ريچارد نلسون فرای، ايرانشناس برجسته آمريکايی و استاد دانشگاه هاروارد، پنج شنبه شب گذشته در شهر زادگاهش بوستون، درگذشت.
او در نيم قرنی که بارها به ايران سفر کرد، در عرصه بين المللی از نام «خليج فارس» در برابر نام «خليج عربی» که جعلیاش میخواند، دفاع کرد. علاقه آقای فرای به ايران و حوزه تمدنی آن به حدی بود که علی اکبر دهخدا، اديب و صاحب لغتنامه دهخدا، او را «ايران دوست» میناميد، لقبی که تاپايان عمر، آقای فرای خود را وامدار آن میدانست.
ريچارد فرای که از بنيانگذاران مرکز مطالعات ايرانی در تهران، مشاور کتابخانه پهلوی و از سازمان دهندگان مدرسه مطالعات ايرانی در شيراز بود، نه تنها به زبان فارسی و چند زبان ديگر دنيا مسلط بود، بلکه با زبانهای اوستايی، پهلوی و سغدی نيز آشنايی داشت.
ريچارد فرای که از بنيانگذاران مرکز مطالعات ايرانی در تهران، مشاور کتابخانه پهلوی و از سازمان دهندگان مدرسه مطالعات ايرانی در شيراز بود، نه تنها به زبان فارسی و چند زبان ديگر دنيا مسلط بود، بلکه با زبانهای اوستايی، پهلوی و سغدی نيز آشنايی داشت.
درباره دستاوردهای فرهنگی و پژوهشی ريچار فرای، علی دهباشی، پژهشگر حوزه فرهنگ در تهران معتقد است که او از آغازگران شناسايی تاريخ و تمدن ايران در عرصه جهانی است.
آقای دهباشی می گوید: «شما کتاب تاريخ بخارا يا کتابی که ايشان راجع به بين النهرين نوشته و ديگر آثارشان را مطالعه کنيد، میبينيد که ايرانشناسی بود که حوزه تمدنی ايران را در پژوهشهای خود درنظر داشت. يک زمينه بسيار مهم دکتر فرای، شناخت حوزه تمدنی تاريخ و فرهنگ ايران از ابتدا تاکنون بوده است.»
علی دهباشی می افزاید «آن چنان که حوزه توجه بعضی کارهای او، فرهنگ، زبان فارسی و ادبيات ايران در ارتباط با تاريخ ايران بود و همچنين مطالعات زبانشناسی ايشان، فرهنگ عاميانه ايران، گذشته تاريخی ايران برای پروفسور فرای، جذاب بود.
در سالهايی که به ايران آمده بود، لقب ايران دوست را که خودش هم به کار میبرد و مینوشت، ريچار فرای ايرن دوست، لقبی بود که مرحوم دهخدا به او داده بود.»
ريچار فرای، ششمين مدير انجمن بين المللی مطالعات ايرانی بود، انجمن بين المللی مطالعات ايرانی سال ۲۰۱۰ ميلادی از ريچارد فرای و ژاله آموزگار به عنوان شخصيتهای عرصه پژوهش درباره ايران، تجليل کرد.
آقای فرای سال ۱۹۴۶، دکترای خود را در رشته تاريخ و زبانشناسی تاريخی از دانشگاه هاروارد دريافت کرد.
ريچارد نلسون فرای، نخستين کسی بود که بر کرسی ايرانشناسی دانشگاه هاروارد، که قديمیترين کرسی مطالعه تاريخ و زبانهای ايران باستان در آمريکاست، تکيه زد.
او همچنين بنيانگذار مرکز ايرانشناسی دانشگاه کلمبيا در نيويورک بود. پيش از ريچارد فرای، آرتور پوپ، مورخ شهير آمريکايی نيز در آغاز قرن بيستم، برای نخستين بار، اطلاعات مفصلی از هنر و تاريخ ايران را به جهان غرب ارايه کرد.
ريچارد نلسون فرای، نخستين کسی بود که بر کرسی ايرانشناسی دانشگاه هاروارد، که قديمیترين کرسی مطالعه تاريخ و زبانهای ايران باستان در آمريکاست، تکيه زد. او همچنين بنيانگذار مرکز ايرانشناسی دانشگاه کلمبيا در نيويورک بود.
تورج دريايی، استاد تاريخ باستان در دانشگاه ارواين کاليفرنيا در آمريکا، ميراث برجای مانده از ريچارد فرای را به چند دسته تقسيم میکند.
«آقای فرای کمک کردند که دو کرسی در آمريکا برپاشود، يکی کرسی ايران شناسی دانشگاه کلمبياست و ديگری، کرسی آقاخان است در دانشگاه هاروارد و به همين دليل ايرانشناسی در اين دانشگاهها، حالا میشود گفت، هميشه خواهد بود که اين يکی از کارهای مهم ايشان است.
کار مهم ديگر اين است که آقای فرای يکی از نخستين کسانی بودند که فرهنگ و تاريخ ايران و اين تمدن را شناساندند، مثلا در دهه ۴۰ ميلادی، يکی از اولين مقالههايی که آقای فرای نوشتند درباره دولت سامانی بود که مقالهای بسيار عالی بود. دليل اينکه سامانيان را مورد توجه قراردادند اين بود که برای آقای فرای زبان فارسی و تمدن ايرانی خيلی با يکديگر تنگاتنگ رابطه داشتند و فرای بر اين باور بود که اين تمدن ايرانی از طريق زبان فارسی است که در آسيای ميانه و شبه قاره هند هم تجلی پيدا کرده و نفوذ پيدا میکند.
آقای فرای دوست داشت درباره آنجاهايی که مطالعه میکند، حتما آنجا حضور هم داشته باشد، میشود گفت که فرای از غرب چين گرفته تا عراق امروزی را يا پياده يا با اسب يا ماشين گشته و ديده است.
يعنی تاريخ دانی نبود که فقط پشت ميز بنشيند و از راه دور بخواهد درباره يک چيزی به صورت تخيلی، مطلبی بنويسد، با مردم ارتباط داشت و اين يک خاصه تقريبا میتوان گفت کم نظير مستشرقينی است که در دههای چهل، پنجاه و شصت ميلادی، درباره ايران کار میکردند.»
از آقای فرای، کتابهای بسياری درباره تمدن ايران به جا مانده که از اين ميان میتوان به ميراث باستانی ايران، دوران طلايی ايران و تاريخ ايران باستان اشاره کرد.
ريچارد فرای در سال ۲۰۰۸ ميلادی، در گفتوگو با شبکه سی ان ان گفت که آرزو دارد پس از مرگش کنار زاينده رود اصفهان، دفن شود.