عباس کیارستمی، تنها سینماگر ایرانی برنده نخل طلا و پر آوازهترین فیلمساز ایرانی در خارج از مرزها، روز دوشنبه درگذشت و مهمترین روزنامههای جهان در مقالات مفصل به دنیای این کارگردان شناخته شده پرداختند.
روزنامه گاردین چاپ بریتانیا در مقالهای به نام «عباس کیارستمی: استاد ماهر و آرام سینمای شاعرانه» نوشته پیتر برادشاو، منتقد ثابت این روزنامه، ضمن اشاره به سادگی و رئالیستی بودن فیلمهای او، کیارستمی را «یکی از بزرگترین سینماگران زمان ما» نامیده است. در این مقاله به طبیعت و روابط انسانی در فیلمهای کیارستمی اشاره شده که داستان هایی برگرفته از جهان واقعی را روایت می کند.
نویسنده مقاله معتقد است کیارستمی از سیاست پرهیز نکرد و فیلم ده، بیانیهای سیاسی و فمینیستی است درباره وضعیت زنان در خاورمیانه که فیلم تاکسی جعفر پناهی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
در ادامه مطلب به علاقه کیارستمی به دیالوگ در اتوموبیل اشاره شده و ضمن اشاره به خلاصه داستان طعم گیلاس و این که ما هیچ وقت نمی فهمیم چرا شخصیت اصلی قصد خودکشی دارد، نوشته شده:«این فیلم با هر کسی که ناراحتی روحی را تجربه کرده باشد، ارتباط برقرار می کند.»
برادشاو معتقد است فیلم هایی که کیارستمی در خارج از ایران ساخته به اندازه فیلم هایی که در داخل ایران ساخته موفق نیستند. این مقاله با اشاره به صحنهای از فیلم باد ما را خواهد برد و با شعری از سهراب سپهری به پایان می رسد.
در مقاله نیویورک تایمز به قلم ویلیام گریمز، به سابقه شروع کار کیارستمی از دهه شصت میلادی در موج نوی سینمای ایران اشاره شده که به فیلمسازی درباره بچهها و بعدتر درباره بزرگ ترها رسیده است.
در این مقاله نویسنده اشاره دارد که کیارستمی به رغم وقوع انقلاب در ایران ماند، «هرگز فیلمساز سیاسی نبوده» و موفق شد به رغم موانعی که رژیم خلق کرده، به کار خودش ادامه دهد.
در ادامه به جملاتی از او در گفت و گو با روزنامه گاردین اشاره شده است:«وقتی که یک درختی را که ریشه دوانده، از جایش جابجا می کنی، درخت دیگر میوه نخواهد داد. یا اگر بدهد به خوبی میوهای که در محل اصلی می داد نخواهد بود. این قانون طبیعت است. اگر من کشورم را ترک می کردم، سرنوشتم همانند این درخت می بود». هرچند کیارستمی هیچ گاه از ایران مهاجرت نکرد، اما سالها پس از این گفت و گو به فیلمسازی در خارج از ایران و با داستان هایی درباره شخصیتهای غیر ایرانی پرداخت.
نویسنده می نویسد:« زمانی که کیارستمی در غرب ستایش شد، مشکلات او با دولت ایران آغاز شد و اغلب نمایش فیلمهای او در داخل ایران با مشکل مواجه شد. در عوض پس از یازده سپتامبر، مشکلات گرفتن ویزا باعث شد که او نتواند در نمایش فیلمش در جشنواره نیویورک شرکت کند.»
نشریه سینمایی ورایتی در مقالهای به قلم پت ساپرستین، ضمن اشاره به ویژگیهای بصری، نگاه تجربی، فضای ضدقصه و شاعرانه آثار او به جملهای که ژان لوک گدار سالها قبل به زبان آورده اشاره شده است:« سینما با گریفیث آغاز شد و با کیارستمی به پایان رسید.»
نویسنده باز به عدم مهاجرت کیارستمی پس از انقلاب اشاره می کند، و در جملاتی به اشتباه می نویسد که فیلمسازان موج نوی سینمای ایران برای آزادنه کار کردن، ایران را ترک کردند، در حالی که غالب سینماگران موج نوی ایران از بیضائی و کیمیایی تا تقوایی و حاتمی در ایران ماندند.
دبورا یانگ منتقدی که طی سالها مقالات مختلفی درباره سینمای ایران به چاپ رسانده، در مطلبی در هالییود ریپورتر درباره کیارستمی می نویسد:«با مرگ عباس کیارستمی، مطرحترین سینماگر ایرانی، جهان سینما یکی از چراغهای راهنمای خود را از دست داده است.» یانگ در ادامه مقاله بر تاثیرگذاری او بر سینماگران جوان اشاره کرده است. همچنین اشاره شده که پس از موفقیت فیلمهای او در جشنواره هایی چون کن و ونیز، کیارستمی به دیگر هنرها هم توجه بیشتری نشان داد و به عنوان عکاس، کارگردان هنرهای نمایشی، نقاش، تدوین گر، شاعر، فیلمنامه نویس و هنرمند هنر مدرن کار کرد.
دیلی میل روزنامه بریتانیایی در مطلبی با عنوان «غول سینمای ایران در ۷۶ سالگی در فرانسه درگذشت» به توئیتهای حسن روحانی، رئیس جمهور ایران و جواد ظریف وزیر خارجه ایران اشاره کرده است.
روزنامه لوموند چاپ فرانسه هم او را یکی از چهرههای شاخص تاریخ سینما خوانده که در عین حال عکاس، شاعر و نقاش هم بوده است. این روزنامه به نقل از ایسنا، دلیل مرگ او را سرطان اعلام کرده است.