در هیاهوی خبرهای مهم روز، بسیاری از رسانهها به بازداشت یک شاعر دیگر توجهی نکردند.
خانواده محمدرضا حاج رستم بگلو در شبکههای اجتماعی از بازداشت او در روز ۲۵ آذر ۹۴ خبر دادهاند. آقای حاجرستمبگلو سالهاست که از تدریس رسمی منع شده و کلاسهای خود را شعر و فلسفه هنر در منزل شخصی خود، یا در کافههای عمومی شهر کرج برگزار میکند.
آقای حاج رستم بگلو، از راهاندازان کانون شعر جوانان کرج در سال ۱۳۷۸ است. کانونی که پس از بر سر کار آمدن دولت محمود احمدینژاد از ادامه فعالیت آن جلوگیری شد.
آقای حاج رستم بگلو، از راهاندازان کانون شعر جوانان کرج در سال ۱۳۷۸ است. کانونی که پس از بر سر کار آمدن دولت محمود احمدینژاد از ادامه فعالیت آن جلوگیری شد.
شاعران جوانی مانند مهدی موسوی که به زندان و شلاق محکوم شده، در شمار شاعرانی بودند که در سالههای اخیر از طریق شرکت در جلسات شعر خوانی در کرج و انتشار اشعار در وبسایتهای تخصصی شعر، اشعار خود را منتشر میکردند. غزلهای بیشتر عاشقانه حاج رستم بگلو نیز در همین شبکه وبلاگهای فارسی منتشر میشد.
پس از سختتر شدن روند ممیزی کتاب و صدور مجوز انتشار برای مجموعههای شعر در سالهای پایانی دهه هشتاد و به ویژه در سالهای ۹۰ و ۹۱، شمار بیشتری از شاعران برای انتشار اشعار خود به این وبلاگها روی آوردند.
دستگیری حاج رستم بگلو چند روز پس از آن صورت گرفت که یغما گلرویی شاعر و ترانه سرایی دیگر از همین نسل (متولدان دهه پنجاه خورشیدی) پس از ۱۰ روز بازداشت در ۱۸ آذر ۹۴ به قید وثیقه آزاد شد.
موسسه راهبردی دیدبان که از مراکز اطلاعرسانی نزدیک به اطلاعات سپاه پاسداران است در هنگام بازداشت فاطمه اختصاری و مهدی موسوی از آنان به عنوان شاعران وصل به حلقه یغما گلرویی نام برد. این گونه اشارات و همزمانی بازداشتها موید این فرضیه است که مقامهای امنیتی سپاه پاسداران به فعالیت شاعران به عنوان مجموعهای از اقدامهای سازمان یافته نگاه میکند و به طور نطاممند با آن مقابله میکنند.
پیش از این شعری به نام «تهران» از محمدرضا حاج بیگلو، با صدای شاعر در اینترنت منتشر شده بود که شرح گلایه شاعر از رویدادهای تاریخی در تهران از دوران قاجاریه تاکنون است. انتشار این اشعار با صدای شاعران شیوه تازهای است که در سالههای اخیر رواج یافته است.
این شیوه پس از آن گسترش یافت که انتشار صدای شاعرانی مانند هیلا صدیقی و محمدرضا عالی پیام در جلسات شعر خوانی در تهران، همزمان با سرکوب اعتراضهای پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ مورد استقبال قرار گرفت. هیلا صدیقی برای مدتی به زندان رفت و تحت فشار قرار گرفت و محمدرضا عالی پیام در سال ۹۱ و ۹۴ به زندان رفت. آقای عالی پیام در صفحه فیسبوک خود توصیح داد که به خاطر سرودن شعری یک بار در سال ۹۲ و یک بار در سال ۹۳ محاکمه شده است.
از آن زمان به بعد شاعرانی که از امکان انتشار اشعار خود در قالب کتاب و نشریات محروم بودند از پخش اشعار با صدای خود در شبکههای اجتماعی و در مواردی با انتشار آن به شکل سی دیهایی که میتوانست مجوز بگیرد به عنوان راهی برای ارتباط با مخاطبان خود استفاده کردند. انتشار «من رویایی دارم» و «رهایی» از سرودههای یغماگلرویی به همین روش از نمونههای موفق این شیوه انتشار سروههای شاعران است. نمونههای دیگری از این سرودهها را میتوان با مراجعه به سایتهای تخصصی شعر مشاهده کرد.
به نظر میرسد صرف نظر از مضمون شعر مورد استقبال قرار گرفتن شعر نیز سبب افزایش فشار بر شاعران میشود. در مواردی استفاده خوانندگان خارج از کشور از این اشعار سبب تحمیل فشار و بازداشت برای شاعران در ایران شده است.
به نظر میرسد صرف نظر از مضمون شعر مورد استقبال قرار گرفتن شعر نیز سبب افزایش فشار بر شاعران میشود. در مواردی استفاده خوانندگان خارج از کشور از این اشعار سبب تحمیل فشار و بازداشت برای شاعران در ایران شده است.
اتهام اصلی فاطمه اختصاری و مهدی موسوی و یغما گلرویی استفاده شاهین نجفی خواننده ایرانی از اشعار آنان در خارج از کشور بود. این روند دستگیریهای شاعران را به اقدامهای دیگری مرتبط میکند که سپاه پاسداران برای جلوگیری از فعالیت سایتهای مستقل موسیقی انجام میدهد. در تازهترین نمونه، مهدی رجبیان، آهنگساز و بنیانگذار سایت «برگ موزیک» و یوسف عمادی، آهنگساز هریک به پنج سال حبس به اتهام توهین به مقدسات و یک سال حبس برای تبلیغ علیه نظام و جریمه نقدی چند میلیون تومانی محکوم شدهاند. آقای رجبیان در مهر ۹۲ در حال ضبط پروژه پژوهشی تاریخ ایران به روایت سه تار، به دست نیروهای امنیتی سپاه پاسداران بازداشت شد.
مدیریت سانسور شعر
مقابله با شعر و شاعران در جمهوری اسلامی امر تازهای نیست. در دروان انقلاب در ایران اغلب شاعران برجسته ایران در شمار همراهان انقلاب بودند و در سالهای پس از بهمن ۵۷ به تدریج این گروه از شاعران از حکومت فاصله گرفتند.
مقابله با شعر و شاعران در جمهوری اسلامی امر تازهای نیست. در دروان انقلاب در ایران اغلب شاعران برجسته ایران در شمار همراهان انقلاب بودند و در سالهای پس از بهمن ۵۷ به تدریج این گروه از شاعران از حکومت فاصله گرفتند.
گروهی مانند اسماعیل خویی برای همیشه ترک دیار گفتند. کسانی مانند احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث رفتند و آمدند و کسانی مانند سیمین بهبهانی و محمدعلی سپانلو که ماندند، تا پایان عمر با مصائب سانسور و محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی روبرو بودند. شاید همین همراهی به حساسیت شدید مقامهای جمهوری اسلامی بر روی شعر شده باشد و البته باید علاقه شخصی علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی به شعر را باید یکی از دلایل حساسیت ویژه بر روی شعر و شاعران دانست. سه سیاست عمده بر سانسور شعر و افزایش محدودیتها بر شاعران در ایران در سه دهه اخیر حاکم بوده است:
سیاست اول سانسور شعر در کتاب و مطبوعات است که در چارچوب سیاست عمومی سانسور آثار مکتوب صورت میگیرد. اواخر دهه هفتاد و تا حدی دهه هشتاد را میتوان بهار نشر برای شاعران جوان دانست. بهاری که نتیجه اندک جوانههایی بود که میتوانست مجوز بگیرد. نشریات فرهنگی توجه بیشتری به شعر نشان دادند و چندین نشریه حرفهای و دانشجویی ویژه شعر انتشار مییافت. اما از سال ۸۹ به بعد بار دیگر سیاست سانسور شعر شدت گرفت. همین تشدید سانسور زمینه بیشتری برای پناه بردن شاعران به اینترنت و فیسبوک فراهم کرد.
سیاست دوم ایجاد سازمانهایی برای کنترل شعر بود. در وزارت ارشاد شورای شعر و ترانه درست شد که کار آن علاوه بر بررسی اشعار مورد استفاده در موسیقی، بررسی کاستها و سی دیهای اشعاری بود که منتشر میشد. اداره این شورا را برخی از شاعران شناخته شدهای که با حکومت همراهی میکردند و برخی از شاعران جوان سالهای پس از انقلاب در دست داشتند. اما در شرایط تشدید سانسور در سالهای ۸۸ تا ۹۱ حتی شاعران همین شورا نیز گاهی سیاستهای حاکم را نمیپذیرفتند. در سالهای اخیر در اغلب استان شورای شهر استان راه اندازی شده است که کار آن انجام سانسور شعر در سطح استانی است.
در سازمان صدا و سیما نیز شورای به نام شورای عالی شعر درست شد که کار مشابهی را در باره اشعار مورد استفاده در صدا و سیما انجام میداد. این سازمان حتی معیارهای شعر مناسب و کلماتی را تعیین میکند که بهتر است در اشعار استفاده شود. این سازمان در صدا و سیمای ایران سالها تحت تسلط علی معلم دامغانی بود که از شاعرانی بود که رابطه دوستانه و نزدیکی با آقای خامنهای داشت. آقای معلم پس از روبرو شدن میرحسین موسوی رئیس وقت فرهنگستان هنر ایران به ریاست این فرهنگستان منصوب شد.
سومین سیاست، حمایت از شاعرانی است که همراهان حکومت به شمار میروند یا میرفتند. نخستین نهاد از این دست در حوزه هنری سازمان تبلیغات ره اندازی شد. بعدا نهادی به نام انجمن شاعران با حمایت وزارت ارشاد تشکیل شد.
این نهاد بعدا دارای ساختمانی شد که خانه شاعران نام گرفت. شاعرانی مانند قیصر امینپور، ساعد باقری و فاطمه راکعی از سرشناسترین این شاعران هستند و معمولا با جریانهای سیاسی نزدیک به اصلاح طلبان همراه بودهاند. به موازات این سازمان، آقای خامنهای که از تغییر دیدگاهها در بیشتر شاعران این طیف راضی نبود، جلسات شعر خوانی خود را تقویت کرد و از طریق اعمال حمایتهای مادی و تبلیغاتی از شاعرانی که در حضور او شعر میسرودند، به حمایت از طیف شاعران مورد نظر خود پرداخت. آقای خامنهای در این جلساتگاه به تصحیح اشعار شاعران و ارزیابی آنان میپردازد.
لشکر گمنام شاعران
با وجود همه تلاشهایی که در چارچوب سه سیاست عمده در مورد شعر صورت گرفته است، حکومت ایران همچنان از فضای حاکم بر شاعران جوان ایران خشنود نیست. عشق، شورش و عصیان و مضامینی که نوعی اعتراض آشکار و پنهان به شرایط سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در شعر شاعران جوان و اغلب گمنام فراوان است.
اما آنچه بیش از هر زمان مقامهای امنیتی را نگران کرده است، امکانات تازه اینترنت و شبکههای اجتماعی است که به تدریج برخی از شاعران را از انزوا به در میآورد و به چهرههایی محبوب در میان جوانان تبدیل میکند. جوانانی که معمولا به هیچ جناح سیاسی از میان جناحهای حاکم بر ایران مرتبط نیستند و اغلب در فضایی غیر سیاسی رشد میکنند و شناخته میشوند.
همین ویژگی سبب شده است تا رویارویی با این گروه از شاعران، برای مقامهای امنیتی سپاه پاسداران دشوارتر از آنچه تصور میشد باشد. در شرایط جدید سپاه پاسداران فقط با چند شاعر خاص روبرو نیست. اکنون در فضای سکوت شاعران سرشناس ملی، حکومت ایران با لشکری از شاعران گمنام اما مستقل و عصیانگر روبروست.
-----------------------------------------------
نظر نویسنده الزاما بیانگر نظر رادیو فردا نیست.