«"سینما سدروت"،اسرائیلی ها بر صندلی نشسته اند تا آخرین [اتفاقات] در غزه را ببینند. وقتی صدای انفجاری می آید، دست می زنند.» این توئیت آلن سورنسن، خبرنگار دانمارکی از سدروت و عکس وی از «تماشاچیان سینما سدورت» بود که هزاران بار توئیت شد و رسانه ها ی بین المللی آن را پوشش دادند. با آلن سورنسن به گفتگو نشسته ایم تا ببینیم در سدروت چه گذشته است؟
شما شخصاً در شهر «سِدِروت» بوديد و عکاسی کرديد، عکسهايتان را توئيت کرديد و کاربران آنها را چندين هزار بار باز-توئيت کردند و چندين رسانه هم عکسهای شما را موضوع گزارش خود قرار دادند. اين آدمها که در عکس ديده میشوند چه چيزی را تماشا میکردند؟
بالای يک تپه بيرون سدروت ايستاده بودند، جايی که خيلی به مرز غزه نزديک است و هرکس از بالای اين میتواند دوردستها را ببيند و تماشا کند که در آسمان و زمين غزه چه میگذرد، منظورم اين است که بگويم وقتی آنجا بودم خودم و بقيه افرادی که حاضر بودند داشتيم بمباران حملات هوايی اسرائيل را نگاه میکرديم.
اما در همان زمان میتوانستيم راکتهايی را هم ببينيم که از غزه به سوی اسرائيل هوا را میشکافتند. اما بيشتر زمانی که آنجا بودم - که چيزی حدود ۴۰ دقيقه طول کشيد - چندين حمله هوايی اسرائيل را عليه مکانهای مختلف در غزه ديديم.
مردم از کجا میدانند که وقتش چه زمانی است و کِی بايد به محل بروند تا اين به اصطلاح «نمايش» را تماشا کنند؟
خوب میتوانند تمام روز را آنجا بمانند، اما مسأله اين است که در طول روز آنجا خيلی داغ است، نزديک عصر زمان افطار - همان موقع که روزه ماه رمضان تمام میشود - توقف کوتاهی در خشونت فرا میرسد. بعد از آن معمولاً همه حدود يک ساعت ساکت میمانند و سپس جنگ دوباره شروع میشود و حملات هوايی اسرائيل از سرگرفتهمیشود. بنابراين، از هفت يا هشت شب زمانی است که مردم فهميدهاند احتمال تماشای اين حملات هوايی بالا است.
آيا اين فرصت را داشتيد که با اين افراد در سدروت صحبت کنيد و ازشان بپرسيد که چرا به تماشای حملات هوايی می نشینند؟
بله، البته که ازشان پرسيدم، میدانيد من را طوری تربیت کردهاند که از اين دست کارها خوشم نمیآيد. وقتی يک انسان ديگر در حال زجر کشيدن است تشويق نمیکنم. با آنها صحبت کردم و بلافاصله می گفتند که «گوش کن، ما را در ۱۴ سال گذشته بمباران کردهاند، حالا تو بايد درک کنی که از اينکه میبينيم حماس توسط ارتش اسرائيل بمباران میشود خوشحاليم»، و من هم گفتم بله درک میکنم اما میدانيد که در آن سو غيرنظاميان هم هدف قرار میگيرند، نظرتان در اين باره چيست؟ خوب، پاسخشان به اين پرسش من چندان روشن نبود، و به نظرم بيشتر تمرکزشان روی نياز اسرائيل به شکست حماس بود. من فکر میکنم که اين رفتار يک نوع مکانيزم دفاعی است که در پاسخ به اين سؤال صريح که آيا از آسيب ديدن غيرنظامیها ناراحت نمیشويد از آن استفاده میکنند، خيلی سادهتر است و نوعی مکانيزم دفاعی که بگويند ماجرا رويارويی يک ارتش عليه حماس است.
پس، بيشتر حس انتقام است تا سرگرمی، درست است؟
بله، من هم همين نظر را دارم اما در عين حال میگويم که اين عده نماينده کل مردم اسرائيل نيستند، منظورم اين است که اينها تعدادی از مردم - يا تعدادی اسرائيلی - هستند. اما در آن بين حتی بودند کسانی که میگفتند بهترين نمايش شهر را، بهترين نمايش واقعی را، به تماشا نشستهاند. از ديگر سو کُلی ايميل از بسياری از آنها دريافت کردهام که در آنها برايم نوشتهاند که الکس تو اشتباه میکنی، منظور ما اين بود که بگوييم دوست داريم مواضع حماس بمباران شود و البته باز هم بدونِ اشاره به مجروحان غيرنظامیِ آن روز. مثلاً آن روزی که من رفته بودم به غزه چند کودک کشته شده بودند.
همانطور که شما هم اشاره کرديد سدروت بسيار به غزه نزديک است و سالها هدف راکتهای حماس بوده، و حتی روی فيسبوک هم صفحهای هست با عنوان «کمک به سدروت»، و کارزارهای مشابه ديگر. آيا تا کنون حملات راکتی حماس عليه اين شهر را مشاهده کردهايد؟
بله، چندين بار. در گذشته هم آنجا بودهام و در جريان حملات راکتی هم حضور داشتهام. به من گفته بودند که به سدروت حمله نشده، اما کمی بعد خود آدمهايی که از چند ساعت قبل آنجا بودند گفتند که يک راکت را ديدهاند که از غزه شليک شده و به پايين همان تپهای اصابت کرده که مردم بالای آن ايستاده بودند.
آيا تا کنون درباره اين حملات توئيت کردهايد، درباره پناهگاههای سدروت و مردمی که از راکتها وحشتزده هستند آيا عکسی توئيت کردهايد؟
بله، در طول چند روز گذشته نهتنها از سدروت عکس توئيت کردم بلکه از حملات عليه اسرائيل از شهرهای ديگر اسرائيل هم توئيت کردهام، از راکتهايی که از غزه به سوی شهرهای اسرائيل میآمدند فيلم گرفتم و آنها را توئيت کردم. درضمن درهمين باره مفصل هم نوشتهام چون چند سال است که دارم اين رويارويی را پوشش میدهم. درباره حمله به غزه يا حمله حماس عليه شهرهای اسرائيل [گزارش کردهام]، نه فقط از سدروت بلکه از همه شهرهای نزديک مرز غزه.
میدانيد که رسانههای اجتماعی در هر جنگی، دست کم در زمينه تبليغات، نقش بزرگی بازی میکنند و اين بار هم صفحاتی از قبيل حمله به غزه را داشتيم که بزرگ بود و بعد از آن فکر میکنم بیبیسی ترنديگ بود که کشف کرد برخی از عکسهای منتشر شده تقلبی بودند و مربوط به سوريه و عراق. از ديد شما در حال حاضر تأثير رسانههای اجتماعی درباره رويداد حمله به غزه چه بوده؟ آيا هيچ نوع گفتوگويی بين فلسطينیها و اسرائيلیها دست کم در دنيای مجازی برقرار شده؟
خوب، هماکنون جَو در هر دو طرف سرشار از نفرت و تدافُعی است، دليلش هم صندوق دريافت پيام من است که پُر شده از ناسزا و بد و بيراه از از سو و هر طيف، اما فکر میکنم دست کم به دليل بازتوئيتِ پرشمار توئيت من -که بيش از ۱۱۰۰۰ بار انجام شد - و پوشش آن توسط نيويورک تايمز، الجزيره، العربيه و تمامی کانالها و روزنامههای ديگر، در بعضی جاها میبينم که گفت و گو در جريان است. گرچه بيشترش رد و بدل فحش ميان دو طرف است که آن را نمیشود استفاده کرد چون گفتوگويی صورت نگرفته. اما بخصوص در فيسبوک، گفت و گويی در جريان است. برای مثال، در فيسبوکِ من امروز گفتوگويی بين يک مرد اسرائيلی که نمیشناسم و يک زن لبنانی که میشناسم شروع شد، اما [برخلاف ديگران] اين دو يگ گفت و گو را شروع کردند. پس يک اتفاقهايی در حال رخ دادن است و رسانههای اجتماعی قطعاً تأثير بسزايی در اين امر دارند.