جنگ قدرت در ایران در حال تشدید است. تواق هستهای و پیامدهای آن از یک سو، و نزدیک بودن انتخابات هفتم اسفندماه از دیگر سو، موجب تشدید جنگ قدرت شده است.
آیت الله خامنهای در سخنرانی در شهریور ماه از قصد آمریکا برای نفوذ مجدد در ایران سخن گفت و افرادی را که در داخل کشور از رابطه با آمریکا دفاع میکنند، به نقد کشید و گفت: «کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه میدهد که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را بهعنوان دوست، بهعنوان مورد اعتماد، بهعنوان فرشتهٔ نجات انتخاب بکند؟... ملّت بزرگ ایران این شیطان بزرگ را از کشور بیرون کرد؛ نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره برگردد؛ نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند؛ دشمنی اینها تمام نمیشود».
رهبر که «دستورکار سیاسی» برای تهاجم به مخالفان و منتقدان و رقبا را تعیین کرد، مریدان منصوب ولی فقیه، حملات را آغاز کردند. به چند نمونه زیر بنگرید:
الف- آیتالله احمد علمالهدی در نماز جمعه ۲۰/۶/۹۴ گفت که قلمهای مسموم سه نکته را در فضای مجازی انتشار دادهاند: «نخست این است که استکبارستیزی تمام شده است، دوم این بود که با نظام بینالمللی آمریکایی کنار بیاییم و آمریکا را بزک کنیم و از شیطان بزرگ فرشته نجات به تعبیر رهبری ساختند».
او گفت که شعار اعتدال حسن روحانی نباید به نرمالیزاسیون انقلاب از آمریکاستیزی به فرشته نجات منتهی شود. یعنی شعار مرگ بر آمریکا کنار گذارده شود، سفارت آمریکا در تهران آغاز به کار کند و بقیه مراحل هم طی شود. او سپس افزود:
«یک روز مشاهده میکنیم که رئیس جمهور از یک کشور و دو وزیر خارجه از یک طرف به همراه گروه اقتصادی به ایران میآیند اینجا لذا این ترافیک اروپایی برای مردم خطرناک است همان گونه که با سابقهای که از این اروپاییها دیدهایم جز دزدی و آدمکشی هیچ چیز دیگری مشاهده نکردیم».
جنگ قدرت در ایران در حال تشدید است. تواق هستهای و پیامدهای آن از یک سو، و نزدیک بودن انتخابات هفتم اسفندماه از دیگر سو، موجب تشدید جنگ قدرت شده است.اکبر گنجی
علم الهدی ضمن پرده برداری از سخن نابخردانه آیت الله خامنهای در مورد نبودن اسرائیل تا ۲۵ سال دیگر گفت که رهبری با گفتن این سخن: «بزرگترین حرکت ضد نرمالیزاسیون را انجام دادند».
ب- در روز بعد- ۲۱/۶/۹۴- علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گفت که در برخورد با ولی فقیه افراد و گروهها به سه دسته تقسیم میشوند: موافقان ولایت، مخالفان ولایت، کسانی که با هیچ یک از این دو طرف نیستند. دسته سوم:
«تحت عنوان عناصر مستقل و بیطرف و اعتدالی عمل میکنند لذا توجه داشته باشید که خطر این افراد بیشتر از خطر مخالفان است».
روشن است که منظور او هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی بود. اما برای شیر فهم کردن شنونده در مورد حسن روحانی، به تشبیه او در دوران انتخابات اشاره کرد که گفته بود: «آمریکا کدخدای اروپایی هاست». سعیدی گفت: «امروز آمریکا به دنبال آن است که از مسئله هستهای عبور کند و در سایه آن مسائل لبنان، حزب الله، غزه، عراق و سوریه را مطرح کند و کار را به جایی برساند که خود کدخدا باشد».
پ- کاظم صدیقی- امام جمعه تهران- در ۲۲ شهریور ۱۳۹۴ گفته است:
«در حادثه کربلا عدهای به دلیل راضی کردن آمریکای زمان خود، خون امام زمان خود یعنی امام حسین را ریختند و امروز نیز باید مراقب باشیم برخی افراد برای راضی کردن آمریکا، خون ولی فقیه زمان خود را نریزند».
ت- صادق لاریجانی- رئیس قوه قضائیه- در ۲۳/۶/۹۴ گفته است:
«مراقب باشیم که در رفتار و گفتار مسئولان مسائلی مطرح نشود که باب میل دشمنان و آمریکاییها و بهانهای برای نفوذ آنان شود... آمریکاییها در صحبتهای خود اذعان کردند که میخواهند باب جدیدی را در رابطه با ایران باز کنند و مقصودشان این است که تلاش کنند عدهای را که با این انقلاب میانهای ندارند و به دنبال منافع آمریکاییها هستند بر سر کار بیاورند».
ث- آیتالله علمالهدی- عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه مشهد- در ۲۳/۶/۹۴ گفته است:
«دشمن قصد دارد به عناوین مختلف در این نظام نفوذ کند و مسئله انتخابات همان دروازهای است که دشمن میخواهد از طریق آن وارد شود... دشمن اگر این بار بتواند نفوذ کند، بحث براندازی اساس اسلام را پیگیری میکند و اگر این اتفاق روی دهد، دیگر حتی نمیتوان دو رکعت نماز خواند، افرادی که به دنبال نمایندگی در مجلس با رانتها و ارتباطات و زندگی آرام و نرم در ویلاهای اروپایی همانند برخی از گذشتگان هستند، قطعا در نخستین قدم ابزار دشمن علیه اسلام میشوند».
در مورد این سخنان چند نکته قابل ذکر است:
یکم- اخیراً سعید حجاریان طی مقالهای گفته بود که گفتمان اصلاحات، گفتمان دموکراتیزاسیون بود و هست، اما گفتمان اعتدال حسن روحانی/هاشمی رفسنجانی، گفتمان نرمالیزاسیون است. آیت الله خامنهای و مریدانش حجاریان را به عنوان نظریهپرداز جریان اصلاحات و متخصص جنگ روانی قلمداد کرده و میکنند. به مغز او شلیک کردند تا کارش را بسازند، اما با اینکه توانستند او را از نظر جسمی فلج کنند، اما نتوانستند ذهنش را از کار بیندازند.
اخیراً سعید حجاریان طی مقالهای گفته بود که گفتمان اصلاحات، گفتمان دموکراتیزاسیون بود و هست، اما گفتمان اعتدال حسن روحانی/هاشمی رفسنجانی، گفتمان نرمالیزاسیون است. آیت الله خامنهای و مریدانش حجاریان را به عنوان نظریهپرداز جریان اصلاحات و متخصص جنگ روانی قلمداد کرده و میکنند. به مغز او شلیک کردند تا کارش را بسازند، اما با اینکه توانستند او را از نظر جسمی فلج کنند، اما نتوانستند ذهنش را از کار بیندازند.اکبر گنجی
وقتی حجاریان مسأله حاکمیت دوگانه را مطرح کرد، آیت الله خامنهای شخصاً بارها بدان حمله کرد و پاسخ گفت. مقاله/مصاحبه جدید حجاریان نیز پیش از سخنان آیت الله خامنهای انتشار یافته است. رهبر و مریدانش خود را مجبور میبینند تا به بازسازی گفتمانی حجاریان از عملکرد دولت روحانی- که خود فاقد نیروهای گفتمان ساز است- حمله برند.
دوم- بدون تردید هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و اصلاح طلبان موافق مذاکره همه جانبه با آمریکا و برقراری روابط میان دو کشور هستند. آیت الله خامنهای و مریدانش به شدت نگران این فرایند بوده و هستند. به نظر آنان، پیامدهای ناخواسته روابط با آمریکا، بسیار بیش از پیامدهای ناخواسته توافق هستهای است.
سوم- تردیدی وجود ندارد که هیچ یک از دو حزب آمریکا و رهبرانشان- از جمله باراک اوباما- موافق رژیم جمهوری اسلامی نبوده و نیستند. اگر میتوانستند «تغییر رژیم» را عملی کنند، بدون تردید میکردند. جمهوری خواهان همچنان تهدید به حمله نظامی به ایران را به عنوان مهمترین روش «تغییر رژیم» تعقیب میکنند، اما اوبامایی که بر موج جنبش ضد جنگ پایان دوران ریاست جمهوری جرج بوش سوار شد و بر سر کار آمد، از ابتدأ به دنبال روشهای دیپلماتیک برای «تغییر رفتار» و سرشت جمهوری اسلامی بود.
اوباما هیچگاه تهدید به حمله نظامی را کنار نگذارد. حتی پس از توافق هستهای، بر تعداد دفعاتی که از روی میز بودن سناریوی حمله نظامی - و امکان پذیرتر شدن آن- سخن گفت، بسیار افزود. او با درست کردن اجماع جهانی علیه ایران و تصویب و اجرای شدیدترین تحریمهای طول تاریخ که علیه کشوری وضع شدهاند، سیاست خود را پیش برد. تصور او این است که توافق هستهای و پیامدهای آن در بلند مدت، به «تغییر رفتار» جمهوری اسلامی منتهی خواهد شد.
این نکات امری سری نیستند که نیاز به افشاگری داشته باشند. اوباما و دیگر همکاران او- خصوصاً پس از توافق هسته ای- بارها به طور علنی این نکات را بازگو کردهاند.
چهارم- درست است که آیت الله خامنهای و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامیاش به دقت این جریانهای همزمان را پی میگیرند، اما نگرانی بالفعل آنان انتخابات هفتم اسفند است، نه نفوذ آمریکا از طریق توافق هستهای. تصویب توافق هستهای و اجرای تعهدات ایران که به عدم اجرای رفته رفته تحریمهای اقتصادی منتهی خواهد شد، زودتر از دو انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی نخواهد بود.
«نفوذ دشمن» از طریق انتخابات، اسم رمز حذف مخالفان و منتقدان و رقبا توسط نظارات استصوابی شورای نگهبان است. رقبا نیروهای طرفدار آمریکا هستند که در حال بزک کردن آمریکا و طرح آن به عنوان فرشته نجات هستند. آنان قصد دارند شعارهای مرگ بر آمریکا را ممنوع سازند، مذاکره با آمریکا را به همه حوزهها تعمیم داده و با آمریکا رابطه برقرار سازند. از طریق نرمالیزاسیون، استکبارستیزی انقلاب و جمهوری اسلامی را از آن بستانند.اکبر گنجی
پنجم- «نفوذ دشمن» - یعنی آمریکا- از طریق انتخابات، اسم رمز حذف مخالفان و منتقدان و رقبا توسط نظارات استصوابی شورای نگهبان است. رقبا نیروهای طرفدار آمریکا هستند که در حال بزک کردن آمریکا و طرح آن به عنوان فرشته نجات هستند. آنان قصد دارند شعارهای مرگ بر آمریکا را ممنوع سازند، مذاکره با آمریکا را به همه حوزهها تعمیم داده و با آمریکا رابطه برقرار سازند. از طریق نرمالیزاسیون، استکبارستیزی انقلاب و جمهوری اسلامی را از آن بستانند.
دعوت مکرر سعید جلیلی به کمیسیون فرجام مجلس و پخش سخنان او از سیمای جمهوری اسلامی برای بازسازی چهره نیروهای حزب اللهی است که کشور را به این روز و وضعیت انداختند.
ششم- مطابق روایت جعلی که فقیهان ساخته و به پیامبر اسلام نسبت دادهاند، میتوان علیه نیروهای بدعت گذار دروغ گفت و به آنها بهتان زد. از نظر این دسته از فقیهان؛ دروغگویی، تهمت زنی و دشنام دهی علیه این افراد و گروهها، تکلیف شرعی و عمل به سنت پیامبر اسلام است.
به کیهان حسین شریعتمداری- که بیش از دو دهه نماینده تام الاختیار آیت الله خامنهای در موسسه کیهان است- بنگرید. خبرگزاری فارس و سیمای جمهوری اسلامی را هم بنگرید. منابر ائمه جمعه سراسر کشور را هم به آنها اضافه کنید. همه در حال عمل به آن حدیث جعلی هستند که فقیهان برای بازتولید دائمی قدرت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خود جعل کردهاند.
در همین چارچوب بود که آیت الله جنتی و مصلحی- وزیر اطلاعات احمدینژاد - مدعی شدند که سید محمد خاتمی ۱ الی ۱۷ میلیارد دلار از عربستان سعودی دریافت کرده است. براساس آن حدیث، با این دروغها و تهمتها به تکلیف شرعی خود عمل میکردند، اما مسأله نه تکلیف شرعی، که حفظ قدرت بود و بس.
حالا میتوان فهمید که چرا کاظم صدیقی- امام جمعه منصوب آیت الله خامنه ای- مدعی میشود که رقبای انتخاباتی برای راضی کردن آمریکا حاضرند خون آیت الله خامنهای را بریزند. گویی آمریکا خواهان کشتن آیت الله خامنهای است، گویی اصلاح طلبان و اعتدالیون قائل به کاربرد خشونت هستند، گویی آنان نیروهای نفوذی آمریکا هستند، و....
حالا میتوان فهمید که چرا آیت الله علم الهدی میگوید اگر رقبا در انتخابات پیروز شوند، اجازه نخواهند داد تا مردم دو رکعت نمازشان را بخوانند.
هفتم- اکثریت بسیار بالای مردم پیش از انقلاب، دین و دینداری را به معنای راستگویی، پارسایی، معنویت، و همه خوبیها میشناختند. فقیهان که قدرت را در چنگ گرفتند، این تصورات معصومانه را دود کردند و به هوا فرستادند. اینک، دینداری، مفاهیم دیگری را به ذهن متبادر میسازد: ریاکاری، نفاق، دروغگویی، هتاکی، تهمت زنی، سرکوب، تجاوز، شکنجه، زندان، فساد گسترده، غارت ملی اموال عمومی، و...
دینداران، اگر دین را پشتوانه اخلاق و معنویت و پارسایی و راستگویی میدانند، باید ایران را از دست افرادی نجات دهند که اسلام را به دروغگویی، تهمت زنی، هتاکی، نقض سیستماتیک حقوق بشر، دزدی و غارت ملی، فساد گسترده، و.. تقلیل دادهاند. جدایی نهاد دین از نهاد دولت، و دموکراتیزه کردن ایران، به سود ایران و مسلمانان است.
---------------------------------------------------------------------------------
دیدگاه نویسنده الزاما بیانگر نظر رادیو فردا نیست.