهی از سوی رادیو فردا نیستند.