« تحصیل به شرط کار» تیتر گزارشی است در روزنامه شهروند درباره اینکه « شهریه دانشگاهها باعث شد که بسیاری از دانشجویان ایرانی کارگری کنند.»
به نوشته این روزنامه «این روزها در هر فستفود یا کافهای میتوان دانشجویان درحال کار را دید؛ کارگرانی که به دلیل پاره وقت بودن کارشان معمولا از بیمه و مرخصی هم محرومند.
یک دانشجو به این روزنامه گفته که «پول غذای یک دانشجو، روزانه درماه ۶۰هزارتومان میشه و برای خوابگاه هم به طور متوسط ماهی ۱۰۰هزار تومان باید پیاده شی، کلی هزینه دیگه هم هســت که مجبورت میکنه کار کنی»، و دانشجوی دیگری هم تاکید کرده که «اگر بخواهیم خوشبینانه دنبال پانسیونی باشیم که نزدیک به فضای خوابگاه دانشجویی با برخی نظمهای حداقلی باشد و زندگی کنار ۳نفر آدم دریک اتاق ۲۰ متری و در واقع برای پرداخت هزینــه ماهانه یک تخت، باید حــدود ۴۰۰ الی ۵۰۰تومان هم اینجا کنار بگذاریم»، اما «داستان برای دانشجویان شبانه و غیرانتفاعی به صورت متفاوتی است و حتی با کار مداوم هم امکان استقلال مالی برای این محصلین وجود ندارد.»
این روزنامه ضمن مقایسه کار دانشجویان در ایران با کار دانشجویی در برخی از کشورهای دیگر از جمله آمریکا و آلمان نوشته است: « یکی از تفاوتهای اساسی کارکردن در اینجا با ایران این است که اینجا بهراحتی حق و حقوقت خورده نمیشود و به ازای کار انجام شده حتما طبق قرارداد پول دریافت خواهی کرد.»
محمد آقایی گزارش نویس روزنامه شهروند نوشته که «مطابــق آخرین اطلاعات سازمان آمار ایران، در سال ۹۴-۹۵ بیش از ۴میلیون دانشجو در ایران مشغول به تحصیل بودند که از این تعداد، بیش از ۴۵درصد در دانشگاه های غیردولتی تحصیل می کردند.»
این روزنامه همچنین از قول میلاد شهرکی یکی از فعال صنفی دانشگاه تهران نوشته است: «دانشگاه در دهه نود با انواع سیاستهای نولیبرال مواجه شده است، از کالایی سازی آموزش در تمام بخش ها، تا خصوصی سازی خوانید :خودمانسازی" بیامان» و اکنون هم در برنامه ششم توسعه حرف از «تنظیم رابطه متقابل تحصیل و اشتغال» است.
روزنامه شرق در تیتر یک خود از «چراغ سبز برای دیدار با محصوران» خبر داده و نوشته است: «ماجرای دیدار با محصوران نخست از نشست علی مطهری در دانشگاه فردوسی مشهد سر زبانها افتاد. کمی بعدتر علی مطهری خبر منتشرشده از سوی ایسنا را تصحیح کرد و گفت دیداری با محصوران نداشته اما تلاشها و برنامههایی در راه است تا بتواند با سه شخصیت سیاسیِ در حصر گفتوگو داشته باشد» و حالا حسین کروبی فرزند می گوید که «مسئولان با درخواست ملاقات علی مطهری با محصوران پاسخ مثبت دادهاند؛ اما هنوز زمانی برای آن تعیین نشده است.»
مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد از ۲۵ بهمن سال ۱۳۸۹ تاکنون در حصر به سر می برند و وعده «رفع حصر» از جمله وعدههای حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ بود.
روزنامه شرق از قول حسین کروبی درباره اظهارات علی مطهری نایب رئیس مجلس دهم در خصوص موافقت مقامهای ارد حکومتی برای دیدار با محصوران، نوشته است: «در واقع مسئولان هم برای صورتگرفتن این دیدار قانع شدهاند اما هنوز زمانی برای این دیدار تعیین نشده است. چون ما هم ارتباطی با آقای مطهری نداریم، نتوانستهایم در این زمینه از او سؤال بپرسیم. فقط یکبار سال گذشته، برای تشکر به همراه مادرم، به منزل ایشان رفتیم و در یک سال گذشته هم ارتباطی نداشتهایم. بنابراین هر دو خانواده یعنی هم خانواده آقای موسوی و هم ما، از موضوع بیاطلاع هستیم.»
فرزند مهدی کروبی کاندیدای معترض انتخابات سال ۸۸ که اکنون در حصر است همچنین درباره درباره اینکه علی مطهری گفته «محصوران مایل به وحدت هستند»، نیز گفته است: «آقای کروبی خودشان را جزء یکی از بنیانگذاران نظام بعد از امام( آیت الله خمینی) میدانند. بنابراین مشخص است که چنین فردی، روی نظام و اصل نظام جمهوری اسلامی بسیار تعصب دارد. بنابراین خود را در چارچوب نظام تعریف میکند اما اعتقاداتی دارد که منتقدانه است و معتقد است باید اصلاحاتی در برخی نقاط صورت گیرد. آقای موسوی و خانم رهنورد هم همینطور. در واقع فرزندان آقای موسوی و خانم رهنورد هم گفتهاند پدر و مادرشان با اصل نظام مشکلی ندارند.»
روزنامه شرق با تاکید براینکه ماجرای دیدار با محصوران سخن تازهای نیست. بارها تلاشهایی از سوی برخی شخصیتهای سیاسی در دستور کار بوده اما راه به جایی نبرده»، یادآوری کرده که علی مطهری نیز پس از انتشار نقل قولهای متفاوت از وی درباره دیدار احتمالی با محصوران، به خبرگزاری ایلنا گفته است: «زمان قطعی این دیدار هنوز نهایی نشده است. در حال گفتوگو هستیم، امیدوارم این دیدار انجام شود.»
روزنامه ایران، نزدیک به دولت، عکس یک خود را به راهپیمایی بیست و دوم بهمن ماه اختصاص داده و آن را «مانور قدرت ، پیام وحدت» توصیف کرده است و کیهان با تیتر «نمیباریم مگر آن که سیل به راه میاندازیم»، این راهپیمایی را «نصابی جدید»، «پاسخ به تهدیدات رئیس جمهور آمریکا» و «میثاقی دوباره» با «آرمانهای انقلاب، امام و رهبری» عنوان کرده است.
کیهان همزمان در سرمقاله خود با تاکید براینکه «دامن زدن به فضای "هراس از جنگ"، بازی رسانهای ایالات متحده و همپیمانانش برای تغییر محاسبات تصمیمسازان داخلی ایران است»، نوشته است: چنین فضایی می تواند «کفه ترازو را به نفع جریانات غربگرا و اهل مماشات داخلی که از قضا رابطه خوبی با اپوزیسیونهای داخلی و خارجی دارند، سنگین کند و با کلید واژه "عقلانیت" فضایی برای احیای نفوذ از دست رفته آنان در بدنه اجتماع ایران فراهم کند.»
این روزنامه تحت نظر نماینده رهبر جمهوری اسلامی منتشر می شود حتی آمریکا را به «فروپاشی» تهدید کرده و نوشته است: « به رویدادهایی با احتمال پایین و شاید غیر ممکن هم فکر کنیم و به نبردی رویاروی با ایالات متحده و یا همپیمانانش بیندیشیم. درگیریای که باتوجه به شرایط شکننده ایالات متحده در داخل و خارج از خاک خود، نبردی از سر استیصال آمریکا برای مهار ایران و تغییر وضع موجود خواهد بود نه از موضعی بالا برای حفظ قدرت و تداوم سلطه. چنین نزاعی نشانه مثبتی است چرا که بیش از آنکه به چالشی برای جمهوری اسلامی تبدیل شود، آغازی برای پایان و فروپاشی ایالات متحده خواهد بود.»
روزنامه آرمان ضمن چاپ عکسی از سخنرانی حسن روحانی در این مراسم، از قول رئیس دولت یازدهم نوشته است: «همه ما در پی آشتی ملی هستیم.»
همزمان علی شکوهی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان «پیش نیازهای آشتی ملی»، نوشته است: «اين روزها بحث آشتي ملي در محافل گوناگون مورد توجه است. طبعا آشتي ملي در هنگامي مطرح ميشود كه شكاف نيروهاي سياسي را شاهد باشيم. فكر ميكنم تحقق مفهوم آشتي ملي به پيشنيازهايي محتاج است» از جمله اینکه «آشتي ملي فرع بر وجود يك عزم مشترك براي اصلاح دروني مناسبات جريانهاي سياسي است، يعني اول بايد نيروهاي سياسي بپذيرند كه نحوه تنظيم مناسبات آنان خوب نيست و بايد براي آن فكري كرد.»
یادداشت نویس اعتماد سپس یادآوری کرده است که «برخی از حوادث از جمله رخدادهاي سال ٨٨ شكاف ميان نيروهای سياسی درون جبهه انقلاب را بسيار تشديد كرد و كار را به جايی رساند كه بخشي از حاكميت اقدام به يكدست كردن حكومت كرد و حذف كامل جريان مقابل را در دستور كار قرار داد. طبعا آن تحليلي كه مبناي اينگونه عملكردهای معين شد، نميتواند با مقوله آشتی ملی كنار بيايد.»
این روزنامه همچنین تاکید کرده است که بخشی از جريان اصلاحطلب هم كه تعارض اصلی خودش را با حاكميت عمده كرده و تجديدنظر اساسی در آرمانهای انقلابی انجام داده است، نميی تواند با مفهوم آشتي ملي كنار بيايد. اين جريان هم به حذف جريان حاكم می انديشد و كنار آمدن در دستور كارش قرار ندارد.»
یادداشت نویس اعتماد در پایان این را هم نوشته که « آشتي ملي هنگامي موضوعيت پيدا می كند كه نيروهاي سياسي مخالف، وجوه مشتركي هم از نظر اهداف و هم از نظر سوابق همكاري با يكديگر داشته باشند و شقاق كنوني را مطلوب ندانند و يافتن راهكاري براي نزديك كردن مواضع خدمت نيروهاي انقلاب براي آنان جدی تلقی شود. نميشود همديگر را دشمن بدانيم و باز از همكاري و وحدت و آشتی سخن بگوييم.»
« تحصیل به شرط کار» تیتر گزارشی است در روزنامه شهروند درباره اینکه « شهریه دانشگاهها باعث شد که بسیاری از دانشجویانی ایرانی کارگری کنند.»
به نوشته این روزنامه «این روزها در هر فستفود یا کافهای میتوان دانشجویان درحال کار را دید؛ کارگرانی که به دلیل پارهوقتبودن کارشان معموال از بیمه و مرخصی هم محرومند این کارها اغلب غیرتخصصیاند و دلیلش نداشتن مهارت توسط عکس: ایلنا دانشجویان کارشناسی است
یک دانشجو به این روزنامه گفته که «پول غذای یک دانشجو، روزانه درماه ۶۰هزارتومان میشه و برای خوابگاه هم به طور متوسط ماهی ۱۰۰هزار تومان باید پیاده شی، کلی هزینه دیگه هم هســت که مجبورت میکنه کار کنی»، و دانشجوی دیگری هم تاکید کرده که «اگر بخواهیم خوشبینانه دنبال پانسیونی باشیم که نزدیک به فضای خوابگاه دانشجویی با برخی نظمهای حداقلی باشد و زندگی کنار ۳نفر آدم دریک اتاق ۲۰ متری و در واقع برای پرداخت هزینــه ماهانه یک تخت، باید حــدود ۴۰۰ الی ۵۰۰تومان هم اینجا کنار بگذاریم»، اما «داستان برای دانشجویان شبانه و غیرانتفاعی به صورت متفاوتی است و حتی با کار مداوم هم امکان استقلال مالی برای این محصلین وجود ندارد.»
این روزنامه ضمن مقایسه کار دانشجویان در ایران با کار دانشجویی در برخی از کشورهای دیگر از جمله آمریکا و آلمان نوشته است: « یکی از تفاوتهای اساسی کارکردن در اینجا با ایران این است که اینجا بهراحتی حق و حقوقت خورده نمیشود و به ازای کار انجام شده حتما طبق قرارداد پول دریافت خواهی کرد.»
محمد آقایی گزارش نویس روزنامه شهروند نوشته که «مطابــق آخرین اطلاعات سازمان آمار ایران، در سال ۹۴-۹۵ بیش از ۴میلیون دانشجو در ایران مشغول به تحصیل بودند که از این تعداد، بیش از ۴۵درصد در دانشگاههای غیردولتی تحصیل می کردند.»
این روزنامه همچنین از قول میلاد شهرکی یکی از فعال صنفی دانشگاه تهران نوشته است: «دانشگاه در دهه نود با انواع سیاستهای نولیبرال مواجه شده است، از کالایی سازی آموزش در تمام بخش ها، تا خصوصی سازی خوانید :خودمانسازی" بیامان» و اکنون هم در برنامه ششم توسعه حرف از «تنظیم رابطه متقابل تحصیل و اشتغال» است.
روزنامه قانون با تیتر «غم در قم» نوشته است: «حادثه دوباره در مترو. اين بار اما نه در تهران بلكه در فاصله ۱۵۰ كيلومتري تهران و در مسير احداث مترو شهر قم، ديواره بيرونی كارگاه مترو فروريخت و ۱۰ كشته، مجروح و مفقود بر جاي گذاشت. ساعت ۱۱:۲۰ روز پنجشنبه گذشته، بخشی از دیوار کارگاه محل خروج دستگاه ماشین حفاری، ریزش کرده که در پي آن، پيكر سه كارگر مترو قم از زير آوار بيرون آورده شد و شش نفر نيز كه با مصدوميت جدي مواجه شده بودند، به بيمارستان منتقل شدند.»
روزنامه اعتماد شمار کشته شدگان ریزش متروی قم را ۳ تن اعلام کرده و نوشته است: «ظهر پنجشنبه هفته گذشته سه كارگردر حادثه ريزش ديواره متروي ميدان وليعصرقم كشته و ۶ كارگرمصدوم شدند» و یک روز بعد هم « در انفجار ناشي از گازهای زيرزمينی به هنگام حفاري حوالي روستای كولغان پنج كارگر كشته و يك نفر زخمی شد.»
روزنامه وقایع اتفاقیه هم طی گزارشی با تیتر «هيجان زنانه با موتورهای كراس» نوشته است: از آبانسال ۱۳۸۸ تا پنجشنبه هفته پيش، خبري از موتورسواري زنان نبود؛ نه تمرينی، نه مسابقهای و نه کلاسی. اگر هم خبری بود درباره تمرينات و مسابقات غيررسمی آنها بود» اما حالا دوباره «زنان موتورسوار ايران، بعد از ۶ سال دوباره مسابقه دادند.»