«آیا خدا مرده است؟ این پرسشی است که هم خداباوران (ایمانداران) را که شاید در خفا از مرگ خدا هراسانند، عذاب میدهد و هم خداناباوران را که شک دارند پاسخ این پرسش منفی باشد.»
این نخستین جمله یکی از جنجالیترین و بحثبرانگیزترین مقالات تاریخ مجله تایم است که ۵۰ سال پیش در آوریل ۱۹۶۶ منتشر شد.
جلد مجله تایم برای نخستین بار بدون عکس و فقط با سه کلمه و یک علامت سئوال منتشر شد: آیا خدا مرده است؟ (?Is God Dead) سه کلمهای که پس از پنج دهه در مورد آن در رسانهها صحبت میشود و لس آنجلس تایمز جلد تایم را یکی از ده جلدی دانسته که دنیا را تکان داده است.
هزاران نامه شکایت به تایم فرستاده شد و بسیاری این مجله را متهم کردند که به دست بیدینها افتاده است. البته احتمالا اکثر این افراد فقط تیتر و روی جلد مجله را خوانده بودند و نه متن را.
مقاله تایم بیانیه و نتیجهگیری در مورد عدم وجود و مرگ خدا نیست بلکه تلاش پژوهشگران و کارشناسان را نشان میدهد که سعی میکنند مفهوم جدیدی از خدا را در دنیای مدرن بیابند یا به عبارت دیگر با ارزیابی جدیدی خدا را ارائه دهند، خدایی که طبق این مقاله با طغیان سکولاریسم روبرو شده، علم و دانش بیش از پیش عرصه را بر او تنگ کرده، برخی استادان الهیات وجود او را نادیده میگیرند و حدود نیمی از مردم جهان تحت حکومتهای کمونیستی زندگی میکنند و احتمالا در آموزش و تربیتشان خدا حتی ذکر نمیشود.
خدا در مقاله تایم خدای کتاب مقدس است و تحول اندیشه در مورد خدا در غرب و به ویژه در آمریکا بررسی شده است.
جان تی السون، دبیر بخش دینی تایم و نویسنده این مقاله نیز تلویحا خدای خالق قدرتمند کتاب مقدس را متعلق به زبالهدانی تاریخ میداند. وی بارها به برخی استادان الهیات اشاره میکند که خدا را اضافی و مرده میدانند.
مسیحیان خداناباور
جنبش مرگ خدا که در دهه ۶۰ میلادی در آمریکا شکل گرفت، بحثهای زیادی در مورد دین و خدا را به رسانههای آمریکا کشاند.
«جنبش مرگ خدا» را نه ماتریالیستها به وجود آوردند و نه کسانی که از مسیحیت نفرت داشتند، بلکه گروه کوچکی از اندیشمندان مسیحی، کشیشان و استادان الهیات.
شخصیتهای برجسته این گروه که پس از دهه ۶۰ میلادی چندان دوام نیافت، از جمله ویلیام همیلتون و توماس آلتیزر نویسنده کتاب «الهیات رادیکال و مرگ خدا» معتقد بودند که جایی برای خدا دیگر در مسیحیت وجود ندارد و مسیح به عنوان مدلی برای انسانها میتواند مطرح شود.
جان تی السون در مقالهاش مینویسد ناباوران مسیحی کلیساها را با این واقعیت بیدار میکنند که بنیاد ایمان آنها یعنی خدای خالق موضوع حمله است.
وی جنبش مرگ خدا را الهیات بدون خدا میخواند. السون بارها به مسیحیان خداناباور در مقالهاش اشاره میکند ولی این جنبش پس از دهه شصت میلادی حضورش بسیار کم رنگ شد و حتی از بین رفت.
آرنو ژوان-لامبر استاد الهیات در دانشگاه کاتولیک لوون در بلژیک به رادیو فردا میگوید: «هیچکس در حال حاضر از این عبارت (مسیحیان خداناباور) استفاده نمیکند. وضعیت مذهبی مسیحیان در اروپا را میتوان با عبارتی از گریس دیوی، جامعهشناس بریتانیایی بیان کرد: ایمان بدون تعلق. این در واقع هویتهای مذهبی هستند که در بحران به سر میبرند. ما با مسیحیان بدون کلیسا روبرو هستیم تا مسیحیان بدون خدا.»
خدا و رقیبی به نام علم
به نوشته مقاله تایم قیام علیه خدا را میتوان در کلمه سکولاریزه شدن خلاصه کرد، سکولاریزه شدنی که علم مهمترین عامل آن است...علم و سکولاریزه شدن برای انسان مدرن نسبتا این امر را آسان کرده که بپرسد خدا کجاست و برای انسان ایماندار، پاسخ قانعکننده به این پرسش را دشوار.
علم به روی درک جهان (کائنات) متمرکز است، بنابراین اگر جهان توسط خدا خلق شده باشد، تمرکز علم بر روی خود جهان است تا خالق جهان. این فیزیکدان خداباور میگوید علم قابل فهم بودن جهان را مکشوف میکند و کتاب مقدس هوشمندی که در پس آن نهفته است.دان پیج استاد فیزیک و کیهانشناس
دان پیج، کیهانشناس و استاد فیزیک در کانادا که هشت مقاله با استیون هاوکینگ، استاد سابقش نوشته، با نظر نویسنده مقاله تایم موافق نیست. وی به رادیو فردا میگوید «علم به روی درک جهان (کائنات) متمرکز است، بنابراین اگر جهان توسط خدا خلق شده باشد، تمرکز علم بر روی خود جهان است تا خالق جهان.»
این فیزیکدان خداباور میگوید «علم قابل فهم بودن جهان را مکشوف میکند و کتاب مقدس هوشمندی که در پس آن نهفته است.»
رامین جهانبگلو، استاد فلسفه در کانادا نیز به رادیو فردا میگوید «سکولاریسم پایان منطق سیاسی-الهی است و نه پایان رابطه انسان با معنویت.»
مقاله تایم میافزاید علم بیشتر و بیشتر اسرار دنیا و کائنات را برای ما توضیح میدهد و دانش و تکنولوژی ما را از واقعیتهای سخت زندگی از جمله بیماری و گرسنگی در امان نگه داشته و انسانها احتیاج چندانی به پرستش خدای خالق ندارند و در جدال علم و دین، این علم است که پیروز است و نه کلیسا.
۴۰ سال پس از انتشار این مقاله، نظرسنجی مرکز پژوهشی پیو به انتشار مقالهای با تیتر «خدا زنده و سرحال در آمریکا است»، نوشت که نتایج نظرسنجی خلاف برخی از نقطه نظرات منتشر شده در تایم را نشان میدهد. پیو مینویسد در برخورد دین و علم، دین میتواند پیروز میدان باشد. به عنوان مثال ۴۲ درصد آمریکاییها معتقد به نظریه خلقت برای آغاز حیات هستند و فقط ۲۶ درصد میگویند به تئوری تکامل داروین باور دارند.
البته نقطه نظرات ارائه شده در تایم سال ۱۹۶۶ هواداران پروپا قرصی دارد. مایکل شرمر،بنیانگذار مجله اسکپتیک (شکاک)، نویسنده و سخنران معروف خداناباور آمریکایی یکی از چهرهها است. وی به رادیو فردا میگوید «علم با ارائه توضیح در مورد جهان طبیعی کاملا جای دین را به عنوان ابزاری برای فهمیدن گرفته است...بسیاری از مردم مذهبی با فکر این واقعیت را پذیرفتهاند. دین همچنان ادعا میکند که ارائه دادن اخلاقیات و معنا، محدوده و حوزهاش است اگرچه بسیاری از ما استدلال میکنیم که اخلاقیات سکولار و ارزشهایش برتر از ارزشهای دینی است و یک جهانبینی انسانگرایانه معنای عمیقتری فراهم میکند. »
زمانی که علم و دین با هم درگیر می شوند، علم همیشه پیروز است چرا که بر واقعیت استوار است...و امکان پیشرفت می دهد. دین فقط با خشونت پیروز می شود و نه با منطق. معنویت علم نیز برتر از معنویت دین است چرا که الف-داستان دنیای واقعی هیجان انگیزتر از داستان کتب مقدس است ب-واقعی است.لورانس کروس،فیزیکدان
لورانس کروس،کیهانشناس خداناباور و استاد فیزیک در آمریکا و نویسنده کتابهای پرفروشی از جمله «جهانی از هیچی» نیز به رادیو فردا میگوید «زمانی که علم و دین با هم درگیر می شوند، علم همیشه پیروز است چرا که بر واقعیت استوار است...و امکان پیشرفت را فراهم میآورد. دین فقط با خشونت پیروز میشود و نه با منطق. معنویت علم نیز برتر از معنویت دین است چرا که الف-داستان دنیای واقعی هیجان انگیزتر از داستان کتب مقدس است ب-واقعی است.»
جامعه ایمانی ۹۷ درصدی
زمانی که مقاله تایم متشر شد ۹۷ درصد آمریکاییها به خدا معتقد بودند. ولی طبق این مقاله «خدا»ها با هم فرق داشتند.
در بین این خداهایی که مردم به آنها ایمان داشتند، میتوان نمونههای بسیار متنوعی پیدا کرد، برای یکی پیرمردی با ریش سفید بود و برای یکی دیگر مخلوطی از هیدروژن و کربن.
نظرسنجی سال گذشته پیو نشان میدهد هنوز ۸۹ درصد آمریکاییها به خدا ایمان دارند. ده درصد میگویند اعتقادی به خدا ندارند.
مایکل شرمر میگوید خداناباوری در آمریکا در حال رشد است و بیست درصد آمریکاییها در نظرسنجیها در مقابل این که کدام دین را ترجیح میدهید، در مقابل هیچکدام علامت میزنند. وی میافزاید یکسوم کسانی که پس از سال ۱۹۸۱ به دنیا آمدهاند میگویند دینی را پیروی نمیکنند.
بین خداباوران و ناباوران، راه سومی نیز هست که سعی کرده پاسخی به پرسش پنجاه ساله تایم دهد. فیلیپ گلدبرگ، نویسنده کتاب «چگونه معنویت هند غرب را تغییر داد»، مینویسد مذاهب هر چه بیشتر زیر علامت سئوال رفتهاند و مردم راههای جدیدی معنوی پیدا میکنند و از کلمه خدا هم پرهیز میکنند...پاسخ به سئوال خدا مرده است این است: کدام خدا، کدام مرگ.