احمد جنتی رییس مجلس خبرگان رهبری شد. کسی که متبلورکنندهی واقعیت جمهوری اسلامی است. دبیر شورای نگهبان در روزی بر صدر مجلس خبرگان تکیه زد که مجلس تصویب کرد سازمان اطلاعات سپاه در کنار قوه قضاییه و وزارت اطلاعات، یکی از سه مرجع استعلام برای انتصاب تمامی مدیران کشور باشد.
رأی ۵۱ نماینده مجلس خبرگان رهبری به جنتی، نه فقط آشکارکنندهی دیدگاه رهبر جمهوری اسلامی است که موضع جریان امنیتی حاکم بر سپاه را نیز عریان میکند.
مستقل از پارهای شنیدههای قابل اتکا دربارهی نقش مؤثر امنیتیهای سپاه در پیروزی محمـد یزدی بر هاشمی رفسنجانی در انتخابات هیأت رییسه مجلس خبرگان (اسفند ۱۳۹۳)؛ با اطمینان میتوان از پیوند وثیق میان اطلاعات سپاه و خبرگان حامی جنتی و جریان تندرو حاضر در مجلس خبرگان سخن گفت.
آنجا که منافع نمایندگان ولی فقیه در استانها با پروژههای امنیتی اطلاعات سپاه و نیز مصالح مجتهدان مورد تأیید فقهای شورای نگهبان، پیوند میخورد. و خروجی راهبرد و نگاه مشترک در صدر مجلس خبرگان، «جنتی» میشود.
واقعیترین گزینه برای ریاست خبرگان
جنتی واقعیترین رییس برای مجلس خبرگانی است که مجتهدان و فقهایی چون آیتالله دستغیب، آیتالله امجد، موسوی بجنوردی، محسن غرویان، سروش محلاتی و حتی سیدحسن خمینی در انتخاباتاش امکان حضور نمییابند و ردصلاحیت میشوند.
او همچنین تبلور جمهوری اسلامی است وقتی در انتخابات مجلس خبرگاناش، شش فقیه منصوب رهبری، نامزدها را فیلتر و تأیید صلاحیت میکنند؛ و در فرجام انتخابات نیز، با «بده ـ بستان» پس پرده سیاست، و به اجبار و تحمیل، دبیر شورای نگهبان بهعنوان نفر آخر فهرست ۱۶ نفره تهران، وارد مجلس خبرگان میشود.
وقتی فشار برای تحمیل جنتی به فهرست نفرات پیروز تا بدین حد است، دور از ذهن نیست که لابیهای پس پرده قدرت در مجلس خبرگان، و فشارها و اعمال نظرهای مستقیم و غیرمستقیم، منتهی به برگزیدن جنتی شود.
بازیگر سیاسی ۹۰ ساله همچنین واقعیترین گزینه برای ریاست بر مجلسی است که رفسنجانی ـ با ارزیابی از ترکیب و جهت آرا ـ حاضر به نامزدی در رقابت و انتخابات هیات رییسهاش نمیشود. هجمهی رسانهای و تبلیغاتی تریبونهای رنگارنگ اقتدارگرایان علیه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به بهانهی ملاقات دخترش فائزه با یک زندانی بهایی، آژیر هشدار را از روزهای پیش برای هاشمی و همراهانش به صدا در آورده بود.
رییس خبرگان نظام اقتدارگرا
جمهوری اسلامی نظامی توتالیتر (تمامیتخواه) نیست؛ همچنین از کلیت واحد و یکدستی نیز برخوردار نیست؛ چنانکه ترکیب قوه مجریه یا قوه مقننهی آن، با حضور بوروکراتها و تکنوکراتها و شبهدموکراتها ، گاه و بیگاه دستخوش پارهای تغییرات میشود. اما خروجی نظام مبتنی بر ولایت فقیه، رژیمی اقتدارگرا مبتنی بر حاکم خودکامه را محسوس میکند. حکومتی که ابزارهای سختافزاری و نرمافزاری قدرت (از نیروهای سرکوب تا دستگاه قضایی و از شورای نگهبان تا صدا و سیما) را برای تداوم اقتدار غیردموکراتیک خود استخدام کرده است.
انتخاب جنتی به ریاست مجلس خبرگان، شاید این فایده را داشته باشد که به کنشگران سیاسی و شهروندان پیگیر حقوق مدنی و اساسی خود، یادآوری کند که بدون تکوین نیروی اجتماعی و مطالبهگری مؤثر و فعال و کنشگری زنده و پیگیر و پویا، و بدون تحقق و برآمد جنبشهای اجتماعی، تمامیتخواهان دلیلی نمیبینند که نسبت به سوءاستفادهی خود از ارکان قدرت، تجدیدنظر کنند.
در چنین نظامی، و با توجه به استیلای جریان امنیتی ـ نظامی همسو با رهبری در کانون مرکزی قدرت، انتخاب گزینهای جز جنتی بهعنوان رییس مجلس خبرگان غیرمترقبه خواهد بود. بهویژه آنکه شخص نخست نظام در این چند ماه، مکرر از ضرورت و اهمیت تکوین «مجلسی انقلابی» سخن گفته باشد.
نباید از یاد برد که مجلس پنجم خبرگان پیوند خورده است با موضوع مهم بیماری رهبر جمهوری اسلامی؛ و آیتالله خامنهای و تندروهای همسو (از امنیتیهای سپاه تا فقهای خبرگان و شورای نگهبان) هیچ تمایلی ندارند که نماد و ریاست مجلس را به کسی جز همسوترین فرد واگذار کنند.
وقتی صادق لاریجانی منتصب آیتالله خامنهای در قوه قضاییه است و محسنی اژهای معاون و سخنگوی آن؛ وقتی طائب رییس سازمان اطلاعات سپاه است و امنیتیهای همسو با وی، دستاندرکار بسیاری پروژههای سیاسی در کشورند؛ وقتی قاسم سلیمانی و سپاه قدس هزار کیلومتر آنسوتر از مرزهای ایران پیگیر تحقق عمق استراتژی ولی فقیه هستند؛ وقتی صداوسیما رسانهی اقتدارگرایان و بازوی تبلیغاتی یک ایدئولوژی و نگاه سیاسی است؛ و وقتی احمد جنتی دبیر شورای نگهبان است؛ چه دلیلی وجود دارد که کس دیگری جز جنتی بر صدر مجلس خبرگان تکیه زند؟
جنتی؛ تذکری به کنشگران
ریاست جنتی بر مجلس خبرگان، زنهاری به آن گروه از بازیگران سیاسی و کنشگران مدنی و شهروندان است که انتخابات را در جمهوری اسلامی، پایان و تمامیت سیاستورزی و تنها راه کنشگری اجتماعی میدانند.
جنتی در روزی بر صدر مجلس خبرگان رهبری تکیه زد که محمود احمدینژاد بهعنوان میهمان در مراسم گشایش آن حضور داشت. کسی که در وضع نرمال و منصفانه، میباید برای عوارض مدیریتاش برای ایران، محاکمه و مواخذه شود. همزمان، و چند خیابان آنسوتر از مجلس خبرگان، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، همچون مهدی کروبی، سپری شدن ۱۹۲۳ روز از حبس خانگی و بدون محاکمهی خود را صبوری میکردند.
ریاست جنتی بر مجلس خبرگان رهبری با رأی موافق ۵۱ نماینده، توان و عزم تمامیتخواهان جمهوری اسلامی را برای پیشبرد پروژههای سیاسی ـ ایدئولوژیکشان مشهود میکند. این روند و سیر، بدون مداخلهی مؤثر نیروهای اجتماعی حامی دموکراتیزاسیون و حقوق بشر، همچنان ـ و ازجمله تا برگزیدن رهبر اقتدارگرایی دیگر ـ پیش خواهد رفت.
انتخاب جنتی بهعنوان رییس مجلس خبرگان رهبری اگرچه رخداد فوقالعادهای در حاکمیت سیاسی نیست، اما بیاعتنایی اکثریت خبرگان و هسته اصلی قدرت به خواست افکار عمومی و اکثریت ایرانیان را بهنمایش میگذارد. این مهم هرچند نشانهی پایان اصلاحات نیست اما دستکم بازخوانی اصلاحات متکی شده بر انتخابات را بااهمیت میسازد.
پس از پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ و نیز در پی نتایج انتخابات مجلس در اسفند ۱۳۹۴ و حتی خروجی انتخابات مجلس خبرگان تهران، نوعی خوشبینی و اغراق در مابهازای انتخابات در جمهوری اسلامی تکثیر شد.
انتخاب جنتی به ریاست مجلس خبرگان، شاید این فایده را داشته باشد که به کنشگران سیاسی و شهروندان پیگیر حقوق مدنی و اساسی خود، یادآوری کند که بدون تکوین نیروی اجتماعی و مطالبهگری مؤثر و فعال و کنشگری زنده و پیگیر و پویا، و بدون تحقق و برآمد جنبشهای اجتماعی، تمامیتخواهان دلیلی نمیبینند که نسبت به سوءاستفادهی خود از ارکان قدرت، تجدیدنظر کنند.
——————————————
یادداشتها الزاما بیانگر نظر نویسندگان آنهاست.